تربيت کودک در جهان امروز - 28
چـهـارقرن پيش از ميلاد مسيح ، فيلسوفى بزرگ در يونان ـكه مهد پرورش فلاسفه و دانشمندان بود ـظهور كرد و در زمينه اخلاق و كنترل عواطف ،مطالبى اظهارداشت كه هنوز هم به قوت خود باقى است . او معتقدبودكه انسان ، داراى سه قوه غضبيه ، شهويه و عقل است . سعادت انسان در اين است كه اين قوا را از افراط و تفريط نگهدارد و در زندگى تعادل آنها را حفظ كند، در نتيجه اين تعادل ، از قوه غضب ،شجاعت پديدمى آيد و از نيروى شهوت ،عفت و پاكدامنى و از عقل ، حكمت حاصل مى شود. هـرگـاه مـيـان خود اين قوا تعادل و هماهنگى برقرار شود، حالتى به وجود مى آيد كه در فلسفه اخلاق ، از آن به عدالت تعبير مى كنند و در اين جا ما ازعدالت به تعادل ارسطويى تعبير كرده ايم . ارسـطـو مـعتقدبود : اگر انسان نتواند با كنترل اين قوا، برآنها مسلط شود ـبلكه بر عكس ، برده و مـطـيع آنهاگرددـتعادل اين قوا از ميان مى رود و يكى ازدو طرف افراط و تفريط مى گرايد و هر دو طرف آنها براى انسان زيانبخش خواهدبود. در حـقـيـقت اگر انسان عقل را به كار اندازد و نيروى شهوت و غضب را تابع آن سازد، مى تواند از تـعـادل بـرخـوردار گردد، در اين صورت ، ديگر برده نفس و قواى نفسانى نيست و زندگى را در كمال آزادگى و آزادمنشى مى گذراند.
گروه بسيارى از فلاسفه اسلامى ، تعادل ارسطويى را در زمينه اخلاقى پذيرفته اند.
نكته قابل توجهى كه در نظريه فوق به چشم مى خورد، اين است كه ارسطو همچون يك روان شناس مـتـخـصـص ، قوا و استعدادهاى انسان را تجزيه وتحليل كرده ، خواص هريك را بيان مى كند، ولى امتيازى كه در كار اوهست و روان شناسان جديد اين امتياز را ندارند، اين است كه او تنها به تجزيه وتـحـلـيـل نـمى پردازد، بلكه به مساله تركيب قوا نيز توجه مى كند وهدف نهايى خود را برقرارى هـماهنگى ميان همه قوا قرارمى دهد، تا تعادل روحى برقرارشود، در حالى كه روان شناسان جديد كـمتر به اين فكر مى افتند كه انسان را به عنوان يك واحد مركب و پيچيده مطالعه كنند، البته اين كار آسان نيست . ويل دورانت مى گويد : هميشه تركيب ، از تحليل مشكل تر است .
روان شـنـاسى ، طبيعت انسان را تحليل كرده ، اما به تركيب آن توفيق نيافته است و به همين جهت هنوز وصف انسان ، از راهنمايى و تجويز دستور وبيان كيفيت تغيير آن آسان تر است [200] .
وجه اشتراك
آنـچـه در نـظريه ارسطو در درجه اول اهميت قراردارد، حفظ تعادل روحى و برقرارى هماهنگى مـيـان عـواطـف اسـت و بـراى رسـيـدن بـه اين منظور،انسان بايد عقل را به عنوان يك راهنما و راهبر،برهمه قواى روحى تسلط بخشد، تا از شر عواطف مزاحم و بردگى نفس و قواى آن ، آسوده و آزادشود. فلاسفه و روان شناسان و جامعه شناسان و علماى آموزش و پرورش و سرانجام رهبران بزرگ اديان آسمانى نيز همين منظور را تعقيب مى كنند.
ويل دورانت مى نويسد : انگيزه ها و دواعى ما، مانند بادى است كه براى راندن كشتى سودمند است ، اما نبايد بادبان كشتى را به حال خود بگذاريم . در آن صورت ، ما را مانند بردگان و غلامان با خود خواهندكشانيد. هـركـسـى در عـمـرخـود، يـكـى از آن كسانى را كه در بندآز، شهوت ، ستيزه جويى ،پرگويى و يا قماربازى باشد، ديده است . آزادى كامل هريك از اين صفات ، مايه ويرانى خوى و منش است . داسـتـان پـسـران كورش را شنيده ايد كه دايگانشان آنان را آزاد گذاشته بودند تا هرچه بخواهند بكنند و در نتيجه ، همه زبون و فاسد بارآمدند.
پـس تـسـلط معرفت بر ميل و رغبت ، جوهر واقعى عقل و اساس و سلاح ضبط نفس است و تسلط برنفس ، مهمترين چيزى است كه براى بناى خوى ومنش لازم است . يا بايد دنيا ما را زير انضباط درآورد و يا بخود مسلط گرديم ،بايد يكى از اين دو راه را برگزيد. در پـايان بايد بگويم كه خوى يا منش ، همان است كه مل [201] مدتها پيش گفته است : اراده اى كه كاملا به قالب درآمده است [202] . جان لاك انگليسى معتقدبود كه : هدف آموزش و پرورش بايد ايجاد نظم در ذهن كودك باشد. ژان ژاك روسـو مـعـتـقـدبود : هدف آموزش و پرورش ، راهنمايى تمايلات طبيعى كودك به طور عاقلانه و مناسب است . پـسـتـاليزى ، مى گفت : هدف تعليم و تربيت ، پرورش كليه قواى فطرى و استعدادهاى كودك ، به طور هماهنگ و متعادل است .
و فـروبـل ، پـيشنهادمى كرد كه : هدف تعليم و تربيت ، بايد بر اصل آماده كردن افراد براى زندگى كامل ، قرارگيرد. از مـيـان جـامـعه شناسان ، اوگوست كنت عقيده داشت : هدف تربيت ، تنها پرورش نيروى ذهنى كودك نيست ، بلكه بايد همچنين حس عاطفه و محبت او را به همنوع و همچنين حس تفاهم بين افراد را پرورش دهد. وارد مـعـتـقـدبـود : بسط تعليم و تربيت و همگانى ساختن آن ،موجب آن خواهد گرديد كه افراد، وظيفه شناس و عاقل بارآيند و از ارتكاب خطا مصون مانند.
سـمـنـر، در كـتاب خود به نام آداب و رسوم ، تعليم و تربيت را به منزله تلاشى براى انتقال رسوم و آداب اجـتـمـاعـى بـه كـودك مـى دانـد و خـاطـرنـشان مى كند كه به وسيله اين آموزش ، كودك فرامى گيرد : چه رفتارى مطلوب و چه رفتارى مكروه است . و در مـوارد مختلف چگونه بايد عمل كند و چه افكارى را بايد بپذيرد و چه افكارى را بايد ردكند و بـه عـبـارت ديـگـر، كـودك در پـرتـو تـعـلـيم وتربيت ، راه و رفتار مطابق آداب و رسوم جامعه را فرامى گيرد، اما آموزش و پرورش كامل ، بايد در فرد نيروى انتقاد و تميزشديدى به وجودآورد كه مـانـع شـود وى هـمـچـون عروسكى بر اثر كوچك ترين تلقين يا تحريكى اقدام كندوبى چون و چرا مطابق رسوم و سنت متداول پيش رود، بلكه بايد وى را برآن داردكه پيوسته نيروى قضاوت خود را به كار اندازد و عاقلانه زندگى كند. افرادى كه اين سان تربيت شوند، آلت دست آشوبگران و آتش افروزان نخواهند شد و به سهولت تحت تاثير افكار غلط قرار نخواهندگرفت وپيوسته درباره هركارى فكر خواهند كرد و جنبه هاى نيك و بد آن را خواهندسنجيد و قبل از حصول اطمينان درباره فكرى و يا اقدامى ، بدان نخواهندگرويد. گـيـديـنگر، مى نويسد : يك مرد يا يك زن تربيت شده كسى است كه به قسمت اعظم علل اقدامات جنون آميز بشر، پى برده و به اندازه كافى و به دقت هرچه تمام تر درباره آنها انديشيده است كه در دل نسبت به اين اقدامات ، احساس نفرت و اشمئزاز كند [203]
نظر اسلام
حـضـرت عـلى (ع) كسانى را كه بر نفس خويش غالب باشند و از شهوت خود جلوگيرى كنند و با چشم عقل به مسائل زندگى بنگرند، مى ستايد و ازمردم مى خواهد كه از روش آنها پيروى كنند.
قرآن كريم كسانى را كه نتوانسته اند از نيروى خرد برخوردار شوند و از نظر شنوايى حقيقت و بيان آن ، كر و لال هستند، بدترين موجودات زنده دانسته ، مى فرمايد : ان شر الدواب عنداللّه الصم البكم الذين لايعقلون [204] . پيامبر بزرگ اسلامر مى فرمايد : افضلالجهادمن جاهد نفسه التى بين جنبيه ، بالاترين جهاد، مبارزه با نفس و هواها و آمال آن است [205] .
.........................................................................
200- نهج البلاغه , شرح و ترجمه فيض الاسلام ,نامه 31, ص 912.
وانـما قلبالحدث كالارض الخالى ;127;رذچ&, ما القى فيها من شئ قبلته فبادرتك بالادب قبل ان يقسوقلبك ويشتغل لبك .
201- راه و رسم زندگى , ص 112.
202- روزنامه اطلاعات , مورخ 27.
8.
47.
203- روزنامه كيهان ,مورخ 28.
9.
47.
ژخژش خرررش ب .
204- روان شـنـاسـى كـودك , ص 252, ژس ذچـدچـخـژررش ب , ژحـخرزش خث , ژس ذش خث , دچحذخت .
205- راه ورسم زندگى , ص 99.
منبع : تربيت کودک در جهان امروز
دکتر احمد بهشتي