در تمام آن شب ، ابن ملجم ملعون با شبيب و وردان در مسجد بودند و انتظار آن حضرت مى بردند چون حضرت از اذان فارغ شد و پايين آمد و مشغول تسبيح و تقديس حق تعالى بود و صلوات بر محمد و آل محمد مى فرستاد، به صحن مسجد آمد و افراد خواب را براى نماز بيدار مى كرد، تا آنكه به ابن ملجم رسيد، ديد كه او بر رو خوابيده است فرمود: برخيز از خواب براى نماز و چنين مخواب كه اين خواب شيطان است ، بلكه بر دست راست بخواب كه خواب مؤ منان است ، و بر پشت خوابيدن خواب پيغمبران است پس حضرت فرمود كه : قصدى در خاطر خود دارى كه نزديك است از آن آسمانها از هم بپاشد و زمين شق شود و كوه ها سرنگون گردد، و اگر بخواهم مى توانم خبر بدهم كه در زير جامه چه دارى ؛ و از آن در گذشت به نزد محراب رفت و مشغول نماز شد، و ركوع و سجود را بسيار طول داد چنانچه عادت او بود.(369)