سپردن امر خلافت به حسن (ع )

كلينى و ابن بابويه و شيخ مفيد و شيخ طوسى و ساير محدثان به طريق بسيار از حضرت امام حسن و امام موسى كاظم (ع ) و سليم بن قيس ‍ هلالى روايت كرده اند كه چون اميرالمؤ منين (ع ) اراده وصيت نمود، جميع فرزندان و اهل بيت و سركرده هاى شيعه خود را جمع كرد، و حضرت امام حسن (ع ) را وصى و خليفه خود گردانيد، و نص بر امامت آن حضرت نمود، و كتاب هاى الهى و صحف پيغمبران و علوم گذشتگان و سلاح و زره رسول خدا (ص ) و ساير آثار آن حضرت و آثار معجزات ساير پيغمبران را به آن حضرت تسليم نمود و فرمود: اى فرزند گرامى ! رسول خدا(ص ) مرا امر كرد كرد كه تو را وصى خود گردانم و كتاب ها و اسلحه كه نزد من است به تو تسليم نمايم چنانچه حضرت رسول خدا(ص ) مرا وصى خود گردانيد و كتاب ها و اسلحه خود را تسليم من نمود، و امر كرد مرا كه تو را امر كنم كه چون وقت وفات تو شود، برادرت حسين را وصى خود گردانى و اينها را به او تسليم نمايى ، پس رو كرد به سوى امام حسين (ع ) و فرمود: امر كرد تو را رسول خدا (ص ) كه چون وقت شهادت تو شود، فرزند خود على بن الحسين را وصى خود گردانى و اينها را به او تسليم نمايى ، پس رو به جانب على بن الحسين (ع ) گردانيد و فرمود: رسول خدا(ص ) تو را فرموده است كه در وقت وفات خود، پسر خود محمد بن على را وصى خود گردانى و اينها را به او تسليم نمايى ، چون او را دريابى از جانب رسول خدا(ص ) و از جانب من او را سلام برسان .
پس رو كرد به سوى حضرت امام حسن (ع ) و فرمود: اى فرزند گرامى ! تويى صاحب امامت و خلافت بعد از من ، و اختيار كشنده من با توست ، اگر خواهى از او عفو كن و اگر خواهى به يك ضربت او را بكش ، پس ‍ فرمود: بنويس وصيت مرا:
بسم الله الرحمن الرحيم
اين وصيت نامه على بن ابيطالب است ، وصيت مى كند كه گواهى مى دهم به وحدانيت حق تعالى و آنكه او را شريكى نيست ، و گواهى مى دهم كه محمد(ص ) بنده و رسول خدا است ، كه او را با هدايت و دين حق فرستاده است تا غالب گرداند او را بر همه دين ها هر چند مشركان نخواهند، پس بدانيد كه نماز من و حج من و عبادت من و زندگانى من و مردن من همه از براى پروردگار عالميان است ، و كسى را با او شريك نمى گردانم ، و به اين ماءمور شده ام ، و من از جمله مسلمانم .
پس وصيت مى كنم تو را اى حسن و جميع اهل بيت و فرزندان خود را و هر كه اين نامه من به او برسد به تقوى و پرهيزگارى خداوند عالميان كه پروردگار شماست كه نمى ريد مگر با دين اسلام ، و چنگ بزنيد در ريسمان خدا كه كتاب خدا و اهل بيت رسول خداست ، و همه بر طريق حق مجتمع باشيد و پراكنده مشويد، به درستى كه شنيده ام از رسول خدا(ص ) مى فرمود: كه اصلاح كردن در ميان مردم بهتر است از نماز و روزه ، به درستى كه فساد كردن در ميان مردم دين را زايل مى گرداند و هلاك كننده خلق است ، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
نظر كنيد خويشان خود را و احسان كنيد نسبت به ايشان تا حق تعالى حساب قيامت را بر شما آسان گرداند، و خدا را به ياد آوريد در باب يتيمان كه ايشان به گرسنگى نيفتند و ضايع نگردند در حضور شما، به درستى كه شنيدم از رسول خدا(ص ) كه : هر كه يتيمى را در عيال خود داخل گرداند تا مستغنى شود، حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند، چنانچه براى خورنده مال يتيم جهنم را واجب گردانيده است و خدا را به ياد آوريد در باب قرآن و كسى بر شما پيشى نگيرد در عمل كردن به آن ، و خدا را به ياد آوريد در حق همسايگان خود، به درستى كه رسول خدا(ص ) آنقدر در باب همسايگان ما را وصيت كرد كه گمان كرديم ميراثى از براى ايشان مقرر خواهد فرمود.
و خدا را به ياد آوريد در باب خانه پروردگار خود كه هرگز از شما خالى نباشد تا هستيد، زيرا كه اگر ترك كنيد حج خانه كعبه را، مهلت نخواهيد يافت و به زودى عذاب خدا بر شما نازل خواهد شد، و كمتر ثوابى كه به حاجيان بيت الله مى دهند آن است كه گناهان گذشته ايشان را مى آمرزد. و خدا را به ياد آوريد در باب نماز كه آن بهترين عمل هاست و ستون دين شماست ، و خدا را به ياد آوريد در باب زكات كه آن غضب پروردگار شما را فرو مى نشاند. و خدا را به ياد آوريد در باب روزه ماه مبارك رمضان آن براى شما سپرى است آتش جهنم ، و خدا را به ياد آوريد در باب فقرا و مساكين ، ايشان را شريك كنيد با خود در معاش خود.
و خدا را به ياد آوريد در جهان كردن در راه خدا به مال هاى خود و جان هاى خود و زبان هاى خود، بدانيد كه جهاد نمى توان كرد در راه خدا مگر به مدد امامى كه پيشواى راه هدايت باشد يا كسى كه اطاعت كننده او باشد و به هدايت او هدايتى يافته باشد. و خدا را به ياد آوريد در باب ذريه پيغمبر شما كه ستم بر ايشان نكنند در حضور شما و حال آنكه قادر باشيد كه دفع ظلم از ايشان كنيد، و از خدا بترسيد در باب اصحاب پيغمبر و رعايت نماييد آنها را كه بدعتى در دين خدا نكرده اند و صاحب بدعتى را پناه نداده اند، به درستى كه حضرت رسالت (ص ) وصيت نمود در حق اين گروه از صحابه خود و لعنت كرد كسى را كه بدعتى كند از صحابه و غير صحابه و كسى را كه صاحب بدعتى را پناه دهد و يارى كند، و از خدا بترسيد از زنان و غلامان و كنيزان خود، به درستى كه آخر چيزى كه پيغمبر شما به آن تكلم نمود، اين بود كه وصيت مى كنم شما را در حق دو ضعيف : زنان شما و غلامان و كنيزان شما.
پس سه مرتبه فرمود: نماز را رعايت كنيد، و در راه خدا مترسيد از ملامت ملامت كنندگان ، حق تعالى كفايت كند از شما هر كه را اذيت رساند به شما و ستم كند بر شما، و با مردم سخن نيك بگوييد چنانچه حق تعالى در قرآن شما را امر نموده است و ترك مكنيد امر به نيكى ها و نهى از بدى ها را كه اگر ترك كنيد خدا بدان شما را بر شما والى مى گرداند، چون دعا كنيد دعاى شما مستجاب نمى شود.
بر شما باد اى فرزندان من به نيكى كردن و بخشش كردن و مهربانى با يكديگر، و زنهار بپرهيزيد از دورى كردن و بدى كردن و پراكنده شدن از يكديگر، و معاونت كنيد يكديگر را بر نيكى و تقوى ، و معاونت مكنيد يكديگر را بر گناه و ظلم ، و از عذاب الهى بپرهيزيد كه عقاب او شديد است ، خدا حفظ نمايد شما را اى اهل بيت و حفظ كند در ميان شما حرمت پيغمبر شما را، به خدا مى سپارم شما را، سلام و رحمت و بركات الهى بر شما باد.
پس پيوسته (لا اله الا الله ) مى گفت تا به رحمت الهى واصل شد در شب بيستم و سوم ماه مبارك رمضان در شب جمعه در سال چهلم هجرت ، و در شب بيست و يكم ضربت به آن حضرت رسيده بود.(411)

 

411-كافى ، ج 7 ص 51.
 

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: