شهادت على اكبر

شهادت على اكبر
امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت - 87

على بن حسن به سوى ميدان حركت كرد امام دست به دعا برداشت , مى گريست و مى گفت : بار الـهـاتـو شاهد باش جوانى به سوى اين قوم مى رود كه از نظر صورت و سيرت شبيه ترين مردم به رسول خداست , ما هرگاه مشتاق ديدار پيامبرت مى شديم به چهره او مى نگريستيم .
على اكبر به ميدان آمد چنان جنگيد كه لشكر كوفه را به ضجه وا داشت پياپى حمله مى كرد و پس ازهر بار حمله بر مى گشت و مى گفت پدر جان سنگينى سلاح خسته ام كرده و عطش مرا از پاى در آورده اسـت , آيا به جرعه اى آب دسترسى دارى ؟
و امام در جواب مى فرمود: عزيز من صبر كن , بـه زودى ازدسـت رسـول خدا سيراب مى شوى و او دوباره حمله مى كرد تا در نهايت ضربه اى بر سرش زدند, دشمن دور او را گرفت و با شمشير قطعه قطعه اش كردند. عـلـى چـون خـود را در حال شهادت ديد فرياد زد: پدر جان خداحافظ, اين جدم رسول خداست كـه سلامت مى رساند و مى گويد به سوى ما بشتاب امام حسين (ص ) بالاى سر على آمد, بدن پاره پـاره اش رانظاره كرد آنگاه فرمود: لعنت خدا بر قومى كه ترا كشت , پسرم , اينان چقدر در شكستن حرمت رسول خدا جسورند آه ! بعد از تو خاك بر سر دنيا امام حسين (ع ) جنازه شهيدان را غالبا خود بـه خيمه مى رود,اما تاب در بغل كشيدن جوانش را نداشت از اين رو جوانان هاشمى را فراخواند و فرمود: پيكر برادرتان را برداريد و به خيمه بريد ((113)) .

منبع : امام حسین وعاشورا از دیدگاه اهل سنت
نویسنده : گروه معارف - مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن