على (ع ) هنوز از غسل و تكفين جسد مطهر پيغمبر اكرم (ص ) فارغ نشده بود كه كسى وارد شد و گفت : يا على عجله كن كه مسلمين در سقيفه بنى ساعده جمع شده و مشغول انتخاب خليفه هستند. على (ع ) فرمود: سبحان اللّه ! اين جماعت چگونه مسلمان مى باشند كه هنوز جنازه پيغمبر دفن نشده در فكر رياست و حبّ جاه هستند؟
هنوز على (ع ) سخن خود را تمام نكرده بود كه شخص ديگرى رسيد و گفت : امير خلافت خاتمه يافت ، ابتدا كار مهاجر و انصار به نزاع كشيد و بالاخره كار خلافت بر ابوبكر قرار گرفت و جز معدودى از طايفه خزرج تمام مردم با وى بيعت كردند.
على (ع ) فرمود: دليل انصار بر حقانيت خود چه بود؟
عرض كرد: چون نبوت در خاندان قريش بود آنها نيز مدعى بودند كه امامت هم بايد از آن انصار باشد ضمنا خدمات و فداكارى هاى خود را در مورد حمايت از پيغمبر و ساير مهاجرين حجّت مى دانستند.
على (ع ) فرمود: چرا مهاجرين نتوانستند جواب قانع كننده اى به انصار بدهند؟
عرض كرد: جواب قانع كننده انصار چگونه است ؟
على (ع ) فرمود: مگر انصار فراموش كردند كه پيغمبر (ص ) دفعات زياد مهاجرين را خطاب كرده و مى فرمود: كه انصار را عزيز بداريد و از بدن آنها در گذريد، اين فرمايش پيغمبر دليل اين است كه انصار را به مهاجرين سپرده است و اگر آنها شايسته خلافت بودند مورد وصيت قرار نمى گرفتند بلكه پيغمبر مهاجرين را به آنها توصيه مى فرمود.
آنگاه فرمود: سخن بسيار گفتند و خلاصه كلام آنها اين بود كه ما از شجره رسول خداييم و به كار خلافت از انصار نزديكتريم .
على (ع ) فرمود: چرا مهاجرين روى حرف خودشان ثابت نيستند اگر آنها از شجره رسول خدايند من ثمره آن شجره هستم ، چنانچه نزديكى به پيغمبر (ص ) دليل خلافت باشد كه من از هر جهت به پيغمبر از همه نزديك ترم .
علاوه بر آيات قرآن و اخبار و احاديث نبوى در مورد خلافت على (ع ) همين فرمايش خود او براى پاسخ دادن با استدلالات مهاجرين و انصار كه در سقيفه جمع شده بودند كافى به نظر مى رسد.(98)
98- على كيست ؟، ص 80 79.