هرگاه مى خواهى رفيقان و دوستان تو زياد شوند, و مقام و منزلت تو در ميان مردم بزرگ گردد, و مـردم بـه ديده احترام به تو بنگرند در گفتار خود منصف و در احكام خويش عادل باش .
در حق بـرادر ديـنـى خـود بـى انصاف مباش , و حق هيچ كس را پايمال مكن , چه اين رويه باعث افزايش دوسـتـى و اسـتـحـكام علايق و پيوندهاست .
از اين رو پيامبر اكرم (ص ) وائمه اهل بيت (ع ) اهتمام فراوانى به اين امر كه داراى فوايد بسيار و متضمن نفع عمومى است مبذول داشته اند.
پـيـامـبر خدا(ص ) فرموده است : خوشا به حال كسى كه اخلاقش پاك , و نهادش پاكيزه , ونياتش شـايـسـته و ظاهرش پسنديده باشد, زيادتى مالش را انفاق كند, و از زياده روى درگفتار امساك ورزد, و با مردم به انصاف رفتار كند. ((658)) نـيـز: برترين اعمال با مردم به انصاف رفتار كردن , و مواسات با برادر دينى , و به ياد خدابودن در همه احوال است ((659)) .
نـيـز: كـسـى كـه در مالش با مستمندان مواسات و با مردم به انصاف رفتار كند او براستى مؤمن است ((660)) .
امـيـرمؤمنان (ع ) فرموده است : بدانيد كسى كه با انصاف با مردم رفتار كند خداوند برعزت اومى افزايد. ((661)) امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : ايا تو را خبر ندهم به سخت ترين چيزى كه خداوند برخلق خود واجب كرده است ؟
پرسش كننده گفت : چرا, امام (ع ) فرمود: با مردم به انصاف رفتار كردن , و مواسات بابرادر دينى , و به ياد خدا بودن در همه جا. ((662)) نيز: كسى كه به انصاف با مردم رفتار كند شايسته است كه نسبت به ديگران داورى كند. ((663)) نـيـز: هـرگز دو نفر در امرى نزاع نمى كنند جز اين كه هرگاه يكى از آن دو با رفيقش به انصاف رفتار كند آن ديگرى كه نپذيرد از او شكست خورده است ((664)) .
نيز: دوستى ميان اشخاص به سه چيز نياز دارد اگر آنها را به كار برند دوستى ادامه مى يابد و گر نه جدايى و دشمنى اتقاق مى افتد, و آنها عبارتند از: انصاف , ترحم متقابل وترك حسد. ((665)) نـيـز: سـه چـيـز دوستى را جلب مى كند: انصاف در معاشرت , همدردى و مواسات درسختيها, و داشتن قلب سليم .
لـيـكـن - بـا تاسف بسيار - اكثر مردم از روح انصاف به دورند و به همين سبب دوستى صادقانه و برادرى صحيح ميان آنها اندك است , چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است :اندكى از دوستان به انصاف رفتار مى كنند.
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى
658- اصول كافى , 2/144, بحارالانوار, 66/400 و 72/29.
659- اصول كافى , 2/145, بحارالانوار, 74/62.
660- بحارالانوار, 72/25, وسائل الشيعه , 11/213.
661- بحارالانوار, 41/133 و 38/133.
662- امالى شيخ مفيد, 1/88, اصول كافى , 2/144.
663- اصول كافى , 2/146.
664- اصول كافى , 2/147.
665- بحارالانوار, 75/236.