او از بزرگان صحابه پيامبر، و از اشراف عرب بحساب مى آمد، و جزء رؤسا و سياست مداران، جنگ آوران سخاوتمندان، سخنرانان، زهاد و دانشمندان شمرده مى شد. او از پايه هاى اصلى دين و استوانه هاى مذهب است.(6)
قصيده اى دارد، بنا به نقل علامه كراجكى اين قصيده را در جنگ صفين در حاليكه پرچم را در دست داشت، در حضور امير المؤمنين سروده است.(7)
قيس در اين قصيده به امامت حضرت امير المؤمنين عليه السلام بعد از رسول خدا، و واقعه غدير خم تصريح مى كند، و اشاره مى كند به آيه اى كه در روز غدير خم در شان حضرت امير نازل شده است.
و على امامنا و امام لسوانا اتى به التنزيل يوم قال النبى من كنت مولا ه فهذا مولاه
در اينجا نمونه و «شمه اى» از خصوصيات نفسانى و مكارم اخلاقى شاعر را ذكر مى نمائيم، تا بخوبى ثابت شود كه افرادى چون قيس در خور آن مى باشد كه در راه خدا به آنها تاسى شود سزاوار اين هستند كه در تهذيب نفس پيشرو و پيشواى بشر باشند و آداب اسلامى و اخلاق پسنديده را به مردم بياموزند، و عهده دار اصلاحات اجتماعى باشند.
و با بررسى حالات مردانى چون قيس و مردانى چون عمر و عاص كه شرح حالش بعدا بيايد.
بعنوان دو نمونه از دو گروه اموى و علوى مى توان ماهيت هر دو گروه را مشخص كرد شما خواهيد ديد كه قيس تمام مزياى اخلاقى را داراست، بطوريكه اگر هر يك از اين صفات مجسم شود قيس مثال و صورت آن خواهد بود.
و عمر و عاص هيچ يك از اين مزايا اخلاقى را دارا نمى باشد و عكس اين اوصاف در او نمايان است با پستى و رسوائى خاصى كه در ولادت واصل و نسبت و حسب ... او مى باشد، مجسمه و مثال خارجى تمام رذائل اخلاقى و پستى ها مى باشد.
پى نوشت ها:
(6)ج 2 صفحه 69
(7)- همان مدرك ص 68