امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 31
فـرداى آن روز امام حسين (ع ) براى اطلاع از اخبار از منزل خارج شد و در كوچه با مروان برخورد كردمروان گفت : من خير تو را مى خواهم , حرف مرا بشنو تا دچار اشتباه نشوى امام فرمود, بگو تا بشنوم گفت با يزيد بيعت كن كه براى دين و دنياى تو بهتر است .
امـام فـرمـود: انـا اللّه و انـا اليه راجعون هنگامى كه امت به رهبرى چون يزيد گرفتار شوند, بايد فاتحه اسلام را خواند. سـپـس فـرمـود: تـو مرا راهنمايى مى كنى با يزيد بيعت كنم , در حالى كه يزيد مردى فاسق است راسـتـى كـه چـه سخن ناحقى بر زبان مى رانى , ولى من تو را سرزنش نمى كنم , تو همان ملعونى هـستى كه رسول خدا لعنتش كرد و از كسى كه رسول خدا(ص ) لعنتش كند, بعيد نيست مردم را به بيعت يزيد بخواند اى دشمن خدا! گوش كن ! ما اهل بيت رسول خداييم , حق با ماست و از زبان ما سخن مى گويد از جدم رسول خدا(ص ) شنيدم كه فرمود: خلافت بر آل ابى سفيان حرام است , هـنـگامى كه معاويه را بر منبر من ديديد شكمش را پاره كنيد مردم مدينه او را بر منبر رسول خدا ديدند و سفارش او را به جا نياوردند,خدا آنها را گرفتار يزيد كرد ((46)) .
منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما