نجوای عاشقانه –متون ادبی در رثای دردانه امام حسین ،حضرت رقیه سلام الله علیها
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشم های کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیه السلام رها بودی و پا به پای آبله، زخمهایش را به جستجو.
سلام بر کوچکی گام هایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده ات.
سلام بر تو که آتش، کوتاهتر از دامنت نیافت.
تو را خوبتر از شام غریبان، زینب میشناسد و تو بهتر از همه، شام غریبان را.
شام غریبان، تو را خوب میشناسد؛ تورا که آنقدر پدر پدر کردی و یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی گفتی تا در روشنای حضور حسین علیه السلام غوطه ور شدی.
سلام بر تو؛ به آن زمان که در هیاهوی غبار و سوار، اشک و مشک و ستیغ و تیغ، حسین علیه السلام را در خلسه و خون و خاکستر رها دیدی.
از اندوه و داغ و دلتنگی، بوی تو به مشامم میرسد و هرگاه نام تو را مینویسم، هیچ واژه ای را توان توصیف اندوهت نیست.
از کنار شط تا وادی نخله، از مرشاد تا به حلب و از دید نصرانی تا به عسقلان، تو بودی همدم تنهایی بابا.
سلام به تو ای سئوال بزرگ تاریخ! پس از گذشت قرنها آیا آبله پاهایت خوب شده است؟
محمد کامرانی اقدام