مقبره آماده على (ع )

ايضا به سند معتبر روايت كرده است كه ام كلثوم روايت كرد: آخر سخنى كه پدرم به دو برادرم حسن و حسين گفت آن بود كه : اى فرزندان من ! چون از دنيا رحلت كنم مرا غسل دهيد، پس خشك كنيد بدن مرا به آن پارچه اى كه بدن رسول خدا و فاطمه را بعد از غسل به آن خشك كردم ، پس مرا به حنوط جد خود حنوط كنيد، و بر روى تخت بخوابانيد و عقب تخت را برداريد به هر طرف كه جلوى تخت مى رود شما از عقب برويد.
ام كلثوم گفت : من به تشييع جنازه پدر خود بيرون رفتم ، چون به نجف رسيديم ، جلوى تخت بر زمين فرود آمد، پس برادرانم عقب آن را بر زمين گذاشتند، و امام حسن (ع ) كلنگى برگرفت . چون يك كلنگ بر زمين زد. قبر كنده و لحد ساخته پيدا شد و تخته اى در آن قبر بود كه به قلم سريانى دو سطر بر آن نوشته بود به اين مضمون : بسم الله الرحمن الرحيم ، اين قبرى است كه ساخته است نوح پيغمبر براى على وصى محمد پيش از طوفان به نهصد سال . چون آن حضرت را به قبر گذاشتند ناپيدا شد، ندانستيم به زمين فرو رفت يا به آسمان بالا رفت ، ناگاه صداى منادى را شنيدم كه گفت : حق تعالى شما را صبر نيكو كرامت فرمايد در مصيبت سيد شما و حجت خدا بر خلق .(435)

 

435-فرحة الغرى ص 34.
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: