مقتل امام حسين (علیه السلام) – 150
17 - سيد بن طاووس گويد:
بعضى از راويان گفته اند: هرگز هيچ مغلوبى را كه فرزندان ، خاندان و يارانش كشته شده باشند، قويدلتر از او نديده ام . هرگاه مردان به او حمله ور مى شدند، او با شمشيرش بر آنان حمله مى كرد و آنان همچون فرار گله بزها از حمله گرگ ، از برابر او مى گريختند. سپس به جايگاه خود بر مى گشت ، در حالى كه مى گفت : لا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم .
18 - خوارزمى گويد:
سپس به نبرد پرداخت تا آنكه هفتاد تا آنكه هفتاد و دو زخم بر پيكرش نشست . ايستاد تا بياسايد، در حالى كه از پيكار، ناتوان شده بود. در حالى كه ايستاده بود، سنگى آمد و به پيشانى او خورد و خونها از پيشانى اش جارى گشت . جامه بر گرفت تا خون از پيشانى اش پاك كند كه تير سه شعبه زهرآگينى آمد و در قلب آن حضرت نشست . حسين عليه السلام فرمود: بسم الله و بالله و على مله رسول الله . سر به آسمان گرفت و گفت : خداوندا! تو مى دانى كه اينان كسى را مى كشند كه در روى زمينت جز او پسر پيغمبرى نيست . سپس تير را گرفت و از پشت بيرون كشيدو خون همچون ناودان جارى شد.
دست خود را روى زخم گذاشت . چون مشتش پر از خون شد، به طرف آسمان پاشيد و از آن خون يك قطره هم به زمين برنگشت . سرخى آسمان پيش از آن نبود تا آنكه حسين عليه السلام خون خويش را به آسمان پاشيد. سپس دوباره دست روى زخم گذاشت . چون پر از خون ، خون شد، آن را به سر و صورت خود كشيد و گفت : به خدا سوگند اين گونه خون آلود خواهم بود تا جدم محمد صلى الله عليه و آله را ديدار كنم و بگويم : يا رسول الله ! فلانى و فلانى مرا كشتند.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى