آنچه بین دوستان زداينده محبت است
3- جدال و ستيز
گـمـان مكن براى ويران كردن پايه هاى دوستى و تيره كردن صفاى برادرى ميان مردم چيزى از جدال و كشمكش مؤثرتر باشد هر چند جدال كننده در عمل خود بر حق باشد.اين امرى ملموس و براى هر كسى كه با مردم آميختگى و معاشرت دارد و به امور آنهاآگاه است محسوس مى باشد, از ايـن رو احـاديـث متواترى از پيامبر گرامى (ص ) و ائمه اهل بيت (ع ) وارد شده كه مردم را به ترك جدال و كشمكش تشويق مى كند و نتايج بد وعواقب وخيم آن را كه موجب زيانهاى بزرگ و ايجاد كينه و دشمنى در دلهاست توضيح مى دهد.
از ابى امامه باهلى نقل شده كه گفته است : پيامبر خدا(ص ) بر ما وارد شد در حالى كه ما بايكديگر در مـجـادله بوديم , آن حضرت در خشم شد و فرمود: جدال را كه خيرش اندك است رها سازيد و كـشـمـكـش را كـه سـودش نـاچيز است ترك كنيد چه آن دشمنى را درميان برادران و دوستان برمى انگيزد. ((704)) نـيـز: بـا بـرادر (ديـنـى ) خـود مـجـادلـه و شـوخـى مـكـن و بـه او وعـده اى مـده كـه در آن تخلف كنى ((705)) .
نيز: جدال راترك كنيد چه حكمتى از آن فهميده نمى شود و از فتنه آن ايمنى نيست ((706)) .
نيز: هيچ بنده اى حقيقت ايمانش را كامل نمى گرداند مگر آنگاه كه جدال را ترك كند هرچند بر حق باشد.
نـيـز: از جـدال و دشـمنى بپرهيزيد چه آن دلها را نسبت به دوستان بيمار مى كند و نفاق درآنها مى روياند. ((707)) امـيـرمـؤمـنـان (ع ) در وصـيت خود به كميل بن زياد نخعى فرموده است : اى كميل از مجادله و كشمكش بپرهيز چه تو با اين عمل بى خردان را بر خود مى شورانى ((708)) .
امام حسين (ع ) فرموده است : با افراد بردبار و اشخاص بى خرد مجادله مكن چه بردبار باتو دشمن مى شود و بى خرد تو را نابود مى كند. ((709)) امـام صـادق (ع ) فـرموده است : با افراد بربار و اشخاص بى خرد جدال مكن چه بردبار با تودشمن مى شود و بى خرد به تو آزار مى رساند. ((710)) بـه مؤمن طاق وصيت فرمود كه : اى پسر نعمان اگر مى خواهى دوستى تو با برادر دينيت صاف و پيوسته از تيرگى مصون باشد با او شوخى و جدال و مخاصمه و فخر فروشى مكن ((711)) .
نـيـز: از دشمنى بپرهيزيد چه دل را به خود مشغول مى سازد و نفاق ايجاد مى كند و كينه هاپديد مى آورد. ((712)) امـام هـادى (ع ) فـرمـوده اسـت : جـدال دوسـتـيـهـاى كهن را تباه مى كند, و پيوندهاى محكم رامـى گـسـلـد, و كـمـتـريـن چـيـزى كـه در آن اسـت غـلـبـه جـويى است و آن اساس از هم گسيختگى است ((713)) .
امام عسكرى (ع ) فرموده است : ستيز مكن تا شكوه تو از ميان برود. ((714)) ديل كارنگى بخشى از آن را زير عنوان مجادله مكن به اين موضوع اختصاص داده كه از جمله در آن آمده است : من در آن هنگام كه كودك بودم آماده بودم كه در هر چيزى به كشمكش و مباحثه پردازم و چون وارد دانشگاه شدم منطق را فرا گرفتم تا به كمك آن بربحث و مجادله توانايى يابم و سرانجام در مناظراتى كه تشكيل مى شد در هر موضوعى كه بود شركت مى كردم .
بر من لازم بود ميل به خود نمايى و اظهار وجود را كه در من بود به هر قيمتى كه باشداشباع كنم و سرانجام در نيويورك به فرا گرفتن دانش مناظره و طرق مجادله پرداختم وروزى فرا رسيد - و از گفتن آن بسيار شرمنده ام - كه كتابى در اين موضوع فراهم كردم من از همه اين كار و كوششها يك نتيجه به دست آوردم و آن اين كه براى پيروزى درمجادله تنها يك راه وجود دارد و آن دورى جستن از آن است به همان گونه كه از مارخوش خط و خال يا زلزله ويرانگر دورى مى شود.
سـپـس بـحث خود را با اين گفتار پايان مى دهد: براى آن كه مردم را به سمت ديدگاههاى خود جلب كنى از قاعده شماره 1 پيروى كن : مجادله مكن و بدان كه بهترين راه براى پيروزى در مجادله دوى جستن از آن است .
منبع : کتاب دوست يابى
بنياد پژوهشهاى اسلامى
704- احياءعلوم الدين , 2/125.
705- بحارالانوار, 74/152.
706- تحف العقول , /333.
707- بحارالانوار, 2/138.
708- بحارالانوار, 74/268.
709- بحارالانوار, 75/127.
710- بحارالانوار, 75/127.
711- تحف العقول , /230, بحارالانوار, 75/291.
712- بحارالانوار, 73/408.
713- بحارالانوار, 78/369.
714- تحف العقول , /365.