امام حسین عليه السلام در كنار قبر پيامبر

امام حسین  عليه السلام در كنار قبر پيامبر
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 27

10 - ابن اعثم گويد:
شبى حسين از خانه اش بيرون شد و كنار قبر جدش آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا! من حسين بن فاطمه ام ؛ فرزند تو و پسر فرزند تو و نواده تو و آن وزنه اى كه در امت خويش بر جاى گذاشتى . اى پيامبر خدا! بر آنان گواه باش كه مرا يارى نكردند و تباهم ساختند و حرمت مرا نگه نداشتند. اين شكايت من به محضر توست تا روزى كه ديدارت كنم . درود خدا بر تو باد!
آنگاه به نماز ايستاد و پيوسته در ركوع و سجود بود. (130)
11 - طبرى گويد:
ابو مخنف با سند خويش از ابو سعيد مقبر نقل كرده است : به حسين نگريستم كه وارد مسجد مدينه مى شد و پياده بود و به دو نفر تكيه داده بود، گاهى به اين و گاهى به آن و اين شعر يزيد بن مفرغ را مى خواند:
سپيده دمان ، ستوران را نرمانم و مرا يزيد نخوانند، آن روز كه از روى ترس ، دست در دست ستم بگذارم ، در حالى كه مرگها در كمين منند تا تنها بمانم .
گويد: پيش خود گفتم : به خدا قسم تمثل جستن او به اين دو بيت ، بى هدف نيست . دو روز نگذشت كه خبر رسيد به مكه رفته است . (131)


130- همان ، ص 19.
131- تاريخ طبرى ، ج 3، ص 271.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف  گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن