مقتل امام حسين (علیه السلام) – 210
40 - ابن قولويه با سند خويش از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه فرمود:
انس و جن و پرندگان و حيوانات بر حسين بن على عليه السلام گريه كردند تا آنجا كه اشكشان جارى شد. (480)
41 - نيز به سند خود از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
چون حسين بن على عليه السلام شهيد شد، آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه و هر چه در آنها و ميان آنها و روى آنهاست ، همچنين بهشت و جهنمم و همه آفريده هاى خدا و آنچه ديده مى شود و ديده نمى شود، بر آن حضرت گريه كردند. (481)
42 - شيخ طوسى با سند خويش از حسين بن ابى فاخته نقل مى كند:
من و ابو سلمه سراج و يونس بن يعقوب و فضيل بن يسار در خدمت امام صادق عليه السلام بوديم .
عرض كردم : فدايت شوم ! من در مجالس اينان حاضر مى شوم و در دلم به ياد شما مى افتم . چه عرض كردم : فدايت شوم ! من در مجالس اينان حضور مى يابى بگو (خدايا! به ما آسايش و شادى بنمايان ، آنچه را مى خواهى بدان مى رسى . گفتم : فدايت شوم ! ياد حسين بن على عليه السلام مى افتم ، بنمايان ، آنچه را مى خواهى بدان مى رسى ، گفتم : فدايت شوم ! ياد حسين بن على عليه السلام مى افتم ، هنگام ياد او چه بگويم ؟ فرمود: سه بار بگو: (صلى الله عليك يا ابا عبدالله .
آنگاه رو به ما كرد و فرمود: چون ابا عبدالحسين عليه السلام شهيد شد، آسمانها و زمينهاى هفتگانه و آنچه در آنها و بين آنهاست و هر كه در بهشت و جهنم جابجا مى شود و آنچه ديده مى شود و ديده نمى شود همه بر او گريه كردند، مگر سه چيز كه به او گريه نكرده ايد. پرسيدم پرسيدم : فدايت شوم آن سه چيز كه بر او گريه نكرده اند چيستند؟ فرمود: بصره ، بصره ، دمشق و آل بن عاص . (482)
43 - ابن قولويه با سند خويش از زراره نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام به من فرمود:
اى زراره ! آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام خون گريه كرد، زمين هم چهل روز سياه گريه كرد، خورشيد چهل روز با كسوف و سرخى گريست ، كوهها متلاشى و پراكنده شدند، درياها شكافتند، فرشتگان چهل روز بر حسين عليه السلام گريستند، هيچ يك از زنان ما خضاب و روغن نزد و سرمه نكشيد و شانه نزد تا آنكه سر ابن زياد پيش ما آمد. پيوسته پس از او در گريه بوديم . جدم هرگاه از او ياد مى كرد مى گريست ، به حدى كه محاسنش از اشك چشمانش خيس مى شد و از گريه او ديگران نيز گريه مى كردند. فرشتگانى كه در هوا و آسمانند مى گريند. وقتى حسين عليه السلام جان داد، جهنم چنان ناله كرد كه از صداى آن نزديك بود زمين بشكافد. زمين وقتى ابن زياد و يزيد جان دادند، جهنم چنان خروشيد كه اگر خداوند به وسيله نگهبانان آن ، دوزخ را كنترل نكرده بود، شعله اش همه زمينيان را مى سوزاند و اگر اجازه به آن داده مى شد همه چيز را مى بلعيد، ليكن مامور بود و به بند كشيده شد بود.
بارها بر نگهبانان طغيان كرد تا آنكه جبرئيل و با بال خود بر آن زد تا آرام شد. دوزخ هم بر حسين عليه السلام گريه و ناله مى كند و بر قاتل او شعله ور است .
اگر حجتهاى الهى بر روى زمين نبودند، زمين واژگون مى شد و همه را زير و رو مى كرد. زلزله ها جز هنگام نزديك شدن قيامت افزايش نمى يابد.
هيچ چشمى و هيچ قطره اى از نظر خدا محبوبتر از چشمى كه بر او بگريد نيست و هيچ گريانى كه بر او مى گريد نيست جز آنكه عنايت فاطمه عليها السلام و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را نسبت به خود جلب مى كند و حق ما را ادا مى كند. هر كه در قيامت محشور مى شود گريان است ، جز گريه كنندگان بر جدم حسين عليه السلام كه با ديدگانى روشن و بشارت و سرورى كه در چهره شان هويداست محشور مى شوند.
مردم در نگرانى اند و آنان آسوده ، مردم درگير حسابند و آنان هم سخن حسين عليه السلام در سايه عرش الهى كه بيمى از حساب سخت آن روز ندارند. به آنان گفته مى شود: وارد بهشت شويد، ولى وارد نمى شوند و همصحبتى با آن حضرت را ترجيح مى دهند حوريان پيغام مى فرستند كه ما همراه غلامان جاودان مشتاق شماييم ، آنان به خاطر سرور و كرامتى كه در آن مجلس و در محضر امام حسين عليه السلام مى بينند، سر بلند نمى كنند. و اما دشمنانشان ، عده اى را از موهاى جلو سر گرفته به سوى دوزخ مى كشند. برخى مى گويند: ما شفيع و دوست و پشتيبان نداريم . آنان جايگاه ايشان را مى بينند و نمى توانند به آنان نزديك شوند و به آنان نمى رسند. فرشتگان از همسران و خادمانشان براى آنان پيغام مى برند كه چه كرامتى يافته اند. مى گويند: اگر خدا بخواهد پيش شما مى آييم . فرشتگان پيغام آنان را به ايشان مى رسانند. شوقشان از دريافت اين خبر و بر خوردارى از كرامت و همجوارى با حسين عليه السلام بيشتر مى شود، مى گويند، خدا را شكر كه ما را از هراس بزرگ و ترسها قيامت ايمن داشت و از آنچه مى ترسيديم نجاتمان داد. مركبهاى راهوار را مى آورند، بر روى آنها قرار مى گيرند. در حالى كه ثناى الهى و شكر خداوند و درود بر پيامبر و آل او را بر زبان دارند، به منازلشان مى روند. (483)
44 - طبرانى با سند خود از زهرى نقل مى كند:
چون حسين بن على عليه السلام شهيد شد، در بيت المقدس هيچ سنگى را بر نداشتند، مگر آنكه زير آن خون تازه يافته شد. (484)
45 - نيز از ام حكيم نقل مى كند:
حسين بن على عليه السلام كه شهيد شد، من آن روز دختركى بودم . آسمان چند روز به رنگ خون بود. (485)
46 - نيز با سند خود از جميل بن زيد روايت مى كند :
چون حسين عليه السلام كشته شد آسمان سرخ گشت . گفتم : چه مى گويى ؟ گفت : دروغگو منافق است . آسمان وقتى كه او شهيد شد سر خداوند گشت .(486)
47 - نيز از ابى قبيل نقل مى كند:
چون حسين بن على عليه السلام شهيد شد، چنان خورشيد گرفت كه در وسط روز، ستاره ها آشكار شدند. پنداشتيم كه قيامت برپا شده است . (487)
48 - نيز از عيسى بن حارث كندى نقل مى كند:
چون حسين بن على عليه السلام كشته شد، هفت روز چنان بود كه وقتى نماز عصر را مى خوانديم و به نور خورشيد كه بر روى ديوارها مى افتاد نگاه مى كرديم ، چنان بود كه گويا ملحفه هاى رنگين بر آنهاست ، به ستاره ها كه مى نگريستيم ، به يكديگر مى خوردند. (488)
49 - نيز از محمد بن سيرين نقل مى كند:
در آسمان رنگ سرخ نبود تا آنكه حسين عليه السلام شهيد شد. (489)
50 - بلاذرى از ابى حصين نقل مى كند:
چون حسين عليه السلام كشته شد، دو سه ماه گذشت و گويا ديوارها به خون رنگ شده بود، از هنگام نماز صبح تا طلوع خورشيد. (490)
51 - نيز از ابى قبيل نقل مى كند:
روزى كه حسين عليه السلام شهيد شد، آسمان آنچنان تيره و تاريك شد كه ستارگان را ديدند. (491)
52 - نيز از ابن شهاب نقل مى كند:
روز شهادت حسين عليه السلام ، هيچ سنگى را در شام از زمين بر نمى داشتند مگر آنكه زير آن خون بود. (492)
53 - ابن قولويه با سند خود از عبدالله بن هلال نقل مى كند:
از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: آسمان بر حسين بن على و يحيى بن زكريا گريست و بر كسى جز آن دو گريه نكرده است . گفتم : گريه آسمان چگونه است ؟ فرمود: چهل روز خورشيد هنگام طلوع و غروب ، گويا سرخ بود و گداخته ، همچون پاره آتش . گفتم : آيا گريه آسمان همين است ؟ فرمود: آرى . (493)
54 - نيز از على بن مسهر قرشى نقل مى كند:
جده ام به من گفت كه من ايام شهادت حسين بن على عليه السلام را درك كردم . آن هنگام يك سال و نه ماه ، آسمان مثل علقه ، مثل خون بود و خورشيد ديده نمى شد. (494)
55 - نيز از امام صادق عليه السلام درباره آيه فما عليهم السماء و الارض و ما كانوا منظرين (495) (آسمان و زمين به حالشان گريه نكرد و به آنان مهلت داده نشد) روايت مى كند كه فرمود: آسمان از آن زمان كه يحيى بن زكريا كشته شد، بر كسى گريه نكرده بود تا آنكه حسين عليه السلام شهيد شد و آسمان بر او گريست . (496)
روايات بسيار با اين مضمون در منابع نقل شده است .
56 - علامه مجلسى با سند خويش از امام باقر عليه السلام روايت مى كند:
پى كننده ناقه صالح ، ارزق چشمى پسر يك بدكار بود. قاتل يحيى بن زكريا نيز حرامزاده بود.
قاتل على عليه السلام هم يك حرامزاده بود. قبيله مراد (كه ابن ملجم از آن بود) مى گفتند ما در بين خود براى او پدر و نسبى نمى شناسيم . قاتل حسين بن على عليه السلام نيز يك حرامزاده بود. پيامبران و پيامبرزادگان را جز زنازادگان نكشته اند. امام درباره اين آيه كه (لم نجعل له سميا (497) (براى او همنامى قرار نداده ايم ) فرمود: يحيى بن زكريا پيش از خود همنامى نداشت . حسين بن على عليه السلام هم پيش از خود همنام نداشت . آسمان چهل روز بر آن دو گريه كرد. خورشيد هم بر آنان گريست .
گريه خورشيد آن بود كه طلوع و غروب كه مى كرد سرخ بود. نيز گفته اند: گريه آسمان يعنى گريه اهل آسمان كه فرشتگانند.
سپس علامه مجلسى با عنوان بيان چنين مى نويسد: گاهى گريه آسمان و زمين را آن گونه كه مرحوم راوندى ذكر كرده توجيه مى كنند و ممكن است گفته شود كنايه از شدت مصيبت است تا آنجا كه گويا آسمان و زمين هم بر او گريست ؛ يا گفته مى شود ضرر آن مصيبت به آسمان و زمين هم رسيده و در آنها اثر دگرگونى در آنها پديدار شد، يا آنكه آسمان خون باريد و از زمين خون تازه جوشيد. اين است گريه آسمان و زمين ، همان گونه كه در حديث تفسير شده است و شايد وجه اخير، قويتر باشد. (498)
480- كامل الزيارات ، ص 165.
481- همان .
482- امالى ، ص 54.
483- كامل الزيارات ، ص 167.
484- المعجم الكبير، ج 3، ص 113.
485- همان .
486- المعجم الكبير، ج 3، ص 113.
487- همان .
488- همان .
489- همان .
490- انساب الاشراف ، ج 3، ص 209.
491- همان .
492- همان ، ص 228.
493- كامل الزيارت ، ص 181.
494- همان .
495- سوره دخان ، آيه 29.
496- كامل الزيارات ، ص 182.
497- سوره مريم ، آيه 7.
498- قصص الانبيا، ص 220، بحار الانوار، ج 14، ص 182.
منبع : مقتل امام حسين (علیه السلام)
تالیف:گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم - جواد محدثى