چه چیزهائی رشته دوستی را محکمتر می کند ؟ 18 - اندرز دوست

سلسله مباحث دوست یابی -22
نـصـيـحـت و اندرز از بزرگترين لوازم محبت و مهمترين اركان مودت است , و دوستى وبرادرى وقـتـى به كمال مى رسد كه نصيحت و ارشاد پيشرو و انگيزه آن باشد, و كسى كه نصيحت گوى بـرادر ديـنـى خويش نباشد برادر نيست .
از اين رو هر گاه در برادر مؤمن خويش نارسايى يا عيبى يافتى بايد بكوشى با لطف و مدارا او را بر نقص خود راهنمايى و به عيب خويش آگاه سازى تا نقص خود را بر طرف كند و عيب را از خود بزدايد .
در اين صورت نسبت به او نيكى كرده اى و در برابر آن استحقاق پاداش بزرگ از سوى خداوند وسپاس فراوان از سوى برادر دينى خود دارى .
بايد بدانى كه اگر در نصيحت و ارشاد او اهمال ورزى در روز قيامت مسؤول خواهى بود,چنان كه پيامبر خدا(ص ) فرموده است : هر مؤمنى با كسى همنشين شود در روز قيامت نسبت به او مسؤول خواهد بود هر چند به اندازه يك ساعت از روز باشد. ((487)) بايد اندرز دادن تو به او پنهانى باشد چه در اين صورت است كه در دل جايگزين مى شود, و نصيحت آشـكـار درسـت عكس آنچه را از آن انتظار و از او اميد دارى در اوايجاد خواهد كرد, از اين رو امام حـسـن عـسكرى (ع ) فرموده است : كسى كه برادر دينى خود را پنهانى اندرز دهد او را آراسته , و كسى كه آشكارا او را نصيحت كند وى را رسواكرده است ((488)) .
بدان وفادارترين و دوستدارترين دوستان تو و صادقترين آنها در دوستى و برادرى كسى است كه تو را بـه مـعايب نفسانيت آشنا و به نقاط ضعف شخصيت خويش راهنمايى كندتا بتوانى نفس خود را تـهـذيـب و خـطاهايت را جبران كنى , چنان كه پيامبر خدا(ص ) فرموده است : بهترين دوستانت كـسـى اسـت كه تو را صادقانه اندرز دهد و در محافل زينت بخش تو باشد و در برابر دشمنت تو را يارى دهد. ((489)) امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : مـحـبـوبـتـريـن دوسـتـانم كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند. ((490)) بـراسـتى در دوستى كه اگر از برادر دينى او خطايى سرزند وى را ارشاد نكند و اگرمرتكب بدى شـود وى را انـدرز نـدهـد سـودى نيست و دشمن از چنين دوستى به مراتب بهتر است , چنان كه اميرمؤمنان على بن ابى طالب (ع ) فرموده است : گاهى دشمن انسان بهتر از دوست اوست چه وى را به عيبهاى او راهنمايى مى كند و در نتيجه انسان از آنهادورى مى جويد.
بـهـتـريـن دوست آن است كه نمونه صلاح و اصلاح و الگوى راه صواب و سداد باشد به طورى كه رفـتـار او درسى عملى براى تو باشد و بتوانى آن را در رفتار خويش سرمشق قرار دهى و در روش خود به او اقتدا كنى و در تاريكيهاى زندگى از او روشنى گيرى ,چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده اسـت : بـرادر تو كسى است كه با ديدارش تو را موعظه كند پيش از آن كه با گفتارش به تو اندرز دهد. ((491)) پـيـامـبـر خدا(ص ) و ائمه اهل بيت (ع ) به اين جنبه مهم زندگى دوستانه بسيار اهميت داده اندو اوامـر مـؤكـدى از سـوى آنـهـا وارد شده است كه بايد انسان برادر دينى خود را در حضورو غياب نصيحت كند تا پايه هاى دوستى و برادرى براساس متين و محكمى استوار گرددو گر نه دوستى در معرض زوال و فروپاشى خواهد بود.
پـيـامـبـرخدا(ص ) فرموده است : مؤمن برادر مؤمن است نصيحت خودرا به او در هيچ حالى ترك نمى كند. ((492)) نيز: پارساترين مردم كسى است كه به همه مسلمانان از روى دوستى بيشتر نصيحت كندو دلش نسبت به آنان پاكتر و سالمتر باشد.
نـيـز: انـسـان بـايـد بـرادر ديـنـى خـود را هـمـواره نـصـيـحت كند به همان گونه كه خود را نصيحت مى كند. ((493)) امـيـرمـؤمـنـان عـلـى بـن ابـى طـالـب (ع ) فـرمـوده اسـت : كـسى را كه از تو نصيحت بخواهد فريب مده ((494)) .
نـيـز: برادر دينى خود را خالصانه نصيحت كن چه خوب باشد و چه زشت , و اورا در هرحال يارى كن و وى را در هر جا همراه باش ((495)) .
امام باقر(ع ) فرموده است : بر مؤمن واجب است كه مؤمن را نصيحت كند. ((496)) نـيـز: از كـسـى كـه تـو را مـى گـريـانـد پـيروى كن كه او نصيحت گوى توست , و از آن كه تو رامـى خـنـداند پيروى مكن چه او فريب دهنده توست , و بزودى همگى بر خداوند واردمى شويد و آگاهى مى يابيد. ((497)) امام صادق (ع ) فرموده است : كسى كه در راه برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد ليكن او را نصيحت نكند به خدا و پيامبرش خيانت كرده است ((498)) .
نيز: بر مؤمن واجب است كه مؤمن را در حال حضور و غياب نصيحت كند. ((499)) نـيـز: هر مؤمنى كه در پى حاجت برادر مؤمنش قدم بردارد ليكن او را نصيحت نكندمانند كسى است كه به خدا و پيامبرش خيانت كرده و خداوند دشمن اوست ((500)) .
بـدان بـراى كـسى كه از تو نصيحت بخواهد حقى است كه امام زين العابدين (ع ) آن را بيان كرده و فـرموده است : و اما حق كسى كه از تو نصيحت بخواهد آن است كه او را نصيحت كنى و به اندازه توانايى خودش با او سخن گويى زيرا براى هر فردى مرتبه اى از گفتاراست كه آن را مى شناسد و از آن دورى مى كند, و بايد روش تو مبتنى بر رافت و رحمت باشد. ((501)) هنگامى كه برادر مؤمنت تو را نصيحت مى كند گوش و دلت را به سوى او روانه كن چه اودوست راستين توست و سعى كن كه خوشحالى خود را از اندرزهاى او و پذيرش گفتاراو را از سوى خود بـه وى بنمايانى , و با گفتار و كردار به نيكوترين و پاكيزه ترين نحوى ازاو شكر گزارى كن , چنان كـه امـيـرمؤمنان (ع ) فرموده است : اندرز را از كسى كه به تو اندرزداده بپذير و با فرمانبردارى از كسى كه آن را به سوى تو آورده با آن برخورد كن .
مـطـمـئن بـاش كـه تـو مـنـتـهـاى نياز را به دوستى نصيحت گو و رفيقى رهنما دارى , چنان كـه پـيـامـبـرخـدا(ص ) فـرموده است : كسى كه موعظه گويى در دل و باز دارنده اى در درون وهمنشينى رهنما در كنار خود ندارد دشمنش توانايى دارد كه گلويش را بفشارد. ((502)) امـام جواد(ع ) فرموده است : مؤمن به سه خصلت نياز دارد: توفيقى از سوى خداوند,اندرزگويى درونى , و پذيرش از كسى كه او را نصيحت كند. ((503)) بـدان كـه نـصـيحت كننده را نيز حقى است كه امام زين العابدين (ع ) آن را توضيح داده وفرموده است : و اما حق نصيحت كننده آن است كه در برابر او فروتنى كنى سپس دلت متوجه او باشد و به او گـوش فـرا دهى تا اندرزهاى او را بفهمى پس از آن آنها رابررسى كن چنانچه در اين امر موفق نـبـوده به او ترحم كن و او را متهم مكن و بدان او در نصيحت توكوتاهى نكرده جز اين كه اشتباه كـرده اسـت و ايـن در صورتى است كه از نظر تو مستحق تهمت نباشد, و در هر حال امر او را مهم مشمار. ((504)) سـقراط گفته است : از چيزهايى كه بيانگر مراتب خرد دوست تو و حسن اندرز اوست اين است كه تو را به عيبهايت آگاه كند و آنها را از تو دور سازد, و به نيكيها تو را موعظه كند, و خود او با به كار بستن آنها از تو پند گيرد, و از بديها تو را منع كند و خود از ارتكاب آنها باز ايستد.
مـخـالـفت با نصيحت گوى مشفق كه در دوستى صادق و در نصيحت پاك و مخلص است موجب حسرت و پشيمانى است چنان كه امام على بن ابى طالب (ع ) فرموده است :نافرمانى نصيحت كننده دانا و آزموده افسوس و پشيمانى به دنبال دارد. ((505)) امـام صـادق (ع ) فرموده است : با مرد خردمند و پرهيزگار مشورت كن چه او جز به نيكى دستور نـمـى دهـد و از مـخـالـفـت بـا وى بـپـرهيز چه مخالفت با پارساى خردمند موجب تباهى دين و دنياست ((506)) .
امام موسى بن جعفر(ع ) فرموده است : و هر گاه خردمند نصيحت گو به تو پندى داد ازمخالفت با آن بپرهيز كه موجب نابودى است ((507)) .
هرگاه برادر دينى تو خواست با تو مشورت كند او را مخلصانه راهنمايى كن و درنصيحت او بكوش و مـبـادا در ايـن امـر كوتاهى كنى كه در اين صورت خداوند بر تو خشم خواهد گرفت , چنان كه پـيـامـبر خدا(ص ) فرموده است : كسى كه برادر مسلمانش با اومشورت كند, و او خالصانه وى را نصيحت نكند خداوند خودش را از او سلب خواهدكرد. ((508)) امام صادق (ع ) فرموده است : كسى كه برادر مسلمانش با او مشورت كند و بى غرضانه راى خالص خود را اظهار نكند خداوند راى او را از وى سلب خواهد كرد. ((509)) بدان كسى كه از تو درخواست مشورت مى كند نيز داراى حقى است كه امام زين العابدين (ع ) آن را بـيـان كـرده و فـرموده است : و اما حق درخواست كننده مشورت اين است كه اگر راى موجه و پسنديده اى آماده دارى در راهنمايى و نصيحت او بكوشى و بر طبق آنچه مى دانى به او اندرز دهى به نحوى كه اگر تو به جاى او بودى همان كار راانجام مى دادى و بايد اين عمل با رافت و نرمش از سـوى تـو صـورت گـيـرد زيـرا نـرمش ترس را آرام مى كند و درشتى به جاى آرامش ترس پديد مى آورد .
و اگر راى پسنديده اى آماده ندارى و كسى را مى شناسى كه به راى او وثوق دارى و آن را دربـاره خـودت مـى پـسـندى وى را به سوى او راهنمايى و ارشاد كن كه در اين صورت در نيكى كوتاهى نكرده اى و در نصيحت و اندرز خوددارى نورزيده اى ((510)) .
هـرگـاه بـرادر دينيت تو را به چيزى اندرز مى دهد كه مهر و محبت تو او را بدان وادار كرده است نـظـر او را بـپـذيـر و بـه بهترين وجهى از او سپاسگزارى كن , و اين را نصب العين خودقرار ده كه نـصـيـحـت و مشورت گرانبهاترين چيزى است كه برادر به برادر تقديم مى كند وارزشمندترين چـيزى است كه دوست براى دوست ذخيره مى سازد, چنان كه پيامبرگرامى (ص ) فرموده است : انسان مسلمان به برادر مسلمانش چيزى هديه نمى كند كه برترباشد از سخن حكمت آميزى كه بر هدايت او بيفزايد يا او را از طريق هلاكت بازگرداند. ((511)) هرگاه كارها بر تو مشتبه شود و يا آراء و نظرها تعارض داشته باشد با برادر مؤمن خودمشورت كن و مـشـكـل خـود را براى او شرح ده و از آن پرده بردار و از راى او كمك بگيرشايد با نيروى خود و انـديـشـه خـود آنچه را درست است برايت روشن گرداند و با بينش خويش تو را به راه رستگارى رهـنمون شود, چنان كه امام صادق (ع ) فرموده است : براى هر يك از شما چه مانعى دارد كه اگر دچـار رخـدادى شـود كـه تـوانـايـى مقابله با آن را نداردبا مردمى خردمند و ديندار و پرهيزگار مشورت كند, بدانيد اگر چنين كند خداوند او راخوار نمى كند بلكه مرتبه او را بلند مى گرداند و او را بهترين كارها و متربترين آنها به خداموفق مى دارد. ((512)) امـام كـاظـم (ع ) فـرموده است : مشورت با خردمند نصيحت گو موجب ميمنت و بركت ورشد و توفيق از سوى خداست ((513)) .
بدان اين مشورت كننده را نيز حقى است كه آن را امام زين العابدين (ع ) بيان كرده وفرموده اند: و امـا حـق مـشورت كننده بر تو آن است كه در آنچه به تو سفارش مى كند ليكن با راى توموافق نـيـسـت وى را مـتـهـم نـكـنى چه اينها همه آراء و نظريات است كه گوياى چگونگى تصرفات و اخـتـلافـات مـردم نـسـبت به آنهاست .
و هرگاه راى او را متهم و مشكوك مى بينى در اختيار آن مـخيرى ليكن متهم كردن خود او چنانچه وى را شايسته مشورت مى دانى روا نيست .
اما چنانچه آراى او بـا نـظريات تو موافق است خدا را سپاس گوى و آنها را باتشكر از برادر دينى خود بپذير و منتظر آن باش كه اگر روزى به تو پناه آورد معامله به مثل كنى و آنها را جبران نمايى ((514)) .
با هر كس مشورت مكن تا در مهلكه بيفتى و نابود شوى , چنان كه پيامبرخدا(ص ) دروصيت خود به اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : اى على با ترسو مشورت مكن چه او راه رهايى از مشكلات را بر تو سـد مـى كـند, و نيز با بخيل مشورت مكن زيرا او تو را ازرسيدن به هدف باز مى دارد, همچنين با حريص مشورت مكن چه او حرص را برايت آرايش مى دهد. ((515)) بـلـكـه تـنها با كسى مشورت كن كه شايستگى آن را داشته باشد و صفاتى را كه امام صادق (ع ) در حـديـث زيـر ذكر فرموده در او موجود باشد, فرموده است : مشورت حدودى دارد كه هركس آن حدود را بداند از آن سود مى برد و گر نه زيان آن براى خواهان مشورت بيش از سود آن است .
اول - آن كه با كسى كه مشورت مى كنى خردمند باشد.
دوم - آزاد و ديندار باشد.
سوم - دوست و برادر باشد.
چـهـارم - آن كـه او را بـه راز خود مطلع كنى و او به همان گونه به راز تو آگاه باشد كه تو به آن آگاهى سپس او آن را مكتوم و پنهان بدارد.
چه اگر او خردمند باشد تو از مشورت با او سود خواهى برد, و اگر آزاد و ديندار باشد درنصيحت تـو مـنـتهاى كوشش رابه كار خواهد برد, و چنانچه دوست و برادر باشد راز خودرا كه بر او آشكار كـرده اى مكتوم خواهد داشت , و هنگامى كه او را از راز خود آگاه كنى ومانند تو بدان آگاه باشد مشورت و نصيحت به طور تمام و كمال انجام خواهدگرفت ((516)) .
بـنـابـراين هرگاه برادر دينى تو از اين صفات برخوردار و همه اين شرايط در او موجودباشد بر تو بـاكى نيست به هنگام سختى و درگيرى با مشكلات به او پناه برى چه اوشايسته آن است كه از او كمك بخواهى و به او اعتماد و با وى مشورت كنى , چنان كه امام صادق (ع ) فرموده است : هرگاه حادثه اى برايت روى داد مبادا از آن نزد اهل خلاف شكوه كنى بلكه نزد يكى از برادران مؤمن خود آن را بـيـان كن چه تو هرگز از يكى از اين چهار خصلت بى بهره نخواهى ماند: يا تو را كفايت و بى نـيـاز مـى كند, و يا با مقامى كه دارد به تو كمك خواهد كرد, و يا دعاى مستجاب خود را بدرقه ات مى كند, و يا بامشورت با او از راى وى سود خواهى برد. ((517))
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى

488- تحف العقول /368.
489- بحارالانوار,71/270.
490- بحارالانوار, 71/282.
491- مجموعه ورام , 2/25.
492- بحارالانوار, 71/160.
493- اصول كافى , 2/163, بحارالانوار, 71/358.
494- الحكم , 2/359, الغرر /266.
495- تحف العقول , /55.
496- بحارالانوار,74/287.
497- اصول كافى , 2/638.
498- بحارالانوار, 72/66 و 72/175 و 72/183.
499- اصول كافى , 2/208.
500- اصول كافى , 2/362.
501- تحف العقول , /193.
502- بحارالانوار, 71/187.
503- تحف العقول , /340, بحارالانوار, 78/358.
504- تحف العقول /193.
505- بحارالانوار, 65/65,65/80, 65/149 و 75/281.
506- بحارالانوار, 75/101 و 91/254.
507- بحارالانوار, 1/155 و 72/105.
508- بحارالانوار, 75/212, اصول كافى , 2/263.
509- بحارالانوار, 75/212, اصول كافى , 2/263, و 72/104 و 74/192.
510- تحف العقول , /193.
511- بحارالانوار, 2/25.
512- وسائل الشيعه , 12/42.
513- بحارالانوار, 1/155, 75/313 و 78/313.
514- تحف العقول ,/193.
515- علل الشرايع , 2/559.
516- بحارالانوار, 75/102 و 91/253.
517- فروع كافى , 4/63.

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن