وداع امام حسين عليه السلام

وداع امام حسين عليه السلام
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 148

11 - علامه مجلسى گفته است :
در بعضى كتابها آمده است كه امام حسين عليه السلام چون به هفتاد و دو شهيد از اهل بيت خويش نگاه كرد، رو به خيمه آمد و صدا زد: اى سكينه ! اى فاطمه !
اى زينب ! اى ام كلثوم ! خداحافظ! سكينه صدا زد: پدر! آماده مرگ شده اى ؟ فرمود: چگونه آماده نشود كسى كه يارى و ياورى ندارد؟ گفت : پدر جان ! ما را به حرم جدمان برگردان . فرمود: هيهات ! اگر مرغ (قطا را مى گذاشتند، مى خوابيد. زنان صيحه كشيدند. امام حسين عليه السلام آنان را ساكت كرد و بر آن قوم حمله كرد.
12 - قندوزى گفته است :
حسين - كه رضوان خدا بر او باد! - مى گفت : خدايا تو بر اين گروه نفرين شده كه تصميم گرفته اند از نسل پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را باقى نگذارند؛ و بشدت مى گريست و چنين مى خواند:
خدايا! تنهايم مگذار. اينان فسق و انكار را آشكار كردند.
ما را ميان خودشان مثل بردگان ساخته اند و در كارهايشان يزيد را راضى مى كنند امام برادرم به شهادت رسيد، در حالى كه با صلابت و استوار و تنها بود، و تو اى خداى مجيد در كمين هستى .
سپس صدا زد: اى ام كلثوم ، سكينه ، رقيه ، عاتكه ، زينب از خاندان من ، خداحافظ! چون صداى او را شنيدند، صدايشان را به گريه بلند كردند. حضرت ، دخترش سكينه را به سينه اش چسباند، بين دو چشم او را بوسيد، اشكهاى او را پاك كرد. سكينه را بسيار دوست مى داشت . به آرام كردند او پرداخت ، در حالى كه مى گفت :
اى سكينه ! بدان كه پس از من گريه ات بسيار خواهد بود.
تا جان در بدن دارم با اشكهايت دلم را مسوزان .
اگر كشته شوم اى بهترين بانوان ! تو شايسته ترين فرد براى اشك ريختنى .
13 - اسفراينى گفته است :
امام حسين عليه السلام خواست از زنان خداحافظى كند، در حالى كه نااميد از زندگى بود و گريان .
خواهرش زينب او را ديد و گفت : چشمت گريان مباد! فرمود: چگونه نگريم كه بزودى شما را ميان دشمنان به عنوان اسيرى خواهند برد. صدا زد: ام كلثوم ، رقيه ، عاتكه ، سكينه ، خداحافظ! ام كلثوم گفت : برادر جان ! آيا تسليم مرگ شده اى ؟ فرمود: چگونه تسليم نشوم كه جانم در ميان ديگران است ! چون سكينه اين سخن را شنيد، صدايش به گريه و شيون برخاست . آنگاه بود كه امام حسين عليه السلام گريست و خطاب به دخترش فرمود: سكينه ... (تا آخر آن اشعار)
14 - سپس اين ابيات را افزود:
گريه كن و بگو: اى كشته اى كه كنار شط فرات ، لب تشنه جان داد.
گريه كن و بگود: ستونم شكست پس از آنكه آن ستون ، ستونها را مى لرزاند.
آرزو داشتم كه همواره تحت رعايت و محبت او به سر برم .
سكينه جانم ! زودتر بيا نزديك تا با تو آخرين وداع را انجام دهم .
تو را نسبت به كودك خردسال و به خانواده و يتيمان و همسايگان سفارش ‍ مى كنم .
آنگاه كه كشته شدم ، معجز و گريبان چاك نده و ناله هاى ذليلانه سر مده .
سكينه جان ! بر تقدير الهى صبر كن ؛ ما خاندان صبر و احسانيم .
من به پدر و جد و برادارنم اقتدا كرده ام كه فرزندان طاغيان ، حقوق آنان را غصب كردند.

منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن