مسلم در دست نامردمان

مسلم در دست نامردمان
امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت- 50

مـسـلـم پـس از جـنگى سخت ناچار شد امان محمد بن اشعث را بپذيرد او را خلع سلاح كردند و بـه سـوى قـصـر حـركت دادند مسلم كه آثار خيانت را مشاهده كرده بود از عاقبتى كه در انتظار حـسين (ع ) وياران او بود مى گريست عبيداللّه بن عباس سلمى گفت : ((كسى كه هدفى چون تو دارد, وقتى اين گونه گرفتار مى شود, نبايد گريه كند)).
فـرمـود: ((بـه خـدا براى خود گريه نمى كنم و براى كشته شدن خود مرثيه نمى خوانم , اگر چه دوسـت ندارم كشته شوم من براى پسر رسول خدا و خاندان او كه در راهند گريه مى كنم )) آنگاه بـه محمد بن اشعث رو كرده فرمود: ((اى بنده خدا! مى دانم كه نمى توانى به امان خود عمل كنى آيا مى توانى كارخيرى انجام دهى ؟
كسى را بفرست تا از قول من به حسين (ع ) بگويد باز گردد كه اهل كوفه بر عهد خوداستوار نيستند)).
مسلم را آوردند تا به در قصر رسيد تشنگى سخت او را مى آزرد, چشمش به كوزه اى آب سرد افتاد كه بر در قصر نهاده بودند گفت : ((از اين آب به من بدهيد)).
مـسـلـم بـن عـمـر و بـاهـلى گفت : ((اين آب به اين سردى را مى بينى ؟
به خدا از آن يك قطره نخواهى چشيد تا از آب جوشان جهنم بنوشى )).
مـسـلـم گـفـت : ((مـادر بـه عزايت بنشيند, چه سنگدل و خشنى ! تو براى نوشيدن آب جوشان جهنم شايسته ترى )).
از خستگى تكيه بر ديوار زد و نشست . عـمـرو بـن حـريـث غـلامـش را فرستاد كوزه اى آب آورد كاسه اى پر كرد و به دست مسلم داد تا بـنـوشـد,ولـى هـر بار كه خواست بنوشد كاسه پر خون شد و نتوانست بنوشد تا بار سوم دندانهاى پـيـشش در كاسه افتاد كاسه را بر زمين نهاد و گفت : ((سپاس خدا را اگر اين آب روزى من بود نوشيده بودم )) ((72)).

منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن