1 ـ روابط نيكو با خويشاوندان
امـام عـلى عـليه السّلام داراى عواطف والاى انسانى بود و در روابط اجتماعى ، همه را بهره مند مى فرمود:
دعوت شام و نهار خويشاوندان را مى پذيرفت و روابط گرم و محبّت آميزى با آنان داشت .
خويشاوندان را به ميهمانى دعوت مى كرد و از آنها گرم پذيرائى مى كرد.
به عيادت مريضان ، خويشاوندان و ديگران مى رفت .
در تولّد فرزند براى تبريك گفتن به منازل دوستان و ياران مى رفت .
در ميهمانى ها دست مهمان را مى شست .
در مـرگ يـاران و خـويـشـاونـدان بـه تـسـليـت بازماندگان مى رفت و به مصيبت ديدگان تسليت مى گفت . (160)
2 ـ روش تبريك گفتن براى تولّد فرزند
روزى بـراى تـبـريـك گـفـتن به يكى از ياران كه تازه صاحب فرزند شده بود، رفت و ديگران هم حضور داشتند.
يكى به پدر نوزاد گفت :
قدم اين نوزاد قهرمان و يكّه سوار مبارك باشد.
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام فرمود :
اينگونه براى تولّد فرزند تبريك نگو، بلكه بگو:
شَكَرتَ الواهِبَ، وَ بُورِكَ لَكَ فِى المَوهُوبِ وَ بَلَغَ اءَشُدَّهُ وَ رُزِقتَ بِرَّهُ
(خداى بخشنده را شكر كن ، و اين فرزند بر تو مبارك باشد، اميدوارم بزرگ شود و از نيكوكاريهايش بهره گيرى ) (161)
3 ـ اجازه ورود گرفتن
رعايت حقوق خويشاوندان در روابط اجتماعى لازم است .
امـام عـلى عـليـه السـّلام بـا ايـنـكه در سطح عالى ، روابط عاطفى خويش را با دوستان و فاميلان برقرار مى فرمود، تلاش مى كرد تا حقوق خويشاوندان ناديده گرفته نشود،
حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـلى عـليـه السـّلام هـرگـاه كـه مـى خـواسـت وارد مـنزل امام حسن مجتبى عليه السّلام شود، درب را مى كوبيد و اجازه ورود مى گرفت و آنگاه داخل مى شد (162)
كه براى همه انسان ها بهترين درس زندگى است .
4 ـ روش برخورد با اسير
امام على عليه السّلام نسبت با اسيرانى كه با امام على عليه السّلام جنگيدند
و در اسارت به سر مى بردند
و نسبت به ابن ملجم ، كه حضرت را به شهادت رساند و پس از حمله به حضرت اميرالمؤ منين على عليه السّلام اسير شد و در زندان به سر مى برد، فرمود:
اَلبِسُوهُم مَمّا تَلبَسُونَ وَ اَطعِمُوا هُم مِمّا تَاءكُلُونَ
(از لباس هايى كه خود مى پوشيد به آنها بپوشانيد و از غذاهايى كه خود مى خوريد به آنها بخورانيد.)(163)
5 ـ حمايت از پيران از كار افتاده
روزى اميرالمؤ منين عليه السّلام ديد پيرمرد نابينائى گدائى مى كند.
فرمود : اين پيرمرد كيست ؟
گفتند : يا اميرالمؤ منين اين مرد نصرانى است ، از كار افتاده گدائى مى كند.
فرمود:
اِستَعمَلتُمُوهُ حَتَّى اِذا كَبُرَ وَ عَجَزَ مَنَعتُمُوهُ، اَنفِقُوا عَلَيهِ مِن بَى تِالمالِ
(تـا قـدرت كـاركـردن داشـت از او كار كشيديد و چون پير شد و از كار ماند او را از خود رانديد، از بيت المال حقوق او را بپردازيد.) (164)
6 ـ پرچمدار رحمت
ابن اسحاق نقل مى كند كه :
در روز فتح مكّه سعد بن عباده چنين رَجَز مى خواند:
اَليَوم يَومُ المَلحَمَةَ، اَليَوم تَستَحِلُّ الحُرمَةَ
(امروز روز كشتار و جنگ و انتقام است ، امروز روز شكسته شدن حرمت هاست ).
كسى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و شعارهاى تند سعد را به اطّلاع رساند و گفت :
(مى ترسيم امروز سعد، يورشى بر قريش داشته باشد.)
پيامبر صلى الله عليه و آله ، على بن ابيطالب عليه السّلام را ماءمور كرد تا پرچم را از او بگيرد و به امام على عليه السّلام فرمود: تو پرچم را وارد شهر كن و بگو:
اَليَومُ يَومُ المَرحَمَة
(امروز روز رحمت و مهربانى است )
بدين ترتيب آن پيشواى رحمت و لطف ، جلوى هرگونه خشونت و تندى را گرفت ، مگر در مـورد كـسـانـى كه جاى لطف و رحمت بر خود باقى نگذاشته بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله با بزرگوارى تمام فرمود:
الاسلامُ يَجِبُّ ما كانَ قَبلَهُ
(اسلام گناهان گذشته را مى پوشاند)
پس از آنكه مكّه فتح شد، همه چشم ها به او دوخته شده بود تا با آنها چه مى كند و جواب آن همه نامردمى را چه مى دهد؟
آن مظهر رحمانيّت و رحمت حقّ فرمود:
يا مَعشَرَ قُرَيش ، ما تَرَونَ اءنّى فاعِلٌ فِيكُم ؟
(اى جمعيّت قريش ! تصوّر مى كنيد من با شما چه رفتارى انجام مى دهم ؟)
پاسخ دادند :
خَيرا ، اءخٍ كَريمٍ وَ ابن اءخٍ كَريم
(نـيـكـى (كـه مـا جـز نـيـكـى تـصـوّر ديـگـرى دربـاره ات نـداريـم ) تو برادر كريم (بزرگوار) و برادرزاده بزرگوار ما هستى )
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود :
اءذهَبوُا فَاءَنتُم الطُّلَقاء
(برويد كه همه تان آزاديد)
رسالت او چنين اقتضا مى كرد كه فرمود:
إِنَّ اللّهَ اءرسَلَنى مُبَلِّغا وَ لَم يُرسِلُنى مُتِعَنّتا
(به درستى كه خداوند مرا براى تبليغ فرستاده است و نه براى عيبجويى و سرزنش (مردمان ).