پرورش عواطف

پرورش عواطف
تربيت کودک در جهان امروز - 21

انسان در صحنه زندگى
مـحـيـط زنـدگى اجتماعى انسان درست مانند يك جنگل است : در جنگل ، گياهان و درختانى گـوناگون كه هركدام از نظر خاصيت رنگ ، گل و ميوه ، باهم تفاوت هايى بسيار دارند، به چشم مى خورد.
دسـتـه اى از درخـتـان ، سر به فلك كشيده و با شاخ و برگ انبوه خود، سطح زمين را با سايه خود پوشانده اند.
دسـتـه اى ديـگـر، هـمـواره در زيـر سـايه آنها زندگى مى كنند و از دنياى وسيع و پهناور بيرون بـى خـبرند و سرانجام نوبت به گياهانى مى رسد كه بيش ازچند سانتى متر طول ندارند و در اين محيط تنگ و كم نور، به سختى اكسيژن و مواد مورد لزوم را از هوا مى گيرند.
در دنيا نيز همه نوع آدم پيدا مى شود : آدم هايى پاى بند به اصول و موازين اخلاقى ، وظيفه شناس و آشـنـا بـه آداب مـعـاشرت و مهربان و با عاطفه وآدم هايى بى بندو بار، بى وجدان ، وظيفه نشناس ، دسـتـه اى امـيـن و راسـتـگـو،مـردم دوسـت و فعال و دسته اى شرور و سربار و طفيلى ديگران ، گـروهـى خـيال پرداز، شاعر، شعردوست ، نقاش ، هنرمند و گروهى متفكر، محقق ، اهل تفحص و سـيـر و سياحت و سرانجام مردمى كه جاه طلبى و حب رياست ، طورى آنها را كور و كر كرده است كـه انسانيت ، وجدان و انصاف را براى آن زير پا مى گذارند و درست نقطه مقابل ، كسانى هستند كه به جاه و مقام بى علاقه هستند يااين كه مشروع آن را مى پسندند.
علاوه بر همه اينها، اختلافات ناشى از ساختمان بدنى آنها نيز در خور توجه و دقت است .
شـايـد ـبـلكه حتمامقدار زيادى از اين تفاوت ها لازم باشد تا جامعه ـكه از همين افراد گوناگون سـاخـته شده است ـبتواند به سير تكاملى خود ادامه دهد و از لحاظ كمبود مصالح ـكه چيزى جز نيروى انسانى نيست دچار وقفه و ركود نشود.
ولـى نـبـايـد فراموش كرد كه تفاوت ها و اختلافات تا آن جا مفيد است كه عامل پيشرفت و تكامل اجتماع باشد، اما آن جا كه سدى در راه پيشرفت وتكامل باشد، بايدبه آن پايان بخشيد.
روى هـمـيـن اصـل ، اوگوست كنت ـكه به عنوان پدر جامعه شناسى جديد شهرت يافته است ـبا مـلاحـظـه انـقـلاب فرانسه و هرج و مرج هايى كه به دنبال آن بر اثر اختلاف روش ها و سليقه هاى جـمـعـيـت ها و احزاب مختلف پديدآمده بود، به فكر مى افتد كه بايد دوره انقلاب را بست و براى بـسـتـن دوره انقلاب ، بايد توجه كرد كه آنچه باعث تباين اعمال مى گردد، تباين عواطف است و آنـچـه تـبـاين عواطف را سبب مى شود، تباين در عقايد است ، پس اگر بخواهيم توافقى در اعمال بـرقـرار كنيم بايد هماهنگى عواطف را مستقرسازيم و اين ممكن نخواهد بود مگر اين كه سازشى بين عقايد برقرارنماييم ، راه نجات و رستگارى فرانسه و دنيا، غير از اين نيست .
اين مطلب از لحاظ كلى و اساسى ، مطلبى صحيح است .
مـا بـه نتيجه اى كه اوگوست كنت براى تاسيس فلسفه تحققى (پوزيتيويسم ) [159] خود از آن مى گيرد، كارى نداريم .
آنـچـه در اين جا مورد نظرماست ، اين است كه به همان نسبت كه تفاوت افراد مفيد است ، مضر و خـطـرنـاك نيز خواهدبود، بنابراين ، بايد كارى كرد كه در ميان افراد يك نوع هماهنگى عاطفى ـو حتى فكرى ـبرقرار شود تا پيشرفت جامعه متوقف نماند.
وراثت و محيط
نكته اى كه از نظر ما به جهت درك همه جانبه موضوع مقاله ، توجه به آن لازم است ، پيداكردن رمز اين تفاوت ها و دگرگونى هاست .
اگـرچـه يـك مـرتبه ديگر هم به اختصار درباره آن بحث كرده ايم و تحت عنوان : اگر همه مردم يكسان باشند، علل تفاوت ها را بيان نموده ايم .
در ايـن جـا نـيـز يـادآور مـى شـويـم كـه شـخصيت انسان بر روى دو پايه وراثت و محيط تربيت ، اسـتواراست : هرگاه ملاحظه كنيم كودكانى كه در يك محيط تربيت مى شوند و پرورشكار آنها را يـكـسـان تـربيت مى كند، با هم اختلاف پيدا مى كنند، بايد توجه كنيم كه علت اختلاف آنها عامل وراثت است .
بـالـعـكـس اگـر عـامـل وراثـت آنـهـا يـكـى بـاشد، مع الوصف با هم مختلف باشند، طبعا علت اخـتـلاف ،مـحـيـط تـربـيـتـى آنهاست ، مثلا دوقلوهايى كه از هر لحاظاز حيث وراثت به يكديگر شـبـيهند [160] ،اگر از تربيت مساوى بهره مند شوند، طبعا با يكديگر كمتر فرق پيدا مى كنند و اگر از تربيت مختلف برخوردار شوند، با هم مختلف خواهند بود.
عـلـت ايـن كـه اطفال يك خانواده با هم اختلاف پيدا مى كنند، اختلافى است كه در عامل وراثت آنهاست .
بحث وراثت و محيط يكى از مباحث دقيق و شيرين روان شناسى است .
اميدواريم در فرصت مناسب ، اين بحث را دنبال كنيم .
دكـتـر آلـكـسـيـس كارل فرانسوى در كتاب انسان موجود ناشناختهمى گويد : بين كودكان يك خـانواده ـكه همگى در دامان يك مادر و به يك نحو پرورش يافته اندـ اختلافات فاحشى در شكل و قـد و سـاخـتـمـان بـدنـى و حـالـت عـصبى و ميزان فعاليت فكرى و صفات معنوى وجود دارد، بديهى است كه اين اختلافات ، ارثى است .
اصـولا عـقـيـده روان شناسان اين است كه اگر چه تاثير محيط در خصوصيات خلقى و شخصيت آدمـى مورد قبول عموم است ، اين طور به نظر مى رسدكه توارث نيز در تشكل خصوصيات خلقى و شخصيت انسان ، تاثير به سزايى دارد.
مـقـصـود ايـن نـيـسـت كـه خـصـوصـيـاتـى نـظير خشونت و رافت و امانت ، مستقيما به وراثت بستگى دارد،بلكه منظور آن است كه ساختمان عصبى موروثى ،ما را براى بعضى از اعمال و حالات ، مستعدتر از رفتار و احوال ديگر مى سازد.
در مـطـالـعـه مربوط به دوقلوهاى همانند، معلوم شده است كه اين دوقلوها از لحاظ احساسات و خصوصيات خلقى و ترس و اضطراب و اعتماد به نفس و همچنين ثبات عاطفى ، به مراتب بيشتر از دوقلوهاى همزاد به يكديگر شباهت دارند.
شـواهـد بـسـيـارى در دسـت اسـت كـه نـشان مى دهد، استعداد ابتلا به بعضى از امراض روحى ، ارثى است ، مثلا مى توان گفت كه استعداد ابتلا به يكى ازامراض روحى ـكه به تقسيم خاطر موسوم است و تقريبا يك درصد اهالى آمريكا گرفتار آن هستند ـتا اندازه اى ارثى است .
احـتمال اين كه بچه هاى پدر و مادرى كه مبتلا به اين بيمارى هستند، به اين مرض مبتلا شوند، دو تا سه در صد است .
اگـر يـكى از دوقلوهاى همانند اسكيزوفرنيك شود، يعنى به بيمارى تقسيم خاطر مبتلا گردد، احـتـمـال ايـن كـه دو قـلـوى همانند او نيز اسكيزو فرنيك شود، شش برابر آن است كه برادر و يا خـواهـرمعمولى او مبتلا به اين مرض شوند، البته محيط، عامل موثرى براى شيوع مرض است و با يك فشارممتد، استقامت روحى فرد را در هم مى شكند.
ايـن اسـتقامت روحى در افراد فرق مى كند و براى اشخاصى كه استعداد به ابتلاى مرض را دارند، معمولااين استقامت كمتر است [161] .
اكنون كه چگونگى حالات انسان را در صحنه زندگى و تاثير عامل وراثت و محيط را در شخصيت او دانستيم ، بايد نقش يك پرورشكار خوب راموردبررسى قراردهيم .
اين بحث را در فصل آينده مطالعه فرماييد.
.........................................................................
159- همان .
160- نگاهى به تاريخ جهان , ص 926.
161- كارلايل , زندگانى حضرت محمدر, پاورقى هاى مرحوم چرندابى .

منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن