دومين غديريه اى كه در اين جلد مطرح شده غديريه ابن داغر حلى متوفاى اواسط قرن نهم مى باشد، آنچه كه مشاهده مىكنيد از غديريه اين شاعر انتخاب شده است.
... و حباه فى يوم الغدير ولاية عام الوداع و كلهم اشهادها ... قبلت وصية احمد و بصدرها تخفى لال محمد احقادها حتى اذا مات النبى فاظهرت اضغانها فى ظلمها اجنادها منعوا خلافة ربها و وليها ببصائر عميت و ضل رشادها واعصو صبوا فى منع فاطم حقها فقضت و قد شاب الحياة نكادها ... وعذا يسب على المنابر بعلها فى امة ضلت و طال فسادها ...
گروهى در روز غدير به ظاهر وصيت پيابر را (در خصوص جانشينى على عليه السلام قبول كردند، ولى كينه هائى كه نسبت به آل محمد داشتند در سينه مخفى نمودند.
وقتى پيامبر از دنيا رفت آن اشخاص كينه هاى ديرينه خود را به آل محمد آشكار نمودند آن كينه توزان خلافت و ولايت الهى را از روى گمراهى و كور دلى قبول نكردند.
گردهم آمده و حق فاطمه را از وى گرفتند، و زندگى او به غصه و غم تبديل شد.فاطمه از دنيا رفت با غصه و اندوه.
و فردايش على عليه السلام را بر روى منابر لعن نمودند آن قوم گمراه و فاسد، بى خبر از اينكه منابر با شمشير على برافراشته شده است.
بعد از او حسين عليه السلام را سر بريدند و اولادش را كشتند.