فهرست مطالب
قانون طبيعى
پيروزى كوچك بر بزرگ
نيرومندى دسته كوچك
حبيب بن مظاهر
يك تن در برابر ده نفر
ايمان مؤمن كم نمى شود
فرمان اول
فرمان دوم
فرمان سوم
فرمان چهارم
قانون طبيعى
يكى از قواعد مسلم نزد دانشمندان علوم طبيعى آن است كه هيچ قوهاى نمىتواند نيرويى بزرگتر از خود ايجاد نمايد و صدور قوه بزرگتر از كوچكتر را محال و غير ممكن مىدانند; بنابر اين اگر ماشينى داراى صد نيروى اسب باشد، نميتواند دويست اسب نيرو ايجاد كند; پيشينيان نيز گفتهاند: «دو صدمن استخوان بايد كه صد من بار بردارد» مثلا اگر ده تن را يكطرف قراردهيم و صدنفر را در طرف ديگر، در صورتى كه نيروى هريك از افراد طرفين با هم متساوى باشند به طور قطع، نيرويى كه جمعيت صد نفرى داراست ده برابر نيرويى است كه آن ده نفر دارا هستند و اگر اين دو دسته با يكديگر به نبرد بپردازند، به يقين فتح با آن صد نفر خواهد بود; چون پيروزى ده تن بر صد تن مستلزم آن است كه داراى نيرويى باشند كه از نيروى صد نفر بيشتر باشد و اين محال است; زيرا مستلزم صدور قوه بزرگتر از كوچكتر خواهد بود.
پيروزى كوچك بر بزرگ
خداى تبارك و تعالى بر خلاف اين اصل مسلم طبيعى چنين مىفرمايد كه: بسيار دستههاى كم و كوچك بودند كه بر دستههاى پرجمعيت و بزرگ به اذن خدا پيروز شدند. (2)
خدا مىفرمايد: مسلمانان، هر گاه ديدند شماره دشمن از شماره ايشان افزوناست، نترسند و پايدارى كنند; زيرا چه بسيار جمعيتى كه عددشان نسبتبه دشمن ناچيز بوده ولى بر دشمن غلبه يافتهاند.
اين سخن، به حسب ظاهر با گفته دانشمندان علوم طبيعى مخالفت دارد و مشكل ايجاد مىكند; زيرا مستلزم صدور نيروى بزرگ از قوه كوچك خواهد بود و استحاله آن مسلم و مبرهن است.
نيرومندى دسته كوچك
حل اين مشكل چنين است كه بايد در دسته كوچك نيرويى موجود باشد كه بهمراتب از نيروى افراد دسته بزرگ و كثير العدد قوىتر و بزرگتر است و روىهمان اصل مسلم طبيعى، فتح و پيروزى دسته كوچك در اين صورت، قطعى است، آن نيرو چيست و آن صفت كدام است؟ خداى تعالى در آخر آيهشريفه، بدان اشاره فرموده است كه: «و الله مع الصابرين» يعنى خدا هميشه با استقامتكنندگان و صابران است; پس آن نيرو، عبارت از نيروى استقامت و پايدارى است كه هر گاه در دسته كوچك يافتشود، بردسته بزرگ غلبه خواهدكرد، دستههاى بزرگ اتكاى به كثرت افراد خود دارند، ولى در برابر، دستههاى كوچك به استقامت و ايمان خود اتكا دارند; پس مسلمانان نبايد از كمى شماره خود نا اميد شوند و دست از جهاد در راه خدا بردارند و از مبارزه با دستگاه فساد، دستبكشند و ضعف ايمان بر آنها مستولى شود و به اين روزگار سياه و بدبختى بيفتند، بلكه بايد اقدام كنند و در راه خدا بكوشند، هر چند شماره ايشان اندك باشد و دشمنانشان بسيار.
ياران رسول خدا اين دستور بزرگ الهى را به كار بستند و باكمى شماره خود، در مدت بسيار كوتاهى، بر بيشتر نقاط آباد عالم تسلط يافتند، در صورتى كه عدد مسلمانان نسبتبه دشمنانشان به قدرى ناچيز بود كه نسبتى ميان آنها تصور نمىشد.
حبيب بن مظاهر
حبيب بن مظاهر، يكى از مجاهدان بزرگ اسلام، در ميدان جنگ، دشمنان اسلام را مخاطب قرار داده چنين مىگويد:
انتم اعد عدة واكثر ونحن اوفى منكم واصبر
هر چند شماره شما از ما بيشتر و تجهيزات جنگى شما كاملتر است، ولىوفا و استقامت ما از شما افزونتر مىباشد، آن گاه بر سپاه دشمن مىتازد و بيش از صد تن از مردان كار آمد را مىاندازد و جان خود را در راه خدا مىبازد درنتيجه، مرام و مذهب او تاكنون بر پا و نيك نامىاش جاويدان است; زيرا جانخود را فداى حق و حقيقت كرد، ولى از دشمنانش جز ننگ و عار چيزى باقى نماند.
يك تن در برابر ده نفر
خداى تبارك و تعالى خطاب به پيامبر گرامئ خود چنين مىفرمايد:
يَأَيهَُّا النَّبىُِّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَبرُِونَ يَغْلِبُواْ مِاْئَتَينِْ وَ إِن يَكُن مِّنكُم مِّاْئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُون (3)
اى پيامبر! مؤمنان را بر كشتار و جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن پايدار باشند، بر دويست تن پيروز مىشوند و اگر از شما صد تن باشند، بر هزار تن از كافران پيروزى مىيابند; زيرا كافران مردمانى نفهم هستند: (چون براى خدا نمىجنگند بلكه در اثر تعصب و لجاج، نبرد مىكنند.)
در اين آيه شريفه، خداى تبارك و تعالى، ملاك فتح و ظفر را بيان فرموده كه همان «استقامت و پايدارى» است، نه كثرت عدد، استقامت هر طرف بيشتر باشد، ظفر از آن او خواهد بود، گويا ناپلئون اين سخن را از قرآن گرفته كه مىگويد در جنگ پيروزى از آن طرفى است كه استقامتش از دشمن بيشتر باشد، قرآن، استقامت را نردبان پيروزى قرار داده است.
اميرمؤمنان على(ع) موقعى كه از تلون و عدم استقامتيارانش به تنگ آمد، چنين فرمود: حاضرم شماها را با معاويه معامله كنم، دهتن از شما كوفيان بدهم و يكتن بگيرم; شاميان در باطل خودشان، پايدارى و وفادارى مىكردند، ولى كوفيان نه وفا داشتند و نه استقامت، مرد با ايمان اگر استقامت نداشته باشد نمىتواند در برابر حوادث، پايدارى كند، ايمان خود را نگاهدارد و دين حق را به جهانيان تبليغ كند.
ايمان مؤمن كم نمىشود
امام(ع) مىفرمايد: «المؤمن اعز من الجبل، الجبل يستقل بالمعاول والمؤمن لا يستقل من دينه; (4)
مرد با ايمان، ثبات و پايداريش از كوه بيشتر است; زيرا كوه به وسيله كلنگ، كمو كاسته مىشود، ولى ايمان مؤمن با هيچ كلنگى كم نمىشود (كاملا بر اعتقاد و عقيده خود ثابت قدم و پا برجاست)».
خداى تعالى مىفرمايد:
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبرُِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون(5)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بردبارى كنيد و بر دشمنان، در پايدارى پيشى گيريد و عزم راسخ و استوار داشته باشيد و تقوا پيشه كنيد، اميد است كه رستگار بشويد.»
اين دستور بزرگ و بىنظير كه بهترين راه رستگارى و كاميابى را نشان مىدهد، مشتمل بر چهار فرمان است كه اگر مسلمانان آنها را اطاعت كنند، كاميابى در دنيا و آخرت را دارا خواهند شد.
فرمان اول
در آغاز امر به صبر و شكيبايى است، مىفرمايد: در زندگانى كه سراسر سختى و مشقت است، جز پايدارى در برابر آنها، راه ديگر براى موفقيت نيست، كسى كه نتواند در برابر فشارها و سختىهاى زندگى بردبارى كند در مبارزه زندگى خورد خواهد شد.
فرمان دوم
فرمان دوم، آناست كه در صبر و پايدارى، از دشمنان خود پيشى بگيرند. بهعبارت ديگر; مسلمانان در جهاد بايد پايدارى و استقامتشان بيش از دشمنانشان باشد تا بر آنها پيروزى يابند; قرآن كريم در جاى ديگر مىفرمايد:
إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ (6)
اگر بر شما زخمى و جراحتى رسيد، بردشمنانتان نيز مانند آن رسيده است.»
يعنى بايد استقامتشما از آنان بيشتر باشد. باز هم قرآن مىفرمايد:
وَ لَا تَهِنُواْ فىِ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا(7)
و در دست يافتن به آن قوم سستى مكنيد. اگر شما آزار مىبينيد، آنان نيز چون شما آزار مىبينند، ولى شما از خدا چيزى را اميد داريد كه آنان اميد ندارند. و خدا دانا و حكيم است.
يعنى با آن كه مسلمانان در رنجبردن با دشمنانشان يكسانند، ولى مسلمانان اميد كاميابى و خوشبختى دارند، ولى كفار چنين اميدى ندارند; زيرا كفار براى تعصب و لجاجت مىجنگند; ولى شما مسلمانان براى خدا نبرد مىكنيد; پس، كفارهم در دنيا نجبيهوده مىبرند و هم در آخرت مىسوزند (خَسِرَ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةَ ذَالِكَ هُوَ الخُْسْرَانُ الْمُبِين; (8) بدبختى و زيان هر دو جهان، نصيب آنها خواهد بود، اين، همان زيان و خسران آشكار است).
فرمان سوم
در فرمان سوم، خداى تبارك و تعالى، مسلمانان را به عزم راسخ و ثبات در عقيده مىخواند كه هشيار باشند كه در اثر تبليغات شوم، سستى ايمان به آنها دست ندهد، همانطور كه سرباز در سنگر، آماده دفاع از هرگونه پيشآمد و حملهاى از طرف دشمن است، مسلمانان بايد كاملا هشيار و آگاه و آماده باشند كه تبليغات زهر آگين دشمنان اسلام در مغز آنها اثر نكند و با استدلالى محكم و منطقى قوى، از عقيده خود دفاع كنند، بلكه آنان را به راه حق و حقيقتبخوانند تا از بدبختى در دو جهان خلاصى يابند.
فرمان چهارم
فرمان چهارم دعوت مسلمانان به تقوا و پرهيزكارى است. تقوا عبارت است از: انجام دادن اوامر و دورى كردن از مناهى حضرت بارى تعالى است. در آخر اين آيه مباركه، با جمله طلايى و زرين «لعلكم تفلحون» پايان مىيابد. آرى، مسلمانانى كه اين فرمانهاى چهار گانه حضرت حق را اطاعت كنند، اميد رستگارى و كاميابى در دنيا و آخرت براى ايشان خواهد بود.
بدبختى و بىچارگى كه امروز دامنگير مسلمانان شده سزاى ايشان است; زيرا چنين دستورات بزرگى را زير پا گذاشتند و به كار نبستند; البته بايد خاكسترنشين شوند، روز به روز ايمان آنها سستتر و عقيده ايشان متزلزلتر مىگردد، دروغ نيست اگر بگويم ما مسلمانان امروز بدبختترين ملل عالم هستيم زيرا دستورات جامع وقيمتى اسلام را كه اساس سعادت و موفقيتبود از دست داده و در راه حفظ و نگاهدارى اين ميراث گرانبها نكوشيديم در عوض، جز ناتوانى و نفاق و دورويى و خيانت چيزى به دست نياورديم خونهاى ما فاسد و روح ما آلوده گرديده و دلهاى آهنينى كه چون كوه استوار و پا برجا بود سستى و رخوت بدان راه يافته است و نتيجه آن جز خوارى و سرافكندگى براى ما و خوان يغماگرى براى دشمنان، چيز ديگر نخواهد بود. (9)
اىكاش مسلمانان اندكى به خود مىآمدند و در تهذيب و اصلاح خود مىكوشيدند و براى به دست آوردن فضايل اخلاقى و صفات پسنديده، همت مىگماشتند و دست تضرع و زارى به درگاه حضرت پروردگار دراز مىكردند و آن وجود مقدس را به رحمت واسعهاش سوگند مىدادند كه نظر مرحمتى به جانب مسلمانان بياندازد تا روحيات و اخلاقياتشان رنگ نوينى به خود بگيرد و از صفات عالى بر خوردار شوند، بلكه از اين حضيض ذلتبرهند و دوباره به اوج رفعتبرسند و پرچم اسلام، سربلندترين پرچمهاى جهان و آيت نصر و ظفر گردد و لَا تَدْرِى لَعَلَّ اللَّهَ يحُْدِثُ بَعْدَ ذَالِكَ أَمْرًا (10)
تو چه دانى، شايد خدا از اين پس امرى تازه پديد آورد
----------------------------------------------------
پىنوشتها:
2.بقره (2) آيه 249: « كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ
3.انفال (8) آيه 65.
4.بحارالانوار، ج64، ص72، ح42، ط بيروت.
5.آل عمران (3) آيه 200.
6.آل عمران (3) آيه 140.
7.نساء (4) آيه 104.
8.حج (22) آيه 11.
9.تصويرى استبسيار واضح و جامع از مسلمانان ايران در سال 1328شمسى در دوران سياه ستمشاهى. (مصحح)
10.طلاق (65) آيه 1: (شايد خدا پس از اين، پيشآمدى پديد آورد.)
منبع : کتاب استقامت – تالیف آیت الله سید رضا صدر