ماه شوال

shavval

فهرست وقایع ماه شوال المکرم

 

اوّل شوّال

1. عید فطر 2.مرگ عمرو بن عاص 3. جنگ قرقره الکدر

سوّم شوّال

1. قتل متوکل

چهارم شوّال

1. جنگ حنین

پنجم شوّال

1. حرکت به سوی جنگ صفین 2. ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه

ششم شوّال

1. توقیع برای حسین بن روح

هشتم شوّال

1. ویرانی قبور ائمه بقیع علیهم السلام 2. جنگ حمراءالاسد

چهاردهم شوّال

1. مرگ عبدالملک بن مروان

پانزدهم شوّال

1. جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه السلام 2. رد الشمس 3. جنگ بنی قینقاع 4.وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام

هفدهم شوّال

1. جنگ خندق 2. وفات ابا صلت هروی

بیستم شوّال

1. دستگیری امام کاظم علیه السلام

بیست و پنجم شوّال

1. شهادت امام صادق علیه السلام

 

 

 

 

روز اوّل ماه شوّال:

1.عید فطر

اول ماه شوال روز عید فطر است. قبل از نماز عید خوردن مقداری از تربت سیدالشهدا علیه السلام و نیز زیارت آن حضرت مستحب است1

2.مرگ عمرو بن عاص

در سال 41 هجری عمروبن عاص خبیث در سن 90 سالگی به درک واصل شد2. مادر او نابغه کنیزی بود که عبدالله بن جذعان او را خرید و آزادش کرد . او به کار خلاف روی آورد و چون قیمتش نسبت به سایر زنان خلافکار ارزانتر بود مراجعه کننده بسیار داشت. لذا آبروی عبدااه بن جذعان را برده بود. از جمله در طهر واحد, ابولهب و امیه بن خلف و هشام بن مغیره و ابوسفیان و عاص بن وئل با او زنا کردند و عمروعاص به وجود آمد

هنگامی که وضع حمل کرد هر یک از آنان مدعی او شدند. آخرالامر قضاوت را بر عهده خود نابغه گذاشتند و او هم عاص را انتخاب کرد. به او گفتند: چرا عاص را انتخاب کردی در با اینکه بچه به ابوسفیان شبیه تر است؟ گقت: ابوسفیان بخیل است و عاص بهتر نفقفه میدهد! این عاص ملعون کسی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله را " ابتر " خطاب کرد و خاطر شریف حضرت را مکدر نمود تا آنکه سوره مبارکه کوثر نازل شد3

با این نسبت و نژاد تعجبی ندارد که او دشمن پیامبر و علی بن ابیطالب علیهما السلام باشد و عمری با معاویه خون به دل امیرالمومنین علیه السلام کنند. واقعه صفین و قرآن بر سر نیزه کردن و شهادت مالک اشتر و واقعه حکمین و کارهای دیگر آن ملعون روشن است

او در وقت مرگ میگفت: چنان است که کوه رضوی را بر گردن من نهاده اند و درون من پر از خار است و مرا از سوراخ سوزنی بیرون میکنند.

3.جنگ قرقره الکدر

در این روز در سال 2 هجری جنگ قرقره الکدر به وقوع پیوست4. این نام مربوط به آبی متعلق به بنی سلیم در سه منزلی مدینه است. سبب این جنگ این شد که به سمع مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله رسانده بودند که جمعی از بنی سلیم و بنی غطفان در قرقره الکدر اجتماع کرده اند تا به مدینه شبیخون بزنند. لذا آن حضرت پرچم اسلام را به دست امیرالمومنین علیه السلام دادند و حضرت را با دویست نفر به آنجا فرستادند. هنگامیکه امیرالمومنین علیه السلام به آنجا رسیدند دیدند که آن جماعت از آنجا گریخته اند و تا آن حضرت آنجا بودند کسی برنگشت5

1.مسارالشیعه: ص14. توضیح المقاصد: ص25

2.تتمه المنتهی: ص41. مسارالشیعه: ص15. قلائدالنحور: ج شوال, ص6. فیض العلام: ص 61_62. مسترک سفینه البحار: ج5 ص213. الغدیر: ج2 ص175. مروج الذهب: ج2 ص120_123

3.الغدیر: ج2 ص120_123

4.مستدرک سفینه البحار: ج5 ص206

5.منتهی الآمال: ج1 ص58

 

روز سوّم ماه شوّال:

1.قتل متوکل

در سال 247 هجری در شب چهارشنبه متوکل عباسی ملعون به دستور فرزندش به قتل رسید. مدت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود1

متوکل بعد از واثق در 232 هجری به خلافت نشست. در ایام او لهو و لعب و طرب مخصوصا در مجلس او بسیار بود. او مردی خبیث السیره بود و چنانچه امیرالمومنین علیه السلام فرموده بود کافرترین آل عباس بود. عمرو بن فرج را والی مدینه و مکه کرد و او به مردم دستور داده بود که کسی به آل ابی طالب احسان نکند و اگر کسی ک.چکترین احسانی کند سخت عقوبت خواهد شد به حدی کار بر علویین تنگ شده بود که لباسهای زنان علویه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمی را برای نماز به نوبت می پوشیدند و نخ ریسی میکردند تا متوکل به درک واصل شد.

از اعمال زشت و پست متوکل این بود که همیشه و در همه جا امیرالمومنین علیه السلام را به بدی یاد میکرد و به آن حضرت جسارت میکرد. او 17 بار قبر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را خراب کرد ولی دوباره بنا شد. متوکل در راه زیارت آن حضرت دست قطع میکرد و زوار را میکشت.

به خاطر جسارتهایی که متوکل در مجلسی به امیرالمومنین علیه السلام کرد منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلامهای خاص در را ماُمور کشتن وی کرد و آنها در حالی که متوکل مشغول شرب خمر بود خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت.

در همان روزی که متوکل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفری بیعت کردند. منتصر مردی به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بود و برعکس پدر خود به آل ابی طالب احسان میکرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمی گشت.

او زیارت امام حسین علیه السلام را آزاد کرد ومانع احدی نشد و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین علیهما السلام رد کنند و اوقاف آل ابی طالب علیه السلام را آزاد کرد و دستور داد کسی متعرض شیعیان عی علیه السلام نشود. همچنین برای علویین و علویات مدینه اموالی فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز 25 ربیع الاول سال 248 بیمار شد و در پنجم ربیع الثانی هنگام عصر درگذشت و مدت خلافتش شش ماه بود. گفته شده که او مسموم شد به زهری که در شاخ حجامت ریخته بودند.2

1.توضیح المقاصد: ص26. تتمه المنتهی: ص322. بحارالانوار: ج50 ص210. فیض العلام: ص65. تاریخ سامراء: ج3ص324. البدایه و النهایه: ج10 ص385. تاریخ بغداد: ج2 ص119

2.تتمه المنتهی: ص330_332. فیض العلام: ص65_66, 227. تاریخ الخلفاء: ص357

 

روز چهارم ماه شوّال:

1.جنگ حنین

در این روز در سال 15 هجری بعد از 15 روز از فتح مکه غزوه حنین به وقوع پیوست1. تعداد لشگر اسلام 12 هزار نفر از مکه و ده هزار نفر از مدینه بودند. در این جنگ چهار نفر شهید شدندو تعداد مقتولین از کفار را بیش از 300 نفر نوشته اند2. یکی از موارد ابوبکر و عمر در همین جنگ بوده است3. تاریخ این جنگ را ماه رمضان و 3 و 10 و 11 شوال هم نقل کرده اند4

1.مستدرک سفینه البحار: ج6 ص65

2.توضیح المقاصد: ص26. بحارالانوار: ج21 ص181. الموسوعه الکبری فی غزوات النبی الاعظم صلی الله علیه و آله:ج5 ص6

3.فیض العلام: ص73

4.فیض العلام: ص67

 

روز پنجم ماه شوّال:

1.حرکت به سوی جنگ صفین

در سال 36 هجری در چنین روزی امیرالمومنین علیه السلام برای رفتن به صفین آماده شدند و ابو مسعود عقبه بن عامر انصاری را در کوفه جانشین خویش قرار دادند1

2.ورود حضرت مسلم علیه السلام به کوفه

در سال 60 هجری در چنین روزی حضرت مسلم علیه السلام وارد کوفه شدند2. مردم کوفه به خدمتش شتافتند و نامه امام حسین علیه السلام را استماع کردند و هجده هار نفر با آن حضرت بیعت کردند. جناب مسلم علیه السلام نامه ای به امام حسین علیه السلام نوشت و بیعت کوفیان را اطلاع داد و تشریف فرمایی آن حضرت را به کوفه خواستار شد.

1.تتمه المنتهی: ص23. فیض العلام: ص69

2.قلائد النحور: ج شوال ص17. فرسان الهیجاء: ج2 ص70. فیض العلام: ص69. شرح احقاق الحق: ج 23 ص649. وقایع الشهور: ص193

 

 

روز ششم ماه شوّال:

1.توقیع برای حسین بن روح

روز یکشنبه سال 305 هجری اولین توقیع امام عصر علیه السلام در دوران غیبت صغری برای جناب حسین بن روح رحمه الله علیه صادر شد1

بحارالانوار: ج51 ص356. غیبت شیخ طوسی: ص227. وقایع الشهور: ص193

 

روز هشتم ماه شوّال:

1.ویرانی قبور ائمه بقیع علیهم السلام

در این روز در سال 1344 هجری قبور ائمه بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه در اُحد به دست وهابیون تخریب شد.(1)

علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر در کتب مختلفی که بر رد عقائد ضاله وهابیت تألیف شده ، بیان گردیده است .

آنان اضافه بر قبور مطهر ائمه معصومین علیهم السلام ، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا علیها السلام ، قبر مطهر فاطمه بنت اسد علیهما السلام مادر امیرالمؤمنین علیه السلام ، قبر مطهر حضرت ام النبین علیها السلام ، قبر ابراهیم پسر پیامبر صلی الله علیه واله ، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق علیه السلام ، قبر دختران پیامبر صلی الله علیه واله ، قبر حلیمه سعدیه مرضعۀ پیامبر صلی الله علیه واله و قبور شهدای زمان پیامبر صلی الله علیه واله.

وهابیان در سال 1343 در مکه گنبدهای قبر حضرت عبدالمطلب ، ابی طالب ، خدیجه ، و زادگاه پیامبر صلی الله علیه واله و فاطمه زهرا علیها السلام را با خاک یکسان کردند . در جده نیز قبر حوا و دیگر قبور را تخریب کردند.

در مدینه گنبد نبوی را به توپ بستند ، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب نکردند. در شوال 1343 با تخریب قبور مطهر ائمه بقیع علیهم السلام اشیاء نفیس و با ارزش آن قبور مطهر را به یغما بردند.

قبر حضرت حمزه علیه السلام و شهدای احد را با خاک یکسان کردند ، و گنبد و مرقد حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلی الله علیه واله ، قبر اسماعیل پسر حضرت صادق علیه السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند.

در همان سال به کربلای معلی حمله کردند ، و ضریح مطهر را کندند و جواهرات و اشیاء نفیس حرم مطهر را که اکثراً از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و گرانبها بود ، غارت کردند و قریب به 7000 نفر از علما ، فضلا و سادات و مردم را کشتند. سپس به سمت نجف رفتند که موفق به غارت نشدند و شکست خورده برگشتند.(2)

جنگ حمراء الاسد (3)

در این روز در سال 3 هجری جنگ حمراء الاسد اتفاق افتاد. " حمراء الاسد " نام مکانی در اطراف مدینه است .

بعد از جنگ احد(4) و آمدن مسلمانان به مدینه ، پیامبر صلی الله علیه واله برای آنکه مبادا قریش مراجعت کنند و به مدینه حمله نمایند امر نمود تا بلال ندا دهد: امر خداوند متعال است که باید آنان که در احد حاضر بوده اند و جراحت دیده اند به تعقیب دشمن بروند. اصحاب کار معالجه را رها کردند و لباس رزم پوشیدند.

امیرالمؤمنین علیه السلام هم با اینکه بیشتر از 80 جراحت برداشته بود و بعضی آنقدر عمیق بود که فتیله داخل آن قرار داده می شد ، لباس رزم پوشیدند و رسول خدا صلی الله علیه واله در حالیکه به او نگاه می کرد و می گریست پرچم را به آن حضرت داد و مسلمین حرکت کردند.

بعد از تعقیب و تاخت بر کفار ، مسلمانان سه روز در حمراء الاسد ماندند و آنگاه به مدینه مراجعت کردند.( 5)

1. مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 65 – 66 .

2. کشف الارتیاب : ص 77 . شهداء الفضیلة ( علامه امینی ) : ص 388 .

3.مستدرک سفینة البحار : ج 6 ص 65 – 66 .

4. بنابر قولی که جنگ اُحد در هفتم شوال نقل کرده است .

5.بحار الانوار: ج 20 ص 1 – 146 . منتهی الآمال: ج 1 ص 64 .

 

 

روز چهاردهم ماه شوّال:

1.مرگ عبدالملک بن مروان

در سال 86 هجری عبدالملک بن مروان سفاک بخیل ، در دمشق به هلاکت رسید ( 1)، و بعضی 15 شوال را ذکر کرده اند.(2) این در حالی بود که در 21 سال و 6 ماه خلافت را غصب کرده بود . او پیش از سلطنت پیوسته ملازمت مسجد را داشت و تلاوت قرآن می نمود و او را حمامة المسجد می گفتند! وقتی خبر سلطنت به او رسید قرآن را بر هم نهاد و گفت: " سلام علیک هذا فراق بینی و بینک " : " خداحافظ ، این آغاز جدایی بین من و توست "!!

بیماری او که سخت شد طبیب گفت: اگر آب بخورد می میرد. ولی تشنگی بر او غالب شد و از پسرش ولید آب طلبید . او گفت: اگر آب بیاشامی خواهی مرد مرد! عبدالملک به دخترش التماس کرد که آب بدهد ، اما ولید پسرش مانع شد . عبدالملک گفت: بگذاربه من آب بدهند ، و گرنه تو را از ولیعهدی خلع می کنم ، ولید اجازه داد و عبدالملک آب خورد و مُرد.

از بزرگترین جنایات او به شهادت رساندن امام زین العابدین علیه السلام و مسلط کردن حجاج ثقفی بر شیعیان امبرالمؤمنین علیه السلام بود.(3 .)

1.تتمة المنتهی: ص 105 . فیض العلام: ص 73 . مستدرک سقینة البحار: ج 5 ص 216 . قلائد النحور: ج شوال ، ص94 .

2. قلائد النحور: ج شوال ، ص 94 .

3. منتهی الآمال : ج 2 ص 39 . تتمة المنتهی : ص 106

 

روز پانزدهم ماه شوّال:

1.جنگ احد و شهادت حضرت حمزه علیه السلام

در سال 3 هجری در روز جنگ احد ، حضرت حمزه سیدالشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند.( 1) بعضی جنگ احد را در 17 شوال نقل کرده اند.(2)

در این جنگ مسلمانان هزار نفر بودند که به نوشتۀ عده ای سیصد نفر در بین راه برگشتند ، و برای جنگ 700نفر باقی ماند .کفار 3000 نفر بودند ، و 2000 نفر و 4000 نفر و5000 نفر هم گفته اند. تعداد کشته های کفار 22 یا 23 یا 28 نفر ، و تعداد شهدا 70 نفر بود.(3)در این روز دندان و پیشانی پیامبر صلی الله علیه واله را شکستند. (4)

فداکاری های امیرالمؤمنین علیه السلام در اُحد

در این روز بر اثر فداکاریها و شجاعتهایی که امیرالمؤمنین علیه السلام در دفاع از وجود شریف خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحتهای زیادی بر یدن مبارکش رسید . این در حالی بود که دیگران فرار کرده بودند ، پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: یا علی ، آیا می شنوی که از آسمان تو را مدح می کنند. یکی از ملائکه به نام رضوان می گوید: " لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی ". امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: از خوشحالی گریستم و خداوند سبحان را بر این نعمت حمد کردم.(5) در این جنگ پیروزی در ابتداء از آنِ مسلمانان بود ، ولی مقداری که به تعقیب دشمن رفتند و میدان خالی شد ، بازگشتند ومشغول جمع غنایم شدند و اکثر نگهبانان مخالف دستور پیامبر صلی الله علیه واله نمودند ، و محل نگهبانی خود را رها کردند و مانند بقیه مشغول جمع غنایم شدند.

خالد بن ولید – که از سردسته های کفار در این جنگ بود – از همان قسمت با کفار حمله کردند. تعداد اندکی از نگهبانان دره که نرفته بودند شهید شدند و کفار از پشت سر به مسلمین حمله کردند. فراریان کفار هم تا این وضع را دیدند بازگشتند و حمله به مسلمین شدت گرفت . جراحتهای فراوانی بر یدن مبارک پیامبر صلی الله علیه واله رسید و شیطان فریاد برآورد کهمحمد کشته شده است ! مسلمانان با شنیدن این ندا فرار کردند ، و فقط چند نفری از وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه واله محافظت می کردند که عبارت بودند از امیرالمؤمنین علیه السلام و ابودجانه که شهید شد و زنی به نام نسیبه و انس بن نضر که تازه از مدینه رسیده بود.

ابوبکر و عمر در جنگ احد

عمر بن خطاب می گوید : در اُحد با پیامبر صلی الله علیه واله بیعت کرده بودیم بر اینکهکسی فرار نکند ، و هر کس از ما که فرار کند ضال و گمراه است ، و هر کس از ما کشته شود شهید است.( 6)

احمد بن حنبل می گوید: ابوبکر و عمر در این جنگ فرار کردند. هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام در تعقیب فرار ها بود ، عمر در حالی که اشک چشمانش را پاک می کرد برگشت و به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کرد: مرا ببخشید!! امیرالمؤمنین علیع السلام فرمود: " آیا تو نبودی که صدا زدیمحمد کشته شده است ، به دین قبلی خود برگردید" ؟!! عمر گفت:این کلام را ابوبکر گفته است ! در اینجا بود که این آیه نازل شد: " إنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعان إنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ " !(7.)

امام صادق علیه السلام می فرماید: در جنگ احد امیرالمؤمنین علیه السلام در حال دفاع از پیامبر صلی الله علیه واله بودند ، و دیگر اصحاب فرار کردند. آن حضرت همچون شیر غضبناک از قفای گریختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسید که به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده ای دیگر به سرعت فرار می کردند. حضرت فریاد برآورد: ای جماعت ، بیعت شکستید و پیامبر صلی الله علیه واله را تنها گذاشتید و به سوی جهنم می گریزید؟

عمر بن خطاب می گوید: علی را دیدم با شمشیری پَهنی که مرگ از آن می چکید و چشمهایش از خشم مانند دو قدح خون بود ، یا مانند دو کاسۀ روغنی که آتش در او افروخته باشند می درخشید ، و فهمیدم که اگر به ما برسد به یک حمله ما را خوتهد کشت . این بود که جلو رفتم و عرض کردم:" یا اباالحسن ، تو را به خدا سوگند می دهم که دست از ما برداری ، که عرب را عادت است که گاهی می گریزد و گاهی حمله می کند زمانی که حملهمی کند تلافی گریختن را می نماید " . پس آن حضرت ما را رها کرد ؛ و به خدا قسم چنان ترسی از آن حضرت در دل من افتاد که تا کنون از دلم خارج نشده است . ( 8 )

در این جنگ بر بدن مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام هنگام حمایت از پیامبر صلی الله علیه واله 90 جراحت بر صورت ، سر ، سینه ، شکم ، دست و پای مبارک رسید . جبرئیل نازل شد و عرض کرد: " یا محمد ، به خدا سوگند این عمل علی بن ابی طالب مواسات است ".پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: " این بدان جهت است که من از اویم و او از من است .جبرئیل عرض کردو من از شما دو بزرگوارم ". (9)

بانویی به نام نسیبه در جنگ احد

در این روز یکی از کسانی که جانفشانی کرد و فرار نکرد ، بلکه مانع از فرار دیگران نیز شد ، بانویی به نام نسیبه دختر کعب بن مازنیه بود و به او ام عماره می گفتند . او با شوهر و دو پسر خود در جنگ اُحد شرکت داشتند. نسیبه مشک آبی به دوش داشت و سقایت لشکر اسلام را می نمود . هنگامی که موقعیت را چنان دید که مسلمین در حال فرار هستند ، مشک را به کناری انداخت و خود را پیش روی پیامبر صلی الله علیه واله سپر کرد ، به گونه ای که جراحات زیادی بر او وارد شد ، که مداوای یکی از آنها تا یک سال بعد ادامه داشت .

این زن فداکار دست به شمشیر برد ، و چنان ضربه ای بر ابن حمیه – که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه واله را داشت – زد که او فرار کرد .عبدالله فرزند نسیبه خواست فرار کند که مانع او شد و او را تشویق به جنگ و دفاع از پیامبر صلی الله علیه واله نمود و او قبول کرد . پیامبر به نسیبه فرمود: " بارَکَ اَللهَ عَلَیکَ یا نَسیبة " . در این حال پیامبر صلی الله علیه واله دید یکی از مهاجرین فرار می کند در حالیکه سپرش را به پشتش بسته است . آن حضرت فرمود: "ایصاحب سپر ، سپرت را بیانداز و خودت به جهنم برو". سپس آن حضرت به نسیبه فرمود : "سپر او را بردار ". او آن را برداشت و مشغول جنگ با مشرکین شد. در این هنگام حضرت فرمود: "مقام نسیبه از مقام فلان و فلان و فلان افضل است ، چه اینکه آنان فرار کردند". (10)

شهادت حضرت حمزه علیه السلام

در این روز جناب حمزة بن عبدالمطلب علیه السلام عموی پیامبر صلی الله علیه واله به شهادت رسید . آن حضرت برادر رضاعی پیامبر صلی الله علیه واله بود، چون هر دو بزرگوار از زنی به نام ثویبه شیر خورده بودند.(11 )

آن حضرت مردی شجاع و با هیبت بود و در این جنگ به دست وحشی و به دستور هند همسر ابوسفیان کشته شد . هند به خاطر کشته شدن پدر و برادر و عمویش در جنگ بدر ، ابتدا قصد نبش قبر مادر پیامبر صلی الله علیه واله را داشت ، ولی کفار قریش از ترس نبش قبور امواتشان مانع شدند. این بود که او وحشی را با وعده هایی به کشتن پیامبر صلی الله علیه واله یا علی مرتضی علیه السلام و یا حمزة تحریک کرد . وحشی گفت: " از کشتن پیامبر صلی الله علیه واله و پسر عمویش علی علیه السلام عاجزم ، ولی برای کشتن حمزه کمین می کنم".

او در میدان جنگ با نیزه ای بر سینه و یا شکم مبارک آن حضرت زد و آن حضرت را شهید کرد. وقتی خبر به هند دادند ، آن خبیث دستور داد سینۀ آن حضرت را بشکافد و جگر مبارک آن حضرت را بیرون آورد. وقتی خواست به جگر حمزه دندان بزند دندانهای نحسش کارگر نشد .همچنین هند با خنجری گوشها ، بینی و ... آن حضرت را جدا کرد و به گردن انداخت.

پیامبر صلی الله علیه واله هنگامی که حمزه را با آن وضع دیدند ، گریستند و عبای مبارک را روی او کشیدند که خواهرش صفیه او را به آن حال نبیند و فرمودند:" یا عم رسول الله و اسدالله و اسد رسوله ... یا فاعل الخیرات ، کاشف الکربات ...". امیرالمؤمنین و فاطمه زهراعلیهما السلام و صفیه و دیگران بر آن حضرت گریستند.( 12) پیامبر صلی الله علیه واله بر بدن مبارک او نماز خوانده و او را در اُحد دفن نمودند. بعد از چهل سال که معاویه خواست نهری از اُحد عبور دهد با قبر حضرت حمزه برخورد نمود و سر بیلها به پای حمزه رسید و فوراً خون جاری شد!

حضرت رضا علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: "بهترین برادران من علی علیه السلام و بهترین عموهای من حمزه است".(13)

2.رد الشمس

در این روز بازگشت خورشید برای امیرالمؤمنین به وقوع پیوست است .(14) به قولی این واقعه در 17 شوال بوده است. (15)

لازم به یادآوری است که رد شمس برای امیرالمؤمنین علیه السلام دوبار اتفاق افتاده است : یکی در زمان پیامبر صلی الله علیه واله در نزدیکی مسجد قبا ، و دیگری پس از رحلت آن حضرت در سرزمین بابل در نزدیکی حله.(16)

علامه امینی رحمة الله به تفضیل احادیث رد الشمس را به طرق مختلف و همچنین کسانی را که دربارۀ ردالشمس کتاب تألیف کرده اند در الغدیر بیان فرموده است .(17)

3.جنگ بنی قینقاع

در این روز بعد از بیست ماه از هجرت نبوی غزوۀ بنی قینقاع واقع شد( 18)، و بنابر قولی این جنگ در صفر به وقوع پیوسته است.

4.وفات حضرت عبدالعظیم علیه السلام

در سال 252 یا 255 هجری (19) حضرت ابوالقاسم عبدالعظیم حسنی فرزند عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام وفات یافته. (20) ایشان از مشاهیر علما و از ثقات و فضلای محدثین است که در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از امام جواد و امام هادی علیهم السلام روایت نقل کرده است .( 21) کتاب خطب امیرالمؤمنینعلیه السلام و کتاب الیوم و اللیله از آثار آن بزرگوار است .(22)جلالت و عظمت شأن آن بزرگوار از عرضۀ عقایدش خدمت امام زمانش حضرت هادی علیه السلام و تأیید آن حضرت دربارۀ آنها به وضوح پیداست.

ایشان به طور ناشناس وارد ری شد و از ترس بنی عباس در ساربانان در خانۀ یکی از شیعیان زندگی می کرد.( 23) تا هنگام وفات کسی متوجه نشد آن بزرگوار کیست ، تا اینکه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته ای در لباس او یافتند که نسب شریف خود را در آن نوشته بود . مرقد مطهرش در شهر ری مشهور است .

پدر آن حضرت عبدالله مشهور به " عبدالله قافه " است . "قافه" نام مکانی بود که جناب عبدالله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زید حاکم آنجا بود .

همسر حضرت عبدالعظیم ، خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است .(24) بعضی امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خدیجه همسر حضرت عبدالظیم می دانند.(25)

دختر آن حضرت سلمی است که حضرت عبدالعظیم علیه السلام او را به عقد محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام درآوردو ثمرۀ این ازدواج سه پسر به نامهای عبدالله و حسن و احمد بود. (26)

1. مسار الشیعة: ص 15 – 17 . بحار الانوار: ج 20 ص 18 . توضیح المقاصد: ص 27 . سیره ابن هشام: ج 3 ص 68 .الموسوعة الکبری فی غزوات النبی الاعظم صلی الله علیه وال: ج 2 ص 110 . تقویم المحسنین : ص 12 .

2.بحار الانوار: ج 97 ص 168 .

3. مسار الشیعة: ص 15 .

4. بحار الانوار : ج 20 ص 18 .

5. ارشاد: ج 1 ص 87 . اُسد الغابة: ج 4 ص 21 . مسار الشیعة: ص 16 . مصباح کفعمی: ج 2 ص 600

6.بحار الانوار : ج 2 ص 53 – 54.

7. سورۀ آل عمران : آیۀ 155 . اثبات الهداة: ج 2 ص 364 0 365

8. بحار الانوار: ج 20 ص 53 – 54 . قلائد النحور: ج شوال ، ص 77 .

9. بحار الانوار: ج 20 ص 54 .

10. بحار الانوار : ج 20 ص 54 .

11. بحار الانوار: ج 2 ص 55 . حمزه سیدالشهیداء علیه السلام: ص 28 – 29 .

12. بحار الانوار: ج 20 ص 55 . حمزه سیدالشهداء علیه السلام: ص 28 – 29 .

13. عیون اخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 61 . ریاحین الشریعه: ج 4 ص 350 .

14. قلائد النحور : ج شوال ، ص 92 . مصباح کفعمی: ج 2 ص 600 . فیض العلام: ص 76 . تقویم المحسنین: ص 12 .وقایع الشهور: ص 201 .

15. بحار الانوار: ج 97 ص 384 ، ج 95 ص 189 .

16. فیض العلام: ص 201.

17. الغدیر: ج 3 ص 183 – 204 .

18.بحار الانوار: ج 20 ص 5 .

19. مراقد المعارف: ج 2 ص 52 . مستدکات علم رجال الحدیث: ج 2 ص 424 – 426 .

20.مستدرک سفینة البحار: ج 6 ص 66 . وقایع الشهور: ص 201 .

21.سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السلام : ص 157 . مراقد المعارف: ج 2 ص 54 .

22. سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السلام : ص 157 . مراقد المعارف: ج 2 ص 54 .

23.سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد علیه السلام : ص 157 . مراقد المعارف: ج 2 ص 54 .

24. ریاحین الشریعة: ج 4 ص 197 .

25. ریاحین الشریعة: ج 4 ص 197 ، ج 5 ص 106 .

26. ریاحین الشریعة: ج 4 ص 332 .

 

روز هفدهم ماه شوّال:

1.جنگ خندق

در این روز در سال 5 هجری غزوۀ خندق ( احزاب ) و کشته شدن عمرو بن عبدود به دست امیرالمؤمنین علیه السلام به وقوع پیوست ، و این جنگ در زمستان به وقوع پیوست.(1)وقوع جنگ خندق را بعضی در 8 ذی القعده (2)و بعضی در 15 شوال گفته اند ، و استبعادی ندارد که شروع جنگ در 15 شوال باشد . همچنین به قولی غزوۀ خندق در سال 4 هجری اتفاق افتاده است.( 3)

در این جنگ تعداد مسلمانان 3000 نفر و تعداد شهدای مسلمانان 6 نفر بود . تعداد کفار10000 نفر بود ولی تعداد مقتولین کفار ذکر نشده است .

در این جنگ مسلمانان داخل مدینه در اطراف شهر خندقی کندند. در اثنای این کار منافقین جسارتها به پیامبر صلی الله علیه واله نمودندو عمرو بن عبدود مبارز طلبید ولی کسی جرأت نکرد . عمر بن خطاب از شجاعتهای عمروسخن گفت ، و در مردم ایجاد ترس کرد.

عبدالرحمن بن عوف گفت: " اگر عمرو بر ما چیره شود همۀ ما را خواهد کشت . بهترین راه این است که محمد را دست بسته تحویل آنها دهیم "!! در چنین شرایطی پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: آیا دوستی هست که شر این دشمن را کفایت کند؟ آقا و مولایمان اسد الله الغالب علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: من به مبارزۀ او می روم . پیامبر سکوت کردند ، و تا سه بار این کلام را فرمودند ، و هر سه بار امیرالمؤمنین علیه السلام برای مبارزه اعلام آمادگی نمودند.

آخرالأمر پیامبر صلی الله علیه واله اجازه فرمودندو امیرالمؤمنین علیه السلام حرکت کردند.در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: "برز الایمان کله الی الشرک کله".

بعد از آن عمرو بن عبدود اسلام اختیار نکرد و دست از جنگ برنداشت ، امیرالمؤمنین علیه السلام او را به یک ضربت از پا درآورد . در این حال صدای تکبیر مسلمین بلند شد و پیامبرصلی الله علیه و اله فرمود : مبارزۀ علی بن ابی طالب علیه السلام در روز خندق از اعمال امت من تا روز قیامت افضل است.(4)

2.وفات ابا صلت هروی

در این روز در سال 207 هجری ثقۀ جلیل اباصلت عبدالسلام بنصالح هروی که اهل هرات بود پس از آزادی از زندان مأمون از دنیا رفت.(5)

اباصلت از اصحاب امام رضا علیه السلام و از خواص شیعیان بود ، و کتاب " وفاة الرضا علیه السلام " تألیف اوست . در ایران دو قبر منسوب به آن بزرگوار است : یکی در بیرون شهر مشهد ، و دیگری در دروازه ری قم.(6)

1. فیض العلام: ص 76 – 77 . قلائد النحور: ج شوال ص 107 .

2. کشف الغمة : ج 1 ص 150 . الموسوعة الکبری فی غزوات النبی الاعظم صلی الله علیه واله : ج 3 ص 58 .

3. صحیح بخاری: ج 4 ص 1504 .

4.کشف الغمة: ج 1 ص 150 . بحار الانوار: ج 20 ص 186 – 281.

5. مستدرک سفینة البحار: ج 5 ص 224 .

6.مراقد المعارف: ج 1 ص 107 – 108 .

 

روز بیستم ماه شوّال:

1.دستگیری امام کاظم علیه السلام

در این روز هارون ملعون به مسجد النبی صلی الله علیه واله به ظاهر برای زیارت و در حقیقت برای دستگیر نمودن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام آمد و آن حضرت را از مدینه به بغداد فرستاد.(1)

1. کافی: ج 2 ص 507 . بحارالانوار: ج 48 ص 206 .

 

روز بیست و پنجم ماه شوّال:

1.شهادت امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام در سال 148 هجری در چنین روزی وفات یافت.(1) در شهادت حضرت نیمۀ رجب و نیمۀ شوال را هم گفته اند (2).

شهادت آن حضرت به سبب انگور زهرآلودی بود که منصور به آن حضرت خورانید.(3)مدت امامت آن حضرت 34 سال و عمر شریفشان 65 سال بود.

دوران امامت آن حضرت همزمان با هفت نفر از زمامداران غاصب بود که عبارتند از :هشام بن عبدالملک ، ولید بن یزید بن عبدالملک ، یزید بن ولید ، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از بنی امیة و سفاح و منصور دوانیقی از بنی عباس.

فرزندان آن حضرت هفت پسر و سه دخترند: حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، اسماعیل ، عبدالله ، محمد دیباج ، اسحاق ، علی عریضی ( علی بن جعفر مدفون در قم ) عباس ، ام فروه ، اسماء فاطمة.(4)

1. قلائد النحور: ج شوال ، ص 139 . اعلام الوری: ج 1 ص 514 . جنات الخلود: ص 27 . مستدرک سفینة البحار: ج 6ص 66 . کافی : ج 2 ص 377 .ارشاد : ج 2 ص 180 .

2. شرح احقاق الحق : ج 28 ص 507

3. مناقب ابن شهر آشوب: ج 4 ص 280 .

4. مناقب ابن شهر آشوب: ج 4 ص 280 .

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن