سيد محمد اقساسى و مستنصر

سيد محمد اقساسى و مستنصر
شاعر مذكور قضيه ‏اى خواندنى با مستنصر (خليفه عباسى وقت) دارد كه حاصلش اين است:
روزى خليفه قصد زيارت قبر سلمان فارسى را نمود، ابوالحسن اقساسى نيز همراه وى بود. مستنصر در راه به اقساسى گفت: يكى از دروغهايى كه غلات شيعه براى على - عليه السلام - روايت مى ‏كنند اين است كه در روز وفات سلمان فارسى، على ابن ابى طالب طى الارض كرده و به مدائن آمده و سلمان را غسل و كفن نموده و همان شب به مدينه باز گشته است.
اقساسى وقتى شنيد كه خليفه اين فضيلت‏ حضرت امير - عليه السلام - را كه در تاريخ مسطور است نفى مى ‏كند و بعيد مى ‏شمارد و فی البداهه اين ابيات را سرود:
انكرت ليلة اذصار الوصى الى ارض المدائن لما ان لها طلبا ... وقلت: ذلك من قول الغلاة و ما ذنب الغلاة اذلم يوردوا كذبا؟ و آصف قبل رد الطرف من سبا بعرش بلقيس وافى يخرق الحجبا
(اى مستنصر تو شبى را كه وصى پيامبر به مدائن طى الارض نمود انكار كردى همان شبى كه در مدائن به وجود على نياز بود.
تو گفتى: اين حرفها از گفته‏ هاى غلات است، ولى غلات چه گناهى كرده ‏اند اگر اين خبر دروغ نباشد.
از طرفى هم اعتقاد دارى كه آصف برخيا در كمتر از يك چشم بر هم زدن طى الارض نمود و تخت بلقيس را از سرزمين سبا به بيت المقدس آورده است. عجب است تو اين مطلب را در مورد آصف برخيا غلو نمى ‏دانى ولى در مورد حيدر غلو مى‏ دانى. اگر احمد بهترين رسول خداست، على نيز بهترين اوصيا مى ‏باشد، مگر اينكه بگوئى همه اخبار دروغ است.)

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن