چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل سيّدالشهداء عليه السلام توسط يزيد اقرار نمى كنند، بلكه منكر هستند. در مقابل آنها گروهى ديگر موضع گيرى ديگرى كرده اند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبه اند، بر قاتل بودن يزيد اقرار دارند، امّا درباره واقعه كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثه عظيم تاريخى بى توجهى مى كنند.
ابن قيّم جوزيّه از برجسته ترين شاگردان ابن تيميّه مى گويد:
ونعتقد حبّ آل محمّد وأزواجه وسائر أصحابه رضوان اللّه تعالى عليهم، ونذكر محاسنهم وننشر فضائلهم ونجلّ ألسنتنا وقلوبنا عن التطلّع فيما شجر بينهم، ونستغفر اللّه لهم ونتوسّل إلى اللّه تعالى باتّباعهم ونرى الجهاد والجماعة ماضياً إلى يوم القيامة والسمع والطاعة لولاة الأمر من المسلمين واجباً في طاعة اللّه تعالى دون معصيته، لا يجوز الخروج عليهم ولا المفارقة لهم. ولا نكفّر أحداً من المسلمين بذنب عمله ولو كبر، ولا ندع الصلاة عليهم، بل نحكم فيهم بحكم النبي، ونترحّم على معاوية، ونكل سريرة يزيد إلى اللّه تعالى;1
ما به خاندان رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مى كنيم و زبان و قلب هايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مى داريم و براى آنها طلب مغفرت مى كنيم و پيروى از ايشان را وسيله توسّل به خدا قرار مى دهيم2... و كسى حق قيام بر ولىّ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيره اى سر بزند]![ تكفير او بر كسى جايز نيست... و براى معاويه طلب رحمت مى كنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مى كنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.
شمس الدين ذهبى از بزرگان اهل تسنّن، بى توجهى خود را به رغم اعتراف به قاتل بودن يزيد و شهيد بودن سيّدالشهداء عليه السلام اين گونه ابراز مى كند:
افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين عليه السلام واختتمها بواقعة الحرّة، فمقته الناس;3
او (يزيد) حكومتش را با به شهادت رساندن حسين عليه السلام آغاز كرد و سال آخر حكومتش به واقعه حرّه پايان يافت.
او با اين حال مى گويد:
يزيد ممّن لا نَسُبّه ولا نحبّه;4
يزيد از كسانى است كه ما نه او را دشنام مى دهيم و نه دوست مى داريم.
بى توجهى به قضيّه سيّدالشهداء عليه السلام، روشى ديگر براى مبارزه و كم رنگ نمودن ماجراى كربلاست كه برخى از علماى عامّه آن را برگزيده اند.
اكنون اين پرسش ها مطرح است:
به راستى آيا آنان با وجود آن همه تأليفات در تاريخ و علوم مذهبى، حقيقت را نمى دانند؟ اگر حقيقت را مى دانند، چرا سكوت مى كنند؟ آنان نه انكار مى كنند، نه تأييد! از طرفى چرا عمل يزيد را زير سؤال نمى برند؟ و ده ها پرسش ديگر.
اين بررسى و پژوهشى كه پيش رو داريد، پاسخ اين پرسش ها را از كلمات ديگر دانشمندانشان استنباط و استخراج خواهد كرد و عبارت هايى را نيز در پى خواهد آورد كه بنا بر آن ها، برخى معتقدند كه يزيد، حسين بن على عليهما السلام را كشته و كار خوبى هم كرده است!
آرى، اين افراد نه فقط براى شيعيان نفرت انگيزند; بلكه بزرگان اهل سنّت نيز آنان را لعنت و نفرين مى كنند، چنان كه خواهد آمد.
1 . اجتماع الجيوش الاسلاميّه: 1 / 104.
2 . گفتنى است كه اين مطلب از ابن قيّم درباره توسّل به افرادى براى تقرّب به خداوند متعال كه در جاى خود براى محقّقان بسيار مفيد است.
3 . سير أعلام النبلاء: 4 / 38.
4 . همان: 4 / 36.