سخن جندب در مجلس ابن زياد

سخن جندب در مجلس ابن زياد
مقتل امام حسين (علیه السلام) – 180

62 - ابن نما گويد:
ابن زياد، جذب بن عبدالله ازدى را كه پيرمردى بود فراخواند و گفت : اى دشمن خدا مگر تو از اصحاب على عليه السلام نبودى ؟ گفت : چرا، پوزش ‍ هم نمى خواهم . گفت : تصميم دارم با ريختن خونت به خدا تقرب جويم . گفت : خون من تو را به خدا نزديك نمى كند بلكه دور مى سازد. گفت : پيرمردى است بى خرد، و رهايش كرد. (361)
63 - ابن قتيبه دينورى با سند خويش نقل مى كند:
ابن زياد به قيس بن عباد گفت : نظرت درباره من و حسين چيست ؟ گفت : مرا معاف بدار.
گفت : حتما بايد بگويى . گفت : روز قيامت ، پدر او مى آيد و شفاعتش ‍ مى كند؛ پدر تو هم مى آيد و شفاعتت مى كند. گفت : مى دانستم مكار و بدسرشتى . اگر روزى از من جدا شوى ، سرت را بر زمين خواهم نهاد (و تو را خواهم كشت ). (362)
64 - دينورى از حميد بن مسلم نقل مى كند:
عمر سعد با من دوست بد. وقتى از جنگ با حسين عليه السلام بر مى گشت ، پيش او رفته حالش را پرسيد. گفت : از حالم مپرس كه با بد وضعى با خانه ام برگشته ام ، پيوند خويشاوندى نزديك را بريده و جنايتى بزرگ مرتكب شده ام . (363)
65 - ابن نما گويد:
پس از كشتن حسين عليه السلام ، چون عمر سعد و ابن زياد يكديگر را ديدند، ابن زياد به او گفت : بايد بياورى والا شرمنده و پوزش خواه بايد ميان پير زنان قريش بنشينى . عمر سعد گفت : به خدا درباره حسين عليه السلام تو را نصيحت كردم ؛ نصيحتى كه اگر پدرم سعد با من مشورت كرده بود حقش را ادا كرده بودم . عثمان بن زياد (برادر ابن زياد) گفت : به خدا راست مى گويد. آرزو كردم كه كاش در دودمان زياد مردى نباشد مگر آنكه تا روز قيامت بندى در بينى او نهاده بكشند، امام حسين كشته نمى شد! عمر سعد گفت : به خدا هيچ كس با گناهى بدتر از آنچه من مرتكب شدم بر نگشت ؛ (عبيدالله را اطاعت كردم ولى (الله را نافرمانى كردم و قطع رحم نمودم . (364)
66 - ابن جوزى از طبقات ابن سعد نقل مى كند: مرجانه ، مادر ابن زياد به وى گفت : اى پليد! پسر پيامبر را كشتى ؟ به خدا كه هرگز بهشت را نخواهى ديد.
ابن زياد همه سرها را در كوفه به چوبها زد. سرها بيش از هفتاد بود. اينها پس از سر مسلم بن عقيل كه در كوفه بر نيزه زده شد، اولين سرهايى بود كه در تاريخ اسلام بر سر نى مى رفت . (365)
67 - شيخ مفيد گويد:
صبح كه شد، ابن زياد سر امام حسين عليه السلام را فرستاد كه در كوچه هاى كوفه و بين همه قبايل چرخاندند. (آنگاه اشعارى را از قول يكى از فرزانگان در سوك اين شهيد از خاندان رسول خدا صلى الله عليه وآله و سر بر افراشته اش بر نيزه ها و نگاه مردم به آن سر آورده است .) (366)

361- مثير الا حزان ، ص 94.
362- عيون الاخبار، ج 2، ص 197.
363- الاخبار الطوال ، ص 259.
364- مثير الاحزان ، ص 110.
365- تذكره الخواص ، ص 233.
366- ارشاد، ص 245.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن