چه چیزهائی رشته دوستی را محکمتر می کند ؟ 17 - از خود گذشتگی

سلسله مباحث دوست یابی -21
ايـثـار و از خـود گـذشتگى مرتبه اى است كه جز كسانى كه خداوند درباره آنان فرموده است : الا الـذيـن صـبروا ولايلقاها الا ذوحظ عظيم ((475)) بدان نمى رسند, و اين برترين مراتب بردارى و عـاليترين درجات دوستى است و متاسفانه انسان در اين روزگار كسى رانمى يابد كه به اين اصل عمل كند و به اين مرتبه دست يابد چه در اين زمان اندكند كسانى كه به حديث نبوى مشهور عمل كـنـند كه فرموده است : هيچ يك از شما ايمان نمى آوردمگر آنگاه كه براى برادر مؤمنش دوست بـدارد آنـچه را براى خود دوست مى دارد. ((476)) چه رسد به مرتبه ايثار و از خودگذشتگى كه انـسـان بـرادر دينى اش را برخودش مقدم بدارد و مصلحت او را بر مصلحت خود و حاجت او را بر حاجت خويش ترجيح دهد.
امـام عـلى بن ابى طالب (ع ) ايثار را در اين دو بيت شيوا با جالبترين بيان و زيباترين تعبير به تصوير كشيده :
ان اخاك الحق من كان معك ----- و من يضر نفسه لينفعك ((477))
و من اذا ريب الزمان صدعك ----- شتت فيك شمله ليجمعك ((478))
نـيز فرموده است : با محاسن (خوبيها) اخلاقتان را رام كنيد, و آن را به سوى مكارم (بزرگواريها) بكشانيد, و آن را به بردبارى عادت دهيد و بر ايثار و ترجيح ديگران بر خودشكيبا باشيد. ((479)) نيز: مؤمنان برادرند و در نزد هر برادر چيزى از برادر برتر نيست ((480)) .
امام باقر(ع ) فرموده است : براى خداوند بهشتى است كه جز سه دسته در آن واردنمى شوند: كسى كه به حق بر زيان خود حكم كرده , كسى كه به خاطر خدا برادر مؤمنش را ديدار كرده , و كسى كه براى خدا برادر مؤمنش را برگزيده است ((481)) .
از ابـان بـن تـغـلـب نـقـل شده كه گفته است : به همراه ابى عبداللّه (ع ) طواف مى كردم , مردى ازاصحاب ما با من برخورد كرد و از من خواست براى حاجتى به همراه او بروم و با دست اشاره كرد, مـن خـوش نـداشـتـم اباعبداللّه (ع ) را رها كنم و به سوى او روم .
در اين ميان كه طواف مى كردم دوبـاره بـه من اشاره كرد, ابى عبداللّه (ع ) فرمود: اى ابان اين تو رامى خواهد؟
عرض كردم : آرى , فـرمـود: او كـيـسـت ؟
گفتم : مردى از اصحاب ماست ,فرمود: او بر مثل آن چيزى است كه تو بـرآنـى ؟
گـفـتم : آرى , فرمود: برو به سوى اوعرض كردم : طواف را قطع كنم ؟
فرمود: آرى گفتم : هر چند طواف واجب باشد؟
فرمود: آرى .
گفته است : من به سوى آن مرد رفتم , سپس بر امام (ع ) وارد شدم و از آن حضرت خواستم كه مرا از حق مؤمن بر مؤمن آگاه كند.
فرمود: اين موضوع را واگذار و در آن وارد مشو, عرض كردم : آرى قربانت شوم ,فرمود: اى ابان ايـن مـوضـوع را واگذار و خواهان آن مباش , عرض كردم : آرى قربانت شوم .
و پيوسته درخواست خـود را تكرار كردم .
فرمود: اى ابان ! نيمى از مالت را با اوتقسيم كن سپس به من نظر افكند و به آنـچـه در درونم گذشت توجه كرد و فرمود: اى ابان ! هرگاه نصف مالت را با او قسمت كردى و پس از آن نسبت به او ايثار نكردى تو و اوبا هم برابريد ليكن هر گاه از نصف ديگر نيز به او ببخشى در اين صورت ايثار كرده و او رابر خود مقدم داشته اى ((482)) .
شـايـد جالبترين صورت ايثار كه تاريخ آن را نقل مى كند چيزى است كه غزالى دراحياءالعلوم ذكر كرده و گفته است : امام على بن ابى طالب (ع ) با خوابيدن در بستر پيامبر خدا(ص ) در شب هجرت آن حضرت از مكه به مدينه جانش را فداى پيامبر(ص ) ساخت , و او را با خون خود حفظ كرد از اين روخداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى فرمود كه : من ميان شما عقد برادرى جارى كرده ام وعمر يكى از شما را طولانى تر از عمر ديگرى قرار داده ام پس كدام يك از شما حيات خود را به ديگرى ايثار مى كند, آنها هر كدام حـيـات خـود را دوسـت داشـتـه و آن را اخـتياركردند .
خداوند به آنها وحى فرمود: آيا شما مانند عـلى بن ابى طالب نبوديد كه ميان او وپيامبرم محمد(ص ) پيوند برادرى برقرار كردم در حالى كه عـلى در بستر پيامبر خوابيد وجانش را فداى او ساخت و زندگى خود را به او ايثار كرد, اكنون به زمين فرود آييد و او رااز دشمنانش حفظ كنيد.
لـذا جـبرئيل بر بالاى سر و ميكائيل در پايين پاى او نشسته و مى گفتند: آفرين بر مثل تو اى پسر ابـى طـالـب خـداونـد بـه وجود تو بر فرشتگان مباهات مى كند .
سپس خداوند به اين آيه را درباره على (ع ) فرو فرستاد: ومن الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضاة اللّه واللّه رؤف بالعباد. ((483)) از مظاهر جالب ايثار چيزى است كه درباره مردى از اصحاب پيامبر خدا(ص ) نقل كرده اند مبنى بر ايـن كـه بـه مـردى از اصحاب پيامبر(ص ) كله بريان شده گوسفندى هديه شد, وى گفت برادر (ديـنـى ) من فلان و عيال او به آن محتاجترند و آن را نزد او فرستاد,وى هنگامى كه آن را گرفت نـيـز گفت : برادر (دينى ) من فلان از من به اين نيازمندتر است و آن را نزد وى ارسال داشت و به هـمـيـن گـونـه هـر يـك از آنها برادر خود را بر خويش ترجيج مى داد و كله گوسفند را براى او مى فرستاد تا ميان هفت خانواده دست به دست شد و نزد برادر نخستين بازگشت از اين رو خداوند درباره آنها اين آيه را فرو فرستاد:ويؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصة ((484)) .
دربـاره سـبـب نزول آيه مذكور نيز روايت شده كه پيامبر خدا(ص ) اموال قبيله بنى نضير راپس از شكست آنها در جنگ ميان مهاجران تقسيم فرمود و به انصار جز به سه نفر از آنهاكه نيازمند بودند چـيزى نداد و به آنان فرمود: اگر مى خواهيد اموال و خانه هايتان را بامهاجرين قسمت كنيد و در ايـن غـنـايـم , با آنها شريك باشيد, و اگر مايليد خانه ها واموالتان از آن خودتان باشد از اين غنايم بـهـره اى بـه شـمـا نـمـى رسد, انصار عرض كردند:ما اموال و خانه هايمان را با مهاجران قسمت مى كنيم و در اين غنايم آنها را بر خودمان ترجيج مى دهيم و در آن با آنها شريك نمى شويم , لذا اين قـول خداوند درباره آنها نازل شد: ((485)) والذين تبوء الدار والا يمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم ولايجدون في صدورهم حاجة مما اوتوا ويؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصة ((486)) .
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

475- فصلت /35:
476- بحارالانوار, 75/127 و 75/8, احياءعلوم الدين , 2/142.
477- بـرادر راستين تو كسى است كه با تو باشد, و كسى است كه به خودش ضرر زند تا به تو سود رساند.
478- و كـسى است كه هرگاه حوادث زمانه رخنه در كارت پديد آورد, در راه تو نابسامان شود تا به وضع تو سامان دهد.
479- الحكم , 1/477, تحف العقول , /477, بحار, 75/64 و 78/64.
480- الحكم , 2/497, تحف العقول 173,
481- اصول كافى , 2/148.
482- وسائل الشيعه , 12/122.
483- بقره /207: برخى از مردم جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است .
484- حشر /9:.. .
و آنها را بر خود مقدم مى دارند هر چند سخت فقير باشند.
485- بحارالانوار, 19/39 و 6/19.
486- حـشـر, /9: و كـسانى كه در دارالهجره و در خانه ايمان (سرزمين مدينه ) پيش از مهاجران مـسكن گزيدند آنهاكسى را كه به سويشان هجرت كرده دوست مى دارند و در دل خود نيازى به آنـچه به مهاجران داده شده احساس نمى كنند و آنها را بر خود مقدم مى دارند هر چند سخت فقير باشند.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن