در كتاب «الدر النضيد» آمده است:
موقعى كه سلطان مسعود فرزند بابويه، به حرم شريف امير المؤمنين وارد شد با حسن ادب، اعتاب مقدسه را بوسيد، ابو عبد الله ابن حجاج در برابر او ايستاد و قصيده فائيه را كه قبلا ذكر شد انشاء كرد. چون به ابياتى رسيد كه فحش و ناسزا نثار دشمنان على عليه السلام كرده بود سيد مرتضى (2) با خشونت او را از خواندن اين گونه اشعار در حرم شريف علوى منع فرمود، و او هم ساكتشد.
چون شب شد ابن حجاج على عليه السلام را در خواب ديد كه حضرت به او مى فرمايد: اندوهگين مباش مرتضى (علم الهدى) را فرستاديم براى معذرت خواهى بيايد، تا نيامده از خانه خارج مشو!
شريف مرتضى هم در آن شب رسول اكرم را خواب مى بيند، كه ائمه بتمامى در اطراف او نشسته اند، سيد مرتضى در برابر آنان مى ايستد و سلام مى گويد، و از پاسخ آنان احساس سردى مى كند! سيد از علت اين سردى مى پرسد؟
حضرت مى فرمايد: به خاطر اينكه شاعر ما ابن حجاج را دلشكسته و غمگين ساختى بر توست كه زود به نزد ايشان رفته و عذر خواهى كنى و بعد او را برداشته خدمت مسعود ابن بابويه برده و از عنايت و شفقتى كه به اين شاعر داريم با خبرش سازى.
سيد همان ساعت، راهى منزل شاعر شد، و از او معذرت خواهى مى كند، بعد ايشان را پيش سلطان برده و از قضيه مطلعش مى كند، سلطان بعد از شنيدن رؤيا مقدم او را گرامى داشته و عطائى به او مى بخشد و دستور مى دهد شعرش را در حضور او بخواند.
پى نوشت ها:
(2)سيد مرتضى (برادر سيد رضى جمع آورى كننده نهج البلاغه) از علماى و مفاخر اسلام و تشيع و مرجع آن زمان مى باشد ملقب به علم الهدى.