در نقلى آمده است كه معاويه نامه اى براى حضرت امام حسين عليه السلامفرستاد و در آن نامه نوشته بود:
أما بعد، فقد انتهت إليّ منك أمور، لم اكن أظنك بها رغبة عنها...;
خبرهايى به من رسيده كه فعاليت هايى دارى و كارهايى انجام مى دهى، شما اهل اين كارها نيستى و نبايد اين اعمال را انجام دهى... .
حضرت در پاسخ نامه مى نويسند:
اما بعد، نامه تو را دريافت كردم... .
آن گاه حضرتش بخشى از جنايت هاى معاويه را به او يادآور شده اند و در پايان او را نصيحت مى كنند و مى فرمايند:
واعلم، أنّ للّه كتاباً لا يغادر صغيرة ولا كبيرة إلاّ أحصاها.
واعلم أنّ اللّه ليس بناس لك قتلك بالظنّة وأخذك بالتهمة، وإمارتك صبيّاً يشرب الشراب، ويلعب بالكلاب. مأاراك إلاّ وقد أوبقت نفسك وأهلكت دينك، وأضعت الرعيّة;1
بدان اى معاويه! همانا براى خداوند متعال ديوانى است كه گناهان بزرگ و كوچك را در آن ثبت مى كنند.
بدان! مردم را با ظن و گمان و بدون علّت، به قتل رساندى و فرزندت را كه شراب مى خورد و با سگ بازى مى كند به امارت برگزيدى، كه در واقع دين خود را هلاك كردى و مردم را بدبخت نمودى.
1 . الامامة والسياسه: 1 / 203 و 204