بايد كودك را به مظاهر عمل و تكرار در اين ظاهر انس دهيم تا باطن او شكل گيرد. تجارب و تعاليم علمى نشان داده اند، كه حتى عمل ريايى در صورت تكرار در فردى تثبيت ميشود. پس از تثبيت، ميتوان يك عمل ريايى را به صورت واقعى و بى ريا درآورد; به شرط اينكه نيت عمل را عوض كند.
اين روش، بويژه درباره كودك مؤثر است. مثلاً، ممكن است كودك يا نوجوانى از طرف امام جماعت تشويق شود و خاطرهى خوشى در ذهنش شكل بگيرد. لذا، وى مدتى به خاطر همين تشويق، به مسجد ميرود. پس از مدتى، جاذبههاى معنوى مسجد و حالات نماز گزاران به هنگام نماز، اين فرد را مجذوب خود ميكند و او را فردى مذهبى بار ميآورد.
اين گونه، ما كودك را به تكرار ظاهر در عبادت سوق ميدهيم، تا زمينه براى انس به عبادت، تثبيت عمل و ايجاد عادت، در او فراهم آيد[1].
پيامبر اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ بزرگ مربى مكتب اسلام، در زمينه آموزش نماز و تكرار آن براى نوهى گرامى شان، حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ چنين رفتارى داشتند: «روزى حضرت محمد ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسين ـ عليه السلام ـ در كنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهى با پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ را داشتند. پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ تكبير گفتند، ولى امام حسين ـ عليه السلام ـ نتوانستند آن را تكرار كنند. پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ تكبير دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمين بار، تكبير امام حسين ـ عليه السلام ـ صحيح ادا شد و نماز آغاز گرديد»[2]. اين شيوه رفتار نبى مكرم اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ، ميتواند الگو و روش خوبى براى والدين و مربيان باشد. آنان بايد همانند پيامبر عظيم الشأن اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ، مراحل رشد كودك را در نظر بگيرند و سعى كنند با صبر و حوصله، به نياز فطرى كودكان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدين و مربيان اين است كه دنياى كودك را درك نمايند و بدانند كه برخى از مسائل كه ممكن است براى بزرگسالان خسته كننده باشد، براى كودكان لذت بخش است.
كودك از تكرار مكررات همچون خواندن و ذكر مكرر قصهها و داستانها اصلاً خسته نميشود. اگر بيان اين داستانها با صوت خوش و ريتم و آهنگ مطلوب باشد، كودك كاملاً مجذوب و علاقمند ميشود. در اين باره، مادران بخوبى ميدانند كه بعضى قصهها را صدها بار تكرار كرده اند، ولى باز هم كودك به آن علاقه نشان داده است.
لذا، توصيه ميشود كه والدين نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت كنند، تا كودكان بيشتر به كلام الهى جذب شوند.در اين باره، والدين ميتوانند به قرائت نمازهاى علماى ربانى گوش دهند و آنها را ضبط كنند تا هم خودشان و هم كودكانشان، بهره مند شوند.
6ـ اصل آسان گيرى در آموزش مسائل دينى
رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ در مناسبتهاى مختلف، تأكيد كردند: «دين اسلام آسان است و ديندارى مشكل نيست. مبادا، افراد نادان بر خود سخت بگيرند. مبادا متوليان امور دينى، كارى انجام دهند كه مردم تصور كنند ديندارى مشكل است و با سخت گيريهاى بيجا، مردم را از دين فرارى دهند»[3].
«روزى پس از نماز، مردم اطراف پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ را گرفتند و از ايشان مسئلهاى پرسيدند. چندين بار سؤال كردند: آيا فلان كار اشكال دارد؟
آن حضرت فرمودند: اشكال ندارد. اى مردم! دين خدا در آسانى است[4]. پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ اين سخن را سه بار تكرار كردند.
پيامبر گرامى اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ فرمودند: «خداوند اسلام را تشريع كرد، آن را آسان و گشاده قرار داد، و سخت و تنگ نگرفت»[5].
وقتى رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ افرادى را براى تبليغ و ارشاد مردم و آشنا كردن آنان با مبانى اسلام اعزام ميكردند، يكى از مهمترين رهنمودهايشان اين بود: «مژده بدهيد، نترسانيد، آسان بگيريد و سخت نگيريد»[6].
در برنامههاى جمعى و عبادات اجتماعى اسلام، روى موضوع خوددارى از تندروى و سختگيرى و خسته نكردن افراد، عنايت خاصى شده است. اولياى گرامى اسلام، توصيههاى فراوانى كردهاند كه مبادا از رعايت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود، و از عبادات و مراسم اسلامى به جاى جاذبه، علاقه و سازندگى تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آيد.
به همين دليل در احاديث متعددى، توصيه فراوان شده است كه نمازهاى جمعه و جماعات، نبايد به گونهاى باشد كه به خاطر طولانى شدن آنها حقوق ضعيفان، سالمندان و كودكان از بين برود.
در اين باب، از سوى اولياى عظيم الشأن اسلام توصيههاى فراوانى رسيده است كه براى الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردى را بررسى ميكنيم[7].
انس بن مالك روايت كرده است:
«نماز پيامبر اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ از همه كاملتر و كوتاهتر بود»[8].
معاذ پسر جبل كه در يكى از مساجد مدينه پيشنماز بود، روزى در نماز جماعت سورهى بزرگى را خواند. وى نماز را آنقدر طول داد، كه مردى (پيرمردي) كه در آن نماز جماعت شركت كرده بود، در اثر خستگى و ناتوانى طاقت نياورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پايان برساند. از اين رو، وى وسط نماز قصد فرادا نمود، نماز خود را تمام كرد، سوار مركب شد و به سراغ كار خود رفت. وقتى خبر اين گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پيامبر گرامى اسلام ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ رسيد، آن حضرت ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ بسيار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر كنند. آنگاه پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلّم ـ با ناراحتى به او فرمودند: «يا معاذ، اياك ان تكون قتانا» (اى معاذ! ديگر اين طور نباشد كه مردم را از نماز جماعت فرارى بدهى، بلكه در نماز جماعت سورههاى كوتاه را بخوان»[9].
آسانگيرى در مسائل دينى كودكان، از اهميت مضاعف و بسزايى برخوردار است. در دوران خردسالى، در نماز به گونهاى عمل كنيم كه كودك احساس جبر و خستگى نداشته باشد. نماز نبايد براى او امرى سنگين و كسل كننده شود. به مصلحت او است كه نمازها، با ذكرها، ركوع و سجود خسته كننده و طولانى نباشد. حتى سفارش شده است كه به خاطر چند كودكى كه با شما به نماز ايستاده اند، آن را سريعتر بخوانيد، و از برخى كارهاى مستحبى صرف نظر كنيد. هوشيار باشيد كه او كودك است و حال و روحيهى شما را ندارد; بويژه كه از بسيارى حالات و رفتار شما سر در نميآورد و معناى عبارات شما را نميفهمند.[10]
ميرزاى نورى در مستدرك الوسائل مينويسد:
«امام سجاد ـ عليه السلام ـ كودكانى را كه نزد او بودند، وا ميداشتند كه نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود:
اين عمل براى آنان سبكتر و بهتر است و سبب ميشود كه به خواندن نماز پيشى بجويند و براى خوابيدن و يا سر گرمى به كار ديگر، نماز را ضايع نسازند. و امام ـ عليه السلام ـ، كودكان را به چيز ديگرى غير از نماز واجب دستورشان نميدادند و ميفرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاى واجب داشتند، آنان را محروم نسازيد»[11].
ابن قداح روايت كرده است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
«ما به فرزندان خود دستور ميدهيم مادامى كه در حال وضو هستند و مشغول كار ديگرى نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند»[12].
بعضى والدين و مربيان كه اصرار دارند از روى جبر و اكراه و بدون توجه به حال و روحيهى كودك او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهبهاى آينده و افرادى عقدهاى ميپرورانند. چنين افرادى، در نخستين فرصتى كه به قدرت و استقلالى دست يابند، دين و عبادت را ترك خواهندكرد. طبيعى است، مسئوليت چنين وضعى بر عهدهى كسانى است، كه چنين زمينهاى را فراهم كردهاند [13].
دكتر احمدى در اين باره نقل ميكند: «شخصى را ميشناسم كه پزشك متخصص تغذيه است. او فردى است كه عِرق ملى خوبى هم دارد و در آلمان زندگى ميكند. وى ميگفت: پدر من از متدينين سر شناس يكى از شهرهاست، و همه چيز او سر جاى خودش است; نماز خواندنش، اعمال عبادى اش و... با وجود آن كه در شهر سرد سيرى بوديم، صبحها ما را از خواب بيدار ميكرد تا نماز بخوانيم. بعد، خودش در اتاق ديگرى مشغول نماز خواندن ميشد. ما تدبيرى انديشيديم تا از وضو گرفتن در آن هواى سرد خلاص شويم. بنابراين، بدون آن كه وضو بگيريم، در اتاقمان با صداى بلند در حالى كه خوابيده بوديم نماز ميخوانديم.
بعد از چند بار، پدرمان فهميد و با كتك ما را وادار كرد كه وضو بگيريم و نماز بخوانيم. بعد از مدتى، ما ياد گرفتيم كه اين كار را بكنيم: براى وضو گرفتن ميرفتيم، ولى وضو نميگرفتيم. سپس، ما ميايستاديم و بلند بلند نماز ميخوانديم تا نشان بدهيم كه داريم نماز ميخوانيم. بدين گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن ميكرد. و الان، هيچ يك از ما نماز نميخوانيم [14].
پى نوشتها:
[1] . قائمى، اقامهى نماز در دوران كودكى، 36 ـ 37.
[2] . مجلسى، بحار الانوار، ج 43، 307.
[3] . محمدى رى شهرى، جشن تكليف، 86.
[4] . ابن حنبل، مسند، ج 5، 69.
[5] . ابويعلى، مسند، ج 3، 50، حديث 2452.
[6] . ابن هشام، السيره النبويه، ج 4، 237.
[7] . صادقى اردستانى، پيوند، 57 ـ 58.
[8] . ابن حنبل، مسند، ج 3، 100.
[9] . حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 5، 47.
[10] . قائمى، اقامه نماز در دوران كودكى و نوجوانى، 35
[11] . نورى، مستدرك الوسائل، ج 15، 160، و ج 3، 19; كلينى، كافى، ج 2، 409; حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 3، 14 و 16.
[12] . حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 15، 183.
[13] . قائمى، اقامه نماز در دوران كودكى، 36.
[14] . احمدى، مجموعه مقالات دومين كنگره سراسرى انجمنهاى اوليا و مربيان كشور، 194.
منبع : مجله مسجد، ش50 ، ص21 به قلم محمدرضا مطهرى