صحت واقعه غدير از نظر تاريخ
غدير از ديدگاه اهل سنت - 9
غـديـر چـشـمـه اى است كه زلال اسلام ناب از آن مى جوشد هركس به اين حقيقت اعتراف كند و جـان خويش , در زلال حقيقتش شستشو دهد, به پيشگاه باعظمت اسلام ناب بار مى يابد و آن كس كـه به هرعذر و بهانه , چشم از ديدن و گوش از شنيدن فرو بندد, جز صداى جرسى از دور نصيب نخواهدبرد.
غـديـر نخستين موقف و منزلى نيست كه پيامبراكرم (ص ) جانشين خود را به مردم شناسانده است آن گـرامى بارها به هر مناسبت با بيانهاى گونه گون و شيوه هاى مختلف اين حقيقت را به مردم يـادآور شده وايشان را با رهبر آينده خود آشنا كرده است همه كسانى كه با حضرتش حشر و نشرى داشـتـنـد و از اتـفـاقـات حـكومت اسلامى بى خبر نبودند, مى دانستند كه على (ع ) خليفه بلافصل پيامبر(ص ) و محبوبترين مردم ,و نزديكترين اصحاب به رسول خداست .
خـلافـت مـسـاله اى نبود كه تا سال دهم هجرت مسكوت مانده باشد خليفه پيامبر از همان روزى معلوم شد كه نبوت در مكه آشكار شد (49) .
پـس از آن مـخـصـوصا در سالهاى بعد از هجرت به قدرى اين مطلب تكرار شد كه تقريبا همه اهل مدينه با آن آشنا بودند همه حديث (منزلت ), حديث (رايت ) و حديث (طير) (50) را شنيده بودند حديث (ثقلين ) (51) مكرر بر آنها خوانده شده بود نزول آياتى چون آيه (مودت ) (52) آيـه (مـبـاهـله ) (53) و آيه (ولايت ) (54) باعث شده بود, خورشيد شخصيت اميرالمؤمنين درخششى روزافزون داشته باشد.
بـا ايـن هـمـه حـديـث غـدير از شهرتى به سزا برخوردار است همه احاديثى كه در اين زمينه وارد شده صحيح و مشهور و بعضى متواترند, ولى حديث غدير از مرز تواتر نيز گذشته است .
مرحوم علم الهدى سيد مرتضى , در اين باره مى فرمايد:.
كـسـى كـه بـراى صـحـت ايـن خبر دليل بخواهد, همانند كسى است كه براى صحت خبر غزوات وحالات معروف رسول خدا دليل بخواهد و چنان است كه گويى در اصل حجة الوداع شك داردزيرا اينها همه از جهت شهرت در يك رتبه اند.
چرا كه همه علماى شيعه اين حديث را روايت كرده و اهل حديث با اسناد خود آن را نقل نموده اند و مـورخان و سيره نويسان همان طور كه حوادث معروف را نقل مى كنند, بدون سندمخصوصى نسل در نـسـل از هـم روايـتش مى كنند و محدثان آن را در زمره احاديث صحيح درج كرده اند اين خبر مزيتى دارد كه هيچ خبر ديگرى از آن برخوردار نيست چرا كه اخبار بر دوگونه اند:.
يك دسته اخبارى است كه به سند متصل نياز ندارند, مانند خبر جنگ بدر و خيبر و جمل وصفين و همه وقايع معروفى كه مردم نسل در نسل بدون سند از آن آگاهند دسته ديگر اخبارى است كه به سند متصل نياز دارند, مثل اخبارى كه در باب احكام شرعى وارد شده است .خبر غدير به هر دو صورت نقل شده است , يعنى در عين آنكه در كمال شهرت و از سندبى نياز است , داراى سند متصل نيز مى باشد.افـزون بـر اينكه اخبارى كه در باب احكام شرعى نقل شده همگى خبر واحد هستند, ولى خبرغدير راويان فراوانى دارد (55) .
مـا در اين مقال بر آن نيستيم كه راويان حديث غدير را نام ببريم , چون نه مقام را گنجايش است و نـه حـاجـتى به آن هست مرحوم علامه امينى نام راويان اين حديث را به ترتيب زمان زندگى ذكر كـرده اسـت مـا بـه ذكر شمار راويان حديث غدير در هر قرن بسنده كرده , علاقه مندان را به كتاب ارزشمند الغديرراهنمايى مى كنيم (56) .
در ميان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر,.
در ميان تابعين 84 نفر,.
در ميان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر,.
در ميان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر,.
در ميان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر,.
در ميان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر,.
در ميان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر,.
در ميان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر,.
در ميان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر,.
در ميان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر,.
در ميان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر,.
در ميان علماى قرن يازدهم هجرى 12 نفر,.
در ميان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر,.
در ميان علماى قرن سيزدهم هجرى 12 نفر,.
در ميان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.و همو مى نويسد:.
ايـن حـديـث را احـمد بن حنبل با چهل سند, ابن جرير طبرى با هفتاد و اندى سند, جزرى مقرى بـاهـشـتاد سند, ابن عقده با صد و پنج سند, ابوسعد مسعود سجستانى با 120 سند و ابوبكر جعابى با125 سند روايت كرده است (57) .
ابـن حـجـر در كـتـاب صـواعـق نوشته است : (اين حديث را سى نفر صحابى از پيامبر اكرم (ص ) روايت كرده اند و بسيارى از اسناد آن صحيح يا حسن است ) (58) .
ابن مغازلى در مناقب مى نويسد:.
حـديث غدير حديث صحيحى است كه حدود صد نفر صحابى كه عشره مبشرة نيز از آن جمله است آن را از رسـول خـدا(ص ) روايـت كـرده انـد اين حديث ثابت است و ايرادى بر آن وارد نيست واين فضيلتى است كه فقط على (ع ) حائز آن شده و هيچ كس در اين فضيلت با او شريك نيست (59) .
سيد بن طاوس از علماى اماميه در كتاب شريف اقبال الاعمال نوشته است :.
ابـوسـعـد مـسـعـودبـن نـاصـر سـجـستانى از علماى اهل سنت كتابى در هفده جز به نام الدرايه فى حديث الولايه تاليف كرده و اين حديث را از صد و بيست صحابى نقل كرده است .مـحـمدبن جرير طبرى در كتابى كه به نام الردعلى الحرقوصيه نوشته , حديث ولايت را از هفتاد و پنج طريق روايت كرده است .
ابوالقاسم عبداللّه حسكانى در اين باب كتاب مستقلى به نام دعاالهداة الى ادا حق الولاة تاليف نموده اسـت ابوالعباس احمد بن سعيد بن عقده نيز كتابى به نام حديث الولايه تاليف كرده و اين حديث را از صد و پنجاه طريق روايت كرده است وى پس از نقل عبارات راويان مى نويسد:.
هـمـه ايـن كتابها جز كتاب طبرى در كتابخانه من موجود است , مخصوصا كتاب ابن عقده كه در زمان حيات خودش (330 هجرى قمرى ) نسخه بردارى شده است (60) .طرفه آنكه از قرن دوم به بعد كه مرز مذاهب مشخص مى شود, هيچ يك از اين راويان شيعه نيستند درميان شيعيان نيز كمتر عالمى را مى توان يافت كه اين حديث را با اسناد مختلف نقل نكرده باشد.
اهـمـيـت حـديـث غـديـر بـه پـايه اى رسيده است كه بسيارى از دانشيان جهان اسلام , درباره آن كـتابهاى مستقل نگاشته اند به تحقيق علامه عاليقدر امينى در الغدير, تا زمان ايشان بيست و شش كـتـاب مستقل توسط عالمان برجسته در اثبات تواتر حديث غدير يا تحقيق مفاد آن به رشته تحرير درآمده است (61) .
ايـن قـضـيه آن چنان روشن و واضح و در نزد همگان مسلم بوده است كه اهل بيت (ع ) و معتقدان بـه ايـشـان بـه مـنـاسبت هاى مختلف بدان استدلال و احتجاج كرده اند در روايات به موارد زيادى بـرمـى خـوريـم كـه امـيرالمؤمنين (ع ) در طول سالهاى پس از وفات پيامبر اكرم (ص ) در مجالس مـختلف , اصحاب رسول خدا(ص ) را سوگند مى دادند كه آيا شما به خاطر نداريد رسول خدا(ص ) در روز غدير فرمود: من كنت مولاه و ايشان سوگند مى خوردند كه آن را به خاطر دارند (62) .
بـنـابـر آنـچـه گذشت , حديث غدير واقعيتى است كه دست تبهكار انكار از ساحت قدس آن كوتاه اسـت و چـنـد و چون تعداد انگشت شمارى از جاهلان عالم نما نمى تواند بر دامن كبريايش گردى بـنـشـاند, چه رسد كه خورشيد روشن حقيقتش را بپوشاند از همين روست كه نويسنده دانشمند كتاب امام على (ع )عبدالفتاح عبدالمقصود مصرى , در ضمن تقريظ كتاب الغدير مى نويسد:.
حديث غدير بدون شك , حقيقتى است كه دستخوش باطل نمى شود, فروزان و درخشان است ,چون روشـنـايـى روز و آن يكى از حقايق خروشنده الهام است كه از سينه پيامبر(ص ) پراكنده گشته تا ارزش دست پرورده , برادر و برگزيده خويش در ميان امتش را معلوم كند (63) .
49 كـنزالعمال , ج 13, ص 114, حديث 36371 و 129, حديث 36407 و ص 131, حديث 36419, و فرائدالسحطين , ج 1, ص 85, باب 16,حديث 65.
50 ر ك : فصل دوم :.
51 ينابيع الموده , ص 39: پيامبر اكرم فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانبها به ارث مى گذارم : كـتـاب خـدا و عترتم را, اين دو از هم جدانمى شوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند و شما اگر به اين دو تمسك كنيد هرگز گمراه نمى شويد.
52 سوره شورى , آيه 23.
53 سوره آل عمران , آيه 61.
54 سوره مائده , آيه 55.
55 تلخيص الشافى , مجلد اول , ص 168.
56 الغدير, ج 1, ص 14 تا 151.
57 الغدير, ج 1, پاورقى ص 14.
58 الصواعق المحرقة , ص 188, حديث 4.
59 ـ مناقب ابن مغازلى ص 27, حديث 39.
60 اقبال الاعمال , ص 453.
61 الغدير, ج 1, ص 152 تا 158.
62 به زودى آدرس احاديث وارده در اين باب ذكر خواهد شد.
63 الغدير, مقدمه ج 6, ص (و , ز).
منبع : غدير از ديدگاه اهل سنت
نویسنده : محمد رضا جباران