چه چیزهائی رشته دوستی را محکمتر می کند ؟ 15 - همدردى با دوست و برآوردن حاجت او

سلسله مباحث دوست یابی -19
زندگانى دنيا همواره در معرض حوادث و دگرگونيها مى باشد و انسان هدف اصلى اين رويدادها و تـغييرهاست , چه بسيار ثروتمند كه اموال خود را از دست داده فقيرمى شوند, و چه بسا مستمند كـه بى نياز و ثروتمند مى گردند, چه بسا مرد گمنام كه زعيم ورهبر مى شود و مردم و سران در بـرابر او تسليم شده همه به فرمان او گردن مى نهند, وبسا بزرگمرد كه روزگار او را نگونبخت كـرده خـوار و زبـون مـى شود و موقعيت خود را درميان مردم از دست مى دهد .
بنابراين گردش روزگـار بـر يك طريقه پايدار نيست و انسان بريك وضع باقى نمى ماند, اين سنت خداوند در اين جهان است , ولن تجد لسنة اللّه تبديلا. ((405)) بـنـابـراين دوست راستين كسى است كه در همه شرايط و احوال در كنار دوست خودبايستد و در شادى و غم با او سهيم بماند و در سختى و رفاه با او مشاركت داشته باشد, واز همين راه دوست از غـيـر دوسـت مـشـخـص و مـمـتـاز و حـقـايـق آشكار و مقاصد و نيات آزمون مى شود .
از اين رو اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : در سختى دوستى آشكارمى شود. ((406)) نيز: در تنگنا حسن همدردى دوست آشكار مى شود. ((407)) نيز: دوست تو كسى است كه در سختى با تو همدردى و مواسات كند. ((408)) نيز: برترين جوانمردى برادرى صادقانه در سختى و رفاه است ((409)).
و اين نوع دوستان در هر زمان و مكان بسيار اندكند, چنان كه فرموده است :
و ما اكثر الاخوان حين تعدهم ----- ولكنهم في النائبات قليل ((410))
بـراستى دوستان واقعى همينها هستند, كه اگر انسان به آنها دست يابد واجب است به آنهاببالد و افـتخار كند و در حفظ آنها حريص و كوشا باشد, آنها در سختيها شناخته مى شوندو در بدبختيها و مـصـيـبـتها ظاهر مى گردند .
به يكى از حكيمان گفته شد: به چه چيز دوست شناخته مى شود؟
پاسخ داد: در سختيها, چه در حال رفاه و آسايش همه انسانهادوست اند.
شاعر گفته است :
جزى اللّه الشدائد كل خير ----- عرفت بها عدوى من صديقى ((411))
ليكن انسان چگونه مى تواند به چنين دوست وفادار و امينى در اين روزگار دست يابد,روزگارى كه امام صادق (ع ) درباره آن فرموده است : براى مردم زمانى فرا مى رسد كه درآن چيزى نفيس و كميابتر از دوستى دمساز يا به دست آوردن درهمى از حلال نيست .
اى بـرادر مسلمان براى دست يافتن به چنين دوستى در هر جا به جستجو و كاوش بپرداز,چه آن گنجى پرارزش و غنيمتى بزرگ است و در غير او خير و فايده اى نيست , چه ديگران با هر شرايطى دگرگون و با هر راى و عقيده اى همراه مى شوند, و مانند حرباء(چلپاسه ) به هر رنگى درمى آيند, اميرمؤمنان (ع ) درباره اينان فرموده است :
ولاخير في ود امرى ء متلون ----- اذا الريح مالت مال حيث تميل ((412))
آرى دوست صالح و شايسته براى دوستش در دنيا و آخرت سودمند است : اما در دنيا به هنگام ترس و وحشت انيس و همدم , و در وقت سختى و شدت يار ومددكار و در برابر دشمنانش ياور و پشتيبان است .
امـا در آخـرت شـفـيع او در پيشگاه پروردگار است , چنان كه امام صادق (ع ) فرموده است :زياد دوست به دست آوريد چه براى هر مؤمن شفاعتى است ((413)) .
آن حـضرت به فضل بن عبدالملك فرمود: مؤمن به اين سبب مؤمن ناميده شده كه به خداوند پناه آورد .
و خـداونـد امـان او را مـى پـذيرد .
سپس فرمود: آيا نشنيده اى كه خداونددرباره دشمنانتان فرموده است : روز قيامت هنگامى كه مى بيند يكى از شما براى دوستش شفاعت مى كند مى گويد: فمالنا من شافعين ولاصديق حميم ((414)) .
امـا هـمـنـشـيـن بـد هم در دنيا و هم در آخرت به دوست خود زيان مى رساند .
در دنيا او رابدنام مـى كـنـد, اخلاق او را تغيير مى دهد, اعتقادات او را دگرگون مى سازد و سرانجام او رادر وادى هـلاكـت سـرنـگـون مى كند .
و در آخرت از شدت پشيمانى از همنشينى و پيروى اودست خود را مـى گـزد و مـى گـويـد: يـا ويـلـتـى لـيـتـني لم اتخذ فلانا خليلا .
لقد اضلني عن الذكربعد اذ جائني ((415)) .
هـرگـاه مطلوب خود را به كف آوردى و به آرزوى خود دست يافتى و چنين دوست شايسته اى را پيدا كردى بر توست كه در همه مسايل و مشكلات او را پشتيبانى و يارى كنى و در همه پيشامدها و گـرفـتـاريـهـاى وى در كنار او باشى , چه اين امر از بزرگترين طاعات و برترين وسايل تقرب به خداوند به شمار مى آيد, چنان كه از پيامبر خدا(ص ) وائمه اهل بيت (ع ) روايت شده است : پيامبر خدا(ص ) فرموده است : هر گاه برادر مؤمن خود را در حاجتى كه دارد كمك كنم نزد من محبوبتر از روزه رمضان و اعتكاف در آن است ((416)) .
نـيـز: سـه چيز است كه اين امت طاقت آن را ندارد: مواسات با برادر دينى در مال خود,انصاف با مردم هر چند به زيان خود باشد و ياد خدا در همه احوال ((417)) .
نـيز: هر كس حاجت برادر مؤمنش را برآورد خداوند حوايج بسيارى را برايش برآورده خواهد كرد كـه يـكـى از آنها بهشت است .
و هر كس برادر مؤمن برهنه خود را بپوشاندخداوند به او سندس و اسـتـبرق و ديباى بهشتى خواهد پوشانيد, و مادام كه نخى از آن برتن او باقى است وى در رضوان الـهـى بـه سـر خواهد برد .
و هر كس برادر مؤمن تشنه كامش را سيراب كند خداوند او را از رحيق مـخـتوم سيراب خواهد كرد .
و كسى كه به برادر مؤمنش خدمت كند خداوند ولدان مخلدين را به خدمت او خواهد گماشت و او رادر كنار اولياى پاك خود جاى خواهد داد .
و كسى كه برادر مؤمن خـود را بـر مـركبش سواركند خداوند او را بر ناقه اى از ناقه هاى بهشتى سوار و در روز قيامت در برابر فرشتگان مقرب به او مباهات خواهد كرد .
و كسى كه زنى را به همسرى برادر مؤمنش درآورد تا به او انس گيرد و كمك كار او باشد و به او آسايش يابد خداوند حوريه اى از حوريان بهشتى را به او تزويج خواهد كرد و او را با دوستان خود از صديقان خاندان پيامبرش (ص ) ودوستان و مؤمنان به او مـانـوس و هـمـدم خـواهـد ساخت .
و هر كس برادر مؤمنش را دربرابر حاكم ستمگر يارى كند خداوند او را درگذشتن از صراط به هنگامى كه قدمهامى لغزد يارى خواهد كرد .
و كسى كه برادر مـؤمنش را در خانه اش ديدار كند بدون آن كه نيازى به او داشته باشد خداوند او را از زمره زيارت كـنـنـدگـان خـود ثـبـت مـى كـنـد و برخداوند سزاوار است كه زيارت كنندگانش را گرامى بدارد. ((418)) نيز: هر كس در پى برآوردن حاجت برادر مؤمنش باشد خداوند در پى حاجت اوست .
وخداوند در حال كمك به بنده است مادام كه بنده در حال كمك به برادر مؤمنش باشد. ((419)) نـيز: خداوند فرموده است : انما المؤمنون اخوة ((420)) آنها حوايج يكديگر را برآورده مى كنند و من حوايج آنها را در روز قيامت برآورده خواهم كرد. ((421)) نـيز: هر كس برادر مسلمانش از او وام بخواهد و به او وام ندهد خداوند در روزى كه به نيكوكاران پاداش مى دهد بهشت را بر او حرام مى گرداند. ((422)) نـيـز: كسى كه در راه كمك و منفعت برادر دينى خود گام بر دارد ثواب جهادگران در راه خدا براى اوست ((423)) .
نـيـز: كسى كه به برادر مسلمانش وام مى دهد در برابر هر درهمى كه به او وام داده به اندازه وزن كـوه احـد و كوههاى رضوى و طور سينا, براى او حسنه خواهد بود, و اگر پس از به پايان رسيدن مدت براى طلب خود با او مدارا كند از صراط مانند برق لامع خواهدگذشت بى آن كه بر او عقاب يـا عذابى باشد, و كسى كه برادر مسلمانش از نادارى به اوشكايت برد و او به وى وام ندهد خداوند در روزى كه به نيكوكاران پاداش مى دهدبهشت را بر او حرام مى گرداند. ((424)) نـيـز: كـسـى كـه به فرياد برادر مسلمانش برسد و او را از غم و اندوه و گرفتارى برهاندخداوند برايش ده حسنه مى نويسد, و او را ده درجه بالا مى برد, و ثواب آزاد كردن ده برده به او مى دهد, و ده بلا را از او دفع مى كند و ده شفاعت در روز قيامت براى او آماده مى كند. ((425)) همدردى و مواسات با دوستان و احسان به آنان و برآوردن نيازهايشان دلهايشان را ازمحبت لبريز مى كند و دوستى و برادرى را در آنها به وجود مى آورد, چه انسان بر حسب طبيعت و سرشت كسى را كـه بـه او احـسـان مـى كـند يا كار نيكى درباره اش انجام دهددوست مى دارد, چنان كه پيامبر خدا(ص ) فرموده است : دلها بر اين سرشته شده كه هركس به انسان نيكى كند او را دوست بدارد و هر كس به او بدى كند او را دشمن بدارد. ((426)) پيامبر اكرم (ص ) اين رابطه مستحكم را كه موجب همبستگى دوستان با يكديگر مى شود وآنها را وا مى دارد كه در خوشيها و ناخوشيها با همديگر مشاركت داشته باشند با اين سخن جاويدان به تصوير مـى كشد كه : مثل مومنان در محبت و رحمت و عطوفت نسبت به يكديگر مثل بدن است كه اگر عـضـوى از آن بـه درد آيـد ديـگـر اعـضـاى بـدن بـا بـى خوابى و تب اظهار ناآرامى و بى قرارى مى كنند. ((427)) امـيـرمـؤمـنـان (ع ) فـرمـوده اسـت : آن را كـه بـا مـالـش مـواسـات و هـمـدردى نـمـى كـند دوست مشمار. ((428)) نـيـز: بـيـست درهم كه در راه خدا به برادر دينى خود بدهم نزد من محبوبتر است از اين كه صد درهم به بينوايان بدهم ((429)) .
نـيـز: شـگـفـت دارم از آن كـه بـا مال خود برده ها را مى خرد چگونه با نيكى و احسان آزاده هارا نمى خرد تا فرمانرواى آنها شود. ((430)) نـيز: شگفتا! چه قدر بسيارى از مردم در امور خير بى رغبت اند, شگفت دارم از آن مردى كه برادر ديـنـى او براى برآوردن حاجت خود نزد وى مى آيد و وى خود را شايسته انجام دادن اين كار نيك نـمـى بيند .
براستى اگر ما اميد بهشت را نداشتيم , و از آتش دوزخ ‌نمى ترسيديم , و انتظار پاداشى نـداشـتـيم , و از مجازات هراسناك نبوديم براى ما سزاواربود خواستار مكارم اخلاق و صفات نيكو باشيم چه آنها نشان دهنده راه رستگارى ونجاتند.
مـيـمون بن مهران نقل كرده است كه : من در نزد حسن بن على (ع ) نشسته بودم , مردى واردشد و عـرض كـرد: اى فـرزنـد پـيامبر خدا! فلان از من طلبى دارد و مى خواهد مرا زندانى كند, امام (ع ) فـرمود: به خدا سوگند مالى نزد من نيست تا حاجتت را برآورم , عرض كرد:پس با او گفتگو كن .
راوى مـى گويد: آن حضرت نعلين خود را پوشيد, من عرض كردم : اى فرزند پيامبر خدا! اعتكافت را فـرامـوش كـردى ؟
فرمود: فراموش نكرده ام ليكن از پدرم شنيدم كه از پيامبر خدا(ص ) حديث مـى كرد كه فرموده است : كسى كه در برآوردن حاجت برادر مسلمانش بكوشد مانند آن است كه خـداونـد را نـه هـزار سـال عبادت كرده در حالى كه روزها را روزه و شبها را به عبادت گذرانده باشد. ((431)) از آن حضرت پرسيدند: برادرى چيست ؟
فرمود: هميارى در سختى و رفاه ((432)) .
پـرسـيـدنـد: جـبـن (تـرس ) چـيـسـت ؟
فـرمـود: گـستاخى نسبت به دوست و روگردانيدن ازدشمن ((433)) .
امام حسين (ع ) فرموده است : هر كس براى رسانيدن خيرى به برادر مؤمنش شتاب ورزدفردا كه بـر خـدا وارد مـى شـود آن را مى يابد, و هر كس براى خدا به برادر مؤمنش احسان كند خداوند در وقـت احـتـيـاج آن را بـه او تـلافى مى كند و از بلاهاى دنيا آنچه بيشتر ازاحسان اوست از او دفع مى كند. ((434)) امـام زين العابدين (ع ) فرموده است : من از پروردگارم شرم مى كنم كه يكى از برادران (دينى ) را بـبـيـنم و بهشت را براى او از خدا بخواهم در حالى كه در دادن دينار و درهم به او بخل مى ورزم , هـنـگـامى كه قيامت فرا رسد به من گفته خواهد شد اگر بهشت از آن توبود نسبت به آن بسيار بسيار بخيلتر بودى ((435)) .
امـام بـاقـر(ع ) فـرمـوده است : در احسان و نيكى به برادران دينى خود بر يكديگر سبقت گيريد و شـايـسـتـگى آن را داشته باشيد چه بهشت را درى است كه به آن معروف گفته مى شود و تنها كـسـى از آن در داخل مى شود كه در زندگى دنيا كار نيك كرده باشد, چه بنده هنگامى كه براى برآوردن حاجت برادر مؤمنش گام بر مى دارد خداوند دو فرشته رايكى برطرف راست و ديگرى بر جانب چپ او مى گمارد كه پيوسته براى او از خداوندطلب آمرزش كرده و براى برآوردن حاجتش دعا مى كنند. ((436)) از ابـى اسـمـاعيل رصافى نقل شده كه گفته است : امام باقر(ع ) به من فرمود: اى ابااسماعيل آيا مـى دانـى پـيـش از اين هرگاه كسى عبايى نداشت و در نزد برخى از برادرانش تكه عباى اضافى وجـود داشـت آن را به او مى دادند تا داراى عبايى شود؟ .
عرض كردم :نه , فرمود: و اگر جامه اى نـداشـت تـكه جامه هاى اضافى خود را به او مى دادند تا داراى جامه شود, گفتم : نه , آن حضرت با دست به ران خود زد و فرمود: اينان برادرنيستند. ((437)) نيز: هر مؤمنى براى حاجتى نزد برادر خود بيايد - و بى شك اين امر رحمتى از جانب خداوند است كـه او را به سوى وى كشانيده و اسباب رفع حاجت او را برايش فراهم كرده است - چنانچه حاجت او را بـرآورد بـا قبول آن رحمت حق تعالى را پذيرفته است و اگرحاجت او را رد كند در حالى كه تـوانـايـى بـرآوردن آن را دارد رحمت خداوند راكه به سوى او كشانيده شده و اسباب آن را برايش فراهم كرده رد كرده و از خود دور ساخته است ((438)) .
نيز: هر گاه براى برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارم نزد من محبوبتر است ازاين كه هزار بنده آزاد كنم و هزار اسب را با زين و لگام براى جهاد در راه خدا روانه سازم ((439)) .
نـيـز: مـؤمـن بـه هـنگامى كه برادر مؤمنش حاجت خود را به او اظهار مى كند و او نمى تواندآن رابـرآورده سـازد و بـر اثـر آن غـمـگـيـن مـى شود خداوند به سبب همين اندوه او را واردبهشت مى كند. ((440)) امـام صادق (ع ) فرموده است : از اعمال صالح نيكى به برادران مؤمن و كوشش دربرآوردن حوايج آنهاست ((441)) .
نيز: كسى كه به خاطر خدا در راه برآوردن حاجت برادر مؤمن خود عرق بر پيشانيش بنشيند ديگر عذاب نخواهد شد.
نيز: به خدا سوگند جز با پرهيزگارى و مجاهده در دنيا و مواسات و همدردى با برادران مؤمن به شفاعت نمى توان رسيد. ((442)) نيز: دوستان سه گونه اند: آن كه با جانش مواسات مى كند, و ديگرى كه با مالش اظهارهمدردى مى كند و ديگر كسى است كه كفاف خود را از تو مى گيرد و تو را براى بعضى لذتها مى خواهد پس بايد او را از اهل وثوق نشمارى ((443)) .
نيز: كسى كه به همراه برادر مؤمنش براى برآوردن حاجت او گام بردارد چه آن رابرآورده كند يا نكند مانند كسى است كه خدا را عبادت كرده است ((444)) .
بـه مفضل بن عمر فرمود: اى مفضل آنچه را به تو مى گويم بشنو و بدان حق است , آن راپيروى و بـراى بـزرگـان بـرادران مـؤمن خود بازگو كن مفضل گفت : بزرگان برادران مؤمن كيانند؟
فرمود: كسانى هستند كه به برآوردن حوايج برادران مؤمن خود رغبت دارندسپس فرمود: كسى كـه حـاجـت بـرادر مؤمنش را برآورد خداوند در روز قيامت صدهزارحاجت او را كه نخستين آنها بـهشت است برآورده خواهد كرد و از جمله آنها اين است كه خويشاوندان و آشنايان و دوستانش را وارد بهشت مى كند. ((445)) نـيـز: كسى كه در راه حاجت برادر مسلمانش بكوشد تا خداوند آن را به دست او جارى وبرآورده سـازد حـق تعالى ثواب يك حج و عمره و اعتكاف دو ماه در مسجدالحرام و روزه آن را برايش ثبت مـى كـند .
و اگر در اين راه بكوشد ليكن خداوند برآوردن آن را در دست او جارى نكند حق تعالى ثواب يك حج و عمره برايش ثبت خواهد كرد. ((446)) نـيز: كسى كه برادر مؤمنش از روى اضطرار حاجتى از او بخواهد و او در حالى كه توانايى دارد از بـرآوردن آن از سـوى خـود يـا ديـگـرى خـوددارى كـند خداوند در روز قيامت او را در حالى كه دستهايش به گردنش زنجير شده محشور خواهد كرد. ((447)) آن حـضـرت به مفضل بن عمر فرمود: شيعيان ما را بر دو خصلت بيازماى اگر در آنها بودشيعه ما هـستند و گر نه از آنها سخت دورى كن عرض كردم آن دو خصلت چيست ؟
فرمود: محافظت بر اداى نماز در اوقات آنها و مواسات با برادران دينى هر چند به چيزى اندك باشد. ((448)) نيز: كسى كه برادر دينى غمزده خود را در صورت توانايى از غم برهاند و او را دربرآوردن حاجتش يـارى كـنـد خـداونـد هفتادودو رحمت برايش ثبت مى كند يكى از آنها راكه اصلاح امور زندگى اوسـت زودتـر شـامـل حالش مى كند و هفتادو يك رحمت ديگر رابراى دفع هول و هراسهاى روز قيامت برايش ذخيره مى سازد. ((449)) نـيـز: خـداونـد پيوسته در پى كمك به مؤمن است مادام كه مؤمن در پى كمك به برادرمؤمنش باشد, پس از موعظه ها سود بريد و در امور خيريه رغبت داشته باشيد. ((450)) نـيـز: كـسـى كـه بـر بـرادر مـؤمنش لباس زمستانى يا تابستانى بپوشاند حق است بر خداوندكه جـامـه هـاى بـهشتى بر او بپوشاند و سكرات مرگ را بر او آسان كند و گورش را وسعت دهد, و به هـنـگامى كه از قبرش بيرون مى آيد فرشتگان را با دادن مژده هاى مسرت بخش به او ديدار كند و ايـن بر طبق قول خداوند است كه در كتاب خود فرموده است : وتتلقاهم الملائكة هذا يومكم الذي كنتم توعدون ((451)) ((452)) .
نيز: در اعتماد انسان به برادر دينى خود همين بس كه حاجتش را به او اظهارمى كند. ((453)) امـام مـوسـى بن جعفر(ع ) فرموده است : بهترين دوستان تو كسى است كه در تمام طول زندگى ياورت باشد. ((454)) نـيـز: هـرگاه يكى از برادران دينى نزد انسان بيايد و در پاره اى احوال از او پناه بخواهد ووى در حالى كه توانايى آن را دارد به او پناه ندهد بى شك رشته ولايت الهى را قطع كرده است ((455)).
امـام عـسـكرى (ع ) فرموده است : دو صفت است كه چيزى برتر از آنها نيست : ايمان به خدا و سود رسانى به برادران مؤمن ((456)) .
از واجبات برادرى و دوستى آن است كه برآوردن حاجت برادر مؤمنت را در صورت آگاهى خودت آغـاز كـنـى و او را نـاگـزير نگردانى كه آن را از تو بخواهد چه اين عمل نزدخداوند محبوبتر و به پـرهـيـزگارى و تقوا نزديكتر است , چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : چنانچه كسى از شما حـاجـت بـرادر مـؤمنش را مى داند آن را برآورده كند و او راوادار نسازد كه آن را از او درخواست كند. ((457)) امـام صـادق (ع ) فـرموده است : و هرگاه بدانى برادر مؤمن تو حاجتى دارد در برآوردن آن شتاب كن و او را ناگزير مكن كه آن را از تو بخواهد بلكه پيشدستى كن ((458)) .
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

405- فتح /23 .
هرگز در سنت الهى تغييرى نخواهى يافت .
406- الحكم , 2/78 و غرر /125 .
ن مضمون
407- الحكم , 2/78, الغرر, /225.
408- الحكم , 1/72.
409- الحكم , 1/134, بحارالانوار, 77/419.
410- چـقـدر دوسـتـان بـه هنگامى كه آنها را مى شمارى زيادند و ليكن آنها در بلاها و بدبختيها اندكند.
411- خـداونـد به سختيها همه نوع خوبى را پاداش دهد كه من به وسيله آنها دوست را از دشمن شناختم .
412- هيچ خوبى در دوستى انسان متلون نيست , او به هر سو كه باد مى وزد مايل مى شود.
413- مصادقة الاخوان , /82.
414- شعراء /101: (افسوس كه امروز) شفاعت كنندگانى براى ما وجود ندارد و نه دوست گرم و با محبتى .
415- فـرقـان /28 و 29: اى واى بر من كاش فلان (شخص گمراه ) را دوست خود انتخاب نكرده بودم , او مرا از يادحق گمراه ساخت پس از آن كه آگاهى به سراغ من آمده بود.
416- بحارالانوار, 71/285.
417- مصادقة الاخوان , /38.
418- اصول كافى , 2/193 وبحارالانوار, 74/192.
419- امالى شيخ مفيد, 2/493.
420- حجرات /10: مؤمنان برادر يكديگرند.
421- بحارالانوار, 74/311.
422- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /339.
423- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /320.
424- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /341.
425- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /178.
426- مصادقة الاخوان /55 و تحف العقول /26.
427- كنزالعمال خ /737, ميزان الحكمه 9/35.
428- الحكم , 2/185, الغرر /335.
429- بحارالانوار, 74/363.
430- الحكم , 2/19, تحف العقول /204.
431- مصادقة الاخوان /68, بحار, 71/315, وسائل الشيعه , 10/550.
433- تحف العقول /158,
434- بحارالانوار, 75/121.
435- مصادقة الاخوان /62.
436- اصول كافى , 2/195.
437- مصادقة الاخوان /36.
438- بحارالانوار /324.
439- بحارالانوار, 71/332.
440- اصول كافى , 2/196.
441- تحف العقول /119.
442- بحارالانوار, 75/281.
443- بحارالانوار, 78/239.
444- مصادقة الاخوان /52.
445- اصول كافى , 2/ 193
446- مصادقة الاخوان /68, بحار, 71/334.
447- بحارالانوار, 7/287.
448- اصول كافى , 2/672.
449- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /179.
450- بحارالانوار, 71/322 و 74/322.
451- انـبياء, /103, و فرشتگان به استقبالشان مى روند (و مى گويند) اين همان روزى است كه به شما وعده داده مى شد.
452- مصادقة الاخوان , 78.
453- اصول كافى ,2/198.
454- بحارالانوار, 78/12.
455- اصول كافى , 2/366.
456- تحف العقول /368.
457- بحارالانوار, 71/166.
458- بحارالانوار, 71/238 و 71/238.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن