سرمايه هاى مادى و معنوى

سرمايه هاى مادى و معنوى
تربيت کودک در جهان امروز - 16

مشكلات قرن ما
در فـصـل پـيش ، درباره عادت ـموضوعى كه از نظر دانشمندان آموزش و پرورش اهميتى به سزا دارد ـبـحـث كـرديـم و سـرانـجـام ، رشته سخن به اين جارسيد كه ما بيش از آن كه به مهندسان كـارخـانـه ، راه سـازى و ساختمان احتياج داشته باشيم به مهندسان انسانى نيازمنديم و بدون آنها جامعه ما به كمال نخواهدرسيد.
اكـنـون بـايد ديد، علت عقب افتادگى يك ملت ، تنها نداشتن ذوب آهن ، كارخانه ، نيروى توليد و افـزاركـشـاورزى نـواست ، يااين كه علاوه بر همه اينها،نداشتن يا به كار نبردن سرمايه هاى معنوى است ؟ چرا ممالك مترقى با اين كه از جنبه هاى مادى به طور كامل برخوردارند، همواره در نگرانى واضـطـراب بـه سـر مـى برند و از آرامش و راحتى محرومند؟ علت اين است كه توسعه روزافزون قـدرت ها و فراوانى سلاح هاى آتش زا هر لحظه خطرهاى سهمگينى را در برابر مردم جهان نمودار مى سازد و آينده مبهم و تاريكى را مجسم مى نمايد.
آيـنده علم با همه اميدها و آرزوهايى كه به دنبال دارد، معلوم نيست براى بشر مفيد يا مضر باشد و اين از لحاظ استفاده هاى خطرناكى است كه ممكن است بشراز علم بكند.
تـنـهـا سـالانـه 120ميليارد دلار از ثروت و درآمد جهان را تسليحات مى بلعد و به گفته دبير كل سازمان ملل متحد : مساله اين است كه آيا سرانجام ما نژادبشر را منقرض خواهيم كرد يا اين كه عالم بشريت از جنگ دست برخواهد داشت .
از دانـشـمـنـد بـزرگ عصر اتم و فيلسوف عالى قدر، انشتين پرسيدند : در جنگ سوم ، چه سلاحى به كارخواهد رفت ؟ وى از پاسخ اين سوال خوددارى كرد و خود را به نادانى زد و گفت : اگر جنگ چهارمى پيش آيد، اسلحه آن منحصر به فلاخن خواهدبود! يعنى طورى دنيا زير و رو مى گردد كه بـشرى باقى نخواهد ماند و اگر بشرى باقى بماند زندگى او به صورت زندگى بشر ما قبل تاريخ در خواهد آمد.
بيشتر كوشش دنياى قرن بيستم ، صرف خلع سلاح ، رهايى از استعمار و پشتيبانى از كشورهاى در حـال تـوسـعـه مـى گردد و اين امر نشان مى دهد كه هنوز دنياى ما محل امن و امان و سعادت و خـوشـبـختى نشده است و ما هنوز اندرخم يك كوچه ايم ! اوتانت دبير كل وقت سازمان ملل متحد مى گويد : اغلب كشورهايى كه تازه از استعمار رهايى يافته و در حال توسعه اند، فاقد سازمان ادارى و فـنـى هـسـتند، زندگانى اقتصادى و مالى آنها عموما متزلزل است ، احتياج مبرمى به مدرسه و مـعـلـم دارند و غالبا قربانى عدم ثبات اوضاع سياسى خود مى شوند و به عهده سازمان ملل متحد است كه آنها رايارى كند تا بتوانند مشكلات خود را حل كنند.
وانـگـهـى ، تنها اين كشورها دچار اين گرفتارى ها و بدبختى ها نيستند، بلكه دو ميليارد از مردم جـهـان : يـعنى در حدود سه چهارم ساكنان كره زمين با فقر وبدبختى نفس مى كشند و از حداقل ضروريات زندگى هم محرومند، روى همين جهات بود كه سازمان ملل متحد به موجب قطعنامه مورخ سال1961 م .
سال هاى 1960تا 1970م .
را دهـسـالـه سـازمان ملل متحد براى توسعه اعلام كرد، تا با اقدامات سازمان ، تفاوت فاحش بين درآمـد يـك كـارگـر مـتوسط در كشورهاى صنعتى وقوت لايموت انسان متوسط در كشورهاى تـوسعه نيافته ، از ميان برداشته يا تعديل شود و در كشورهاى در حال توسعه ، درآمد ملى را تا سال 1970سالى پنج درصد افزايش دهد.
* * * از آنـچـه بـه عـنوان مشكلات قرن ما گفته شد، اين نتيجه به دست مى آيد كه در درجه اول ، سـرمـايـه هاى مادى در همه جاى دنيا و به دست تمام مردم جهان نيست ، بلكه در برخى از ممالك بـزرگ مـتـمـركـز شـده است و ساير ممالك به علل و جهاتى ، از تحصيل اين سرمايه ها محرومند ونـمـى تـوانـنـد روى پـاى خـود بايستند و در درجه دوم ،نه تنها سرمايه هاى مادى نتوانسته است دردهاى بشر را درمان كند، بلكه خود بر دردها و مشكلات بشر افزوده است .
بـا ايـن هـمـه شكى نيست كه يك ملت ، آن گاه مى تواند به سعادت واقعى برسد كه از سرمايه هاى مادى و معنوى برخوردار باشد.
ما در پى نشان دادن رمز سعادت واقعى هستيم .
اوتـانـت ، علل عقب افتادگى بسيارى از ممالك روى زمين را فقدان سازمان ادارى و فنى ، تزلزل زندگى اقتصادى و مالى ، احتياج مبرم به مدرسه ومعلم و عدم ثبات اوضاع سياسى مى داند.
بنابراين ، سعادت يك ملت ، آنگاه به خوبى تامين مى شود كه هيچ يك از اين نواقص در زندگى او راه نـداشـتـه بـاشد،ولى رفع اين نواقص به عهده كيست ؟ مگر چنين نيست كه تنها كسانى مى توانند بـرايـن نـواقـص فـايـق آيـنـد كـه در مـدرسـه و بـه وسيله معلم تربيت مى شوند؟ ما، معلمان را مـهـندسان انسانى لقب داديم ، زيرا اگر مثلا مهندس برق ، در امور مربوط به برق تخصص دارد و بـه اوضـاع آن سرو سامانى مى بخشد،معلم هم مهندسى است كه در امور مربوط به انسان ، تخصص دارد و به اوضاع او سروسامان مى بخشد.
وظـيـفـه معلم تنها اين نيست كه پزشك ، مهندس ، حقوقدان ، عالم اقتصاد، رياضيدان ، فيلسوف ، اديب ، درجه دار و صاحب منصب ، تحويل جامعه بدهد، بلكه همه اينها معلومات و فنونى هستند كه اگـر تـوام بـا اخـلاق و انـسـانـيـت نـبـاشـنـد و ايـمـان بـه مـبـدا و معاد، آنها را در راه صحيح راهبرى ننمايد،مشكلات زندگى را در دنياى كنونى صد چندان خواهندكرد.
پيكار مردم جهان
بـه دلايـل مذكور، امروز مردم جهان به طور محسوسى در راه مبارزه با مشكلات ، به پا خاسته اند و بايك كوشش پى گير و همه جانبه ، با سرانگشت تدبير و درايت ، گره ها را از زندگى مى گشايند.
در مـيـان هـمـه مشكلات مساله آموزش و پرورش ، بيش از همه ، مورد توجه است ، زيرا حل همه يا بـسـيـارى از مـشـكـلات به آموزش و پرورش بستگى دارد و ملتى كه از آموزش و پرورش صحيح برخوردار باشد، به راحتى بر مشكلات فايق مى آيد.
در تـمـام جـهـان ، دانشگاه ها همواره در درجه اول اهميت بوده اند و به وسيله اقدامات دولت ها و مردم نيكوكار، روزبه روز بر توسعه آنها افزوده مى شودو سرمايه هاى هنگفتى در آنها گرد مى آيد.
اصـولا پـيـشـرفت آموزش و پرورش ، نشان پيشرفت هر قومى است ، از اين رو مردم جهان به طور دسـتـه جـمعى عليه جهل و بى سوادى به مبارزه برخاسته اند و با كوشش و تلاش ، همواره در صدد پيداكردن راه هاى بهتر و صحيح تر براى تعليم و تربيت كودكان هستند.
آسايش و راحتى ملتها مديون ترقى علمى است .
در ايالات متحده امريكا 1800دانشگاه و كالج وجود دارد، دوازده عدد آنها بيش از صد ميليون دلار ثروت دارد.
دانـشگاه هاروارد، ثروتمندترين دانشگاه ايالات متحده است و به تنهايى نزديك 469 ميليون دلار ثروت دارد.
ثروت دانشگاه تگزاس نيز تخمينا به 434 ميليون دلار مى رسد.
حداقل ثروت 101 دانشگاه دوازده ميليون دلاراست .
بسيارى از مردم نيكوكار جهان ، ثروت هاى كلان خود را در راه پيشرفت علم و دانش وقف كرده اند.
آلفرد نـوبـل دانشمند علم شيمى و مهندسى كه در سال 1896ميلادى زندگى را بدرود گفت ، ثروت خـود را وقف كرد تا به كسانى كه در زمينه فيزيك ،شيمى ، زيست شناسى يا طب ، صاحب كشف يا اخـتـراعـى مـهـم بـاشـنـد، يا بهترين آثار ادبى را به وجود آورند، يا بزرگ ترين خدمت را به صلح جهانى بكنند، جايزه داده شود.
مبلغ اين جايزه ها در 8000 دلارتثبيت شده است .
از سال 1901به بعد بيش از 280نفر از بزرگ ترين دانشمندان و نويسندگان و خدمتگزاران به صلح ، جايزه نوبل را دريافت داشته اند.
هـمـان گـونه كه جوانان مملكت ما امروزه با افتخارات بزرگ خود در المپيادهاى علمى ، اعجاب جهانيان را برانگيخته اند.
اوقاف گيپ يادگار مادر پيرى است كه فرزند جوان خود گيپ را ـكه علاقه سرشارى به ادبيات فارسى داشت ـاز دست داد.
وى بـراى آرامـش خـاطر خسته و ملول خود، ثروت خويش را وقف كرد، تا آثار ادبى فارسى طبع شود.
اكنون كتاب هاى چاپ اوقاف گيپ از بهترين چاپ هاى كتب فارسى محسوب مى شود.
اين نمونه ها براى مردم متمكن و ثروتمند، سرمشق بزرگى به شمارمى رود.
امـيـدواريم در مملكت ما هم مشكل آموزش و پرورش به كلى حل شود و در اين راه ، سرمايه هاى مادى و معنوى به كار افتد، تا در سايه آن بتوانيم برمشكلات فايق آييم .
.........................................................................
منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن