در برخى كلمات، بين نسخههاى مختلف عينالحيات اختلاف است. برخى از آنها يك يا چند كلمه را بيشتر و برخى كمتر دارند.
چند پشتوانه براى يك كلمه لازم است تا بتوان آن را جزء جملهاى دانست؟
در بند پيش گفتيم براى انتساب هر جمله به مؤلف 3 امتياز لازم است. از اين ضابطه برمىآيد كه هر كلمه هر جمله نيز دست كم از 3 امتياز برخوردار خواهد. اما با توجه به ملاحظات زير، در مورد كلمات غير مشترك در همه نسخههاى واجد يك جمله، مىتوان حداقل پشتوانه 2 امتياز را براى پذيرش واژهاى اضافى پذيرفت:
1) احتمال انتساب واژهاى با پشتوانه 2 امتياز برابر 75 درصد است.
2) احتمال از قلم افتادن واژهاى در كتابت، بسيار بيش از احتمال از قلم افتادن جملهاى است.
3) برخى كلمات، نسخهبدل، اصلاح شده و يا جايگزين شده كلمه ديگر توسط مؤلفاند.
بسيار پيش مىآيد كه اين واژهها خارج از متن و زايد شناخته مىشوند و توسط كاتبان و مصححان حذف مىگردند؛ در هر حال گرچه نوشته مؤلف هستند اما حذف آنها بسى رايج است.
4) گاه سياق جمله، شاهدى - گرچه ضعيف - براى انتساب واژهاى به جملهاى است.
5) مجموع ملاحظات فوق، اين نگرانى را شديدا قوت مىبخشد كه با تعيين ضابطه 3 امتياز براى واژههاى اضافى، كلماتى از مؤلف - به ويژه آنها كه مشمول بند 3 مىشوند - كنار گذاشته شوند.
دو مثال در اينباره ارائه مىشود:
صفحه 181
فقط در دو مورد است كه تنها تأييد يك نسخه از نسخههاى مأخذ، ملاك گزينش خواهد بود:
1) صلوات الله عليه: از آنجا كه رسم بسيارى از نسخهنويسان چنين است كه عبارتهاى صلوات الله عليه و عليهالسلام و از اين قبيل را به اختصار و هر دو را براى ائمه به صورت (ع) يا (4) مىنويسند، ضبط حتى يك نسخه به صورت كامل (صلواتالله عليه) يا تركيبى از صاد و لام، بر ضبطهاى ديگر حاوى اختصاريافته آن مقدم است.
همچنين از آنجا كه اختصار (4) در نگارش كاتبان مرسومتر از اختصار صاد و لام است، وجود تنها يك مورد از اختصار صاد و لام بر اختصار (4) ترجيح دارد و نشانگر آن است كه دستخط مؤلف حاوى صلوات الله عليه و از اين قبيل بوده است. به عبارت ديگر، از آنجا كه كاتبان، همواره اختصار صلوات الله عليه را به صورت صاد و لام نمىنوشتند بلكه به صورت (4) مىنگاشتند، بنابراين چنين نيست كه همواره (4) به معنى عليهالسلام باشد. بنابراين وجود حتى يك مورد از صلوات الله عليه يا صاد و لام بر موارد ديگر ترجيح دارد.
2) sاضافه و اى وحدت: از آنجا كه رسم كاتبان بر حذف s اضافه و اى وحدت است، وجود حتى يك مورد در يك نسخه، مؤيد وجود آن در دستخط مؤلف خواهد بود.
اما اگر هيچ تأييدى از هيچ نسخهاى بر وجود اين دو نباشد، و براساس نثر كهن نيز نبود آنها بىاشكال باشد، نشانگر نبودِ آن در متن نوشته و ذهن مؤلف است.
مثلا هر سه نسخه الف، ب و ج چنين دارند: و چندان كه ايشان را مىراند فايده نمىكرد. كه به همين صورت با رسمالخط زمان ما نيز صحيح است و در اصل فايده بوده است نه فايدهاى.