هر كسى در دنيا چيزى را كه مايه شادمانى اوست دوست مى دارد, و با آنچه او راخوشحال مى كند انس مى گيرد, و دلش را براى هر چيز لذت بخشى كه مايه روشنى چشمش مى شود باز مى كند و سينه اش را براى آن مى گشايد.
آدمـى بـر حـسب طبع انسان سردماغى را كه موجب فرح و شادى او مى شود دوست دارد,و عمل نـيـك او را قـدردانـى مى كند .
از اين رو پيامبر خدا(ص ) و ائمه اهل بيت (ع ) تشويق كرده اند كه هر دوسـتـى بـكوشد بر دوستش سرور و شادى وارد كند تا محبت و دلبستگى او نسبت به وى فزونى يابد, و اين عمل را از برترين اعمال و محبوبترين آنها نزد خداوندشمرده اند.
پيامبر گرامى (ص ) فرموده است : برترين اعمال آن است كه دل برادر دينى خود را شاد ويا وام او را برآورده كنى ((384)) .
نيز: محبوبترين اعمال نزد خداوند وارد كردن سرور و شادمانى بر مؤمن است ((385)) .
نـيـز: هـر كس برادر دينى خود را با چيزى كه موجب خوشحالى او مى شود ديدار كند تا اورا شاد سازد خداوند در روزى كه او را ديدار مى كند شادمان خواهد كرد. ((386)) اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : هر كس برادر مؤمن خود را خوشحال كند, اهل بيت (ع ) راخوشحال كـرده و كـسـى كـه اهـل بيت (ع ) را خوشحال كند پيامبر خدا را خوشحال كرده و آن كه پيامبر را خـوشحال كند خداوند را خرسند كرده و كسى كه خدا را خرسند كند حق است بر خداوند كه او را مسرور سازد و در بهشت خود جاى دهد. ((387)) امام باقر(ع ) فرموده است : لبخند انسان به روى برادر مؤمنش حسنه و گرد و خاشاك را ازاو دور كـردن نـيـز حسنه است , و خداوند به چيزى كه نزد او محبوبتر از وارد كردن سروربر مؤمن باشد عبادت نشده است ((388)) .
امـام صـادق فـرمـوده است : كسى كه سرورى بر برادر مؤمنش وارد كند به خدا سوگند آن را بر پيامبر خدا(ص ) وارد كرده و كسى كه سرورى بر پيامبر خدا(ص ) وارد كند آن را برخدا وارد كرده و آن كـه سرورى بر خدا وارد كند به خدا سوگند پروردگار در روزرستاخيز او را در بهشت داور قرار خواهد داد. ((389)) آن حـضـرت در وصـيـت خـود بـه عبداللّه بن جندب فرموده است : اى پسر جندب كسى كه شاد مـى شـود از ايـن كه خداوند حورالعين به او تزويج كند و او را به سمت نور روانه سازدبايد بر برادر مؤمنش شادى و سرور وارد كند. ((390)) نـيز: كسى كه مسلمانى را شاد كند خداوند از اين شادى صورت زيبايى مى آفريند كه اورا از آفات دنـيا و هول و هراسهاى آخرت حفظ مى كند, در كفن و حشر و نشر با اوخواهد بود تا آنگاه كه او را در پيشگاه خداوند متوقف سازد و به او مى گويد: تو كيستى به خدا سوگند اگر دنيا را به تو بدهم هـرگـز پـاداش آنـچـه تو نسبت به من انجام داده اى نخواهد بود .
پاسخ مى دهد: من همان شادى هستم كه تو در دنيا بر برادر مؤمن خود واردكردى ((391)) .
نـيـز: هـنـگـامى كه خداوند مؤمن را از گورش برمى انگيزاند به همراه او شبيه وى از قبربيرون مـى آيـد و در پـيـشاپيش او گام برمى دارد و هر زمان مؤمن با يكى از هراسهاى روزقيامت روبرو مـى شـود بـه او مـى گويد: بيتابى مكن و اندوهگين مباش و به سرور و كرامت از سوى حق تعالى شـادمان باش تا آنگاه كه در پيشگاه خداوند متوقف مى شود .
حق تعالى حساب آسانى از او به عمل مـى آورد و دسـتـور مـى دهد به بهشت روانه شود, در اين هنگام شبيه او در پيشاپيش وى حركت مـى كند و مؤمن به او مى گويد: خدا تو را رحمت كند چه نيكو كسى بود كه با من از گورم بيرون آمـدى و پـيوسته مرا به سرور و كرامت ازسوى خداوند بشارت دادى تا آنگاه كه من آن را مشاهده كـردم اكـنون بگو تو كيستى ؟
پاسخ مى دهد: من همان سرور و شادى هستم كه تو آن را در دنيا بر بـرادر مـؤمـن خـود واردكـرده بـودى , خـداونـد مـرا از آن سـرور و شـادى آفـريد تا به تو مژده دهم ((392)) .
بـه هـمان اندازه كه خداوند وارد كردن سرور را بر برادر مؤمن دوست مى دارد بدى كردن به او را نـاخوش و مكروه مى شمارد تا آن جا كه پيامبر خدا(ص ) فرموده است : هر كس برادر دينى خود را بـه چـيـزى كـه مـوجـب رنـجـش اوست ديدار كند تا او را برنجاند خداونددر روز رستاخيز او را مى رنجاند و از ساحت قرب خود دور مى گرداند. ((393)) نـيز: هر كس برادر مؤمنش را به آنچه او را مى آزارد ديدار كند تا او را آزار دهد خداونداو را پس از ديدار با خود آزار خواهد داد. ((394)) اسـتاد ديل كارنگى درباره اين موضوع زير عنوان چگونه مردم به تو شاد مى شوند به بحث خاصى پـرداخـتـه و در آن روشن ساخته كه گفتگو با مردم به آنچه آنها را خوشحال مى كند از مهمترين عـوامـل در به دست آوردن دوستان و تاثير در آنهاست سپس بحث خود را با اين جمله كوتاه پايان داده است كه : اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند از قاعده شماره (5) پيروى كن : در آنچه شنونده ات را خوشحال مى كند و از آن لذت مى برد سخن گوى
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى
384- وسائل الشيعه , 11/573.
385- مصادقة الاخوان , /60.
386- مصادقة الاخوان , /62.
387- مصادقة الاخوان , /62, بحارالانوار, 74/194.
388- اصول كافى , 2/188.
389- مصادقة الاخوان , /62.
390- بحارالانوار, 75/280.
391- مستدرك الوسائل , 12/24.
392- بحارالانوار, 71/284, ثواب الاعمال , /181.
393- مصادقة الاخوان , /62.
394- بحارالانوار, 71/305.