يكى ديگر از اقدامات ابن زياد در كوفه زندانى كردن شيعيان بود. در ميان زندانيان افرادى چون مختار، حارث اعور همدانى، سليمان بن صُرد و همراه او مثل مسيّب بن نجبه، رفاعة بن شداد بودند. در اين اسامى دقت كنيد!
طبرى مى نويسد: ابن زياد در نامه اى به يزيد مى نويسد:
وما تركت لكم ذا ظنّة أخافه عليكم إلاّ وهو في سجنكم;1
كسى را كه احتمال مى دادم بر ضدّ شما حركتى بكند و قيامى صورت دهد، باقى نگذاشتم، مگر اين كه در زندان شما به سر مى برد.
با تمام اين اوصاف، روشن مى شود كه بزرگان شيعيان كجا بودند و چه شدند. آيا با وجود اين، مى توان ادّعا كرد و گفت كه سران شيعيان، خود در قتل سيّدالشهداء عليه السلام شريك بودند يا آن كه خود شيعيان از آن حضرت دعوت كردند و بعد آن بزرگوار را به قتل رساندند؟
آرى، ابن زياد والى بصره بنا به دستور معاويه با حفظ سمت قبلى، والى كوفه شد. وى بعد از واقعه كربلا به سوى شام حركت كرد، پس از گذشت چهار يا پنج سال حادثه كربلا گروهى به رهبرى سليمان بن صرد ظاهر شدند و حصين بن نمير، ابن زياد و يارانش را به قتل رساندند. نوشته اند: ابن زياد در همان واقعه اين گونه اظهار كرد:
كنت أقول: ليتني كنت أخرجت أهل السجن فضربت أعناقهم;2
هميشه مى گفتم: اى كاش در آن زمان زندانيان را از زندان بيرون مى آوردم و گردن مى زدم.
به راستى ابن زياد آرزوى مرگ چه كسانى را داشت؟
آرى، همان افرادى كه در زندان بودند، اكنون به عنوان انتقام و خون خواهىِ داستان كربلا و عاشورا قيام كرده اند و ابن زياد مأمور بود با آنان بجنگد.
ابن زياد عدّه اى از زندانيان را به قتل رسانده بود; بعضى از آنان را آزاد كرد و افرادى را نيز كه فرار كرده بودند، تعقيب كرد. او پس از گذشت چند سال كه سليمان بن صرد، مختار ثقفى و ديگران به جنگ با اهل شام و قاتلان سيّدالشهداء عليه السلام رفته اند، آرزو مى كرد كه اى كاش اين زندانيان را در همان زندان مى كشت.
بدين وسيله، چند سال پس از واقعه عاشورا ابن زياد و يارانش به قتل رسيدند و عده اى را نيز خود مختار به قتل رسانيد.
1 . تاريخ طبرى: 5 / 504.
2 . تاريخ طبرى: 5 / 523.