گواهى مى دهم كه شما برگزيدگان هستيد.
ائمّه عليهم السلام برگزيدگان هستند؛ كسانى كه اصطفاء، انتخاب، اجتباء و اختيار شده اند. اين واژگان تا حدودى مترادف هستند، اگر بخواهيم ترادف در لغت عرب را منكر بشويم، اختلافات و تمايزاتى بايد تصوّر بكنيم و اگر به ترادف قائل باشيم اين گونه خواهد بود كه خداوند متعال ائمّه اطهار عليهم السلام را انتخاب و اختيار كرده است.
درباره كلمه «المصطفون» آيات متعددى داريم و در اين زمينه احاديثى نيز نقل شده است كه پيش تر برخى از احاديث صحيح را از كتاب هاى اهل تسنّن و صحيحين نقل كرديم.1
در آيه اى مى خوانيم:
(قُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ وَسَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذينَ اصْطَفى اللّهُ خَيْرٌ أَمّا يُشْرِكُونَ)؛2
بگو: حمد مخصوص خداوند است و سلام بر بندگان برگزيده او. آيا خدا بهتر است يا بت هايى كه همتاى وى قرار مى دهيد؟
به راستى منظور از عباد، چه كسانى هستند؟
نظير اين را در آيه ديگر مى فرمايد:
(بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ)؛3
بلكه آنان بندگان شايسته او هستند.
عباد مكرم چه كسانى هستند؟
در آيه مباركه ديگرى مى فرمايد:
(إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ * ذُرّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض وَاللّهُ سَميعٌ عَليمٌ)؛4
خداوند آدم، نوح، آل ابراهيم و آل عمران را بر عالميان برترى داد. آنان فرزندانى بودند كه از (جهت پاكى و فضيلت) برخى از نسل برخى ديگر برترند و خداوند شنوا و داناست.
و در آيه ديگرى مى فرمايد:
(ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا)؛5
سپس اين كتاب را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم.
در تفاسير آمده است كه منظور آل محمّد عليهم السلام هستند.6
سدير گويد: امام باقر عليه السلام درباره آيه (إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ * ذُرّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض) فرمود:
نحن منهم ونحن بقيّة تلك العترة؛7
ما از آن ها هستيم و ما يادگار آن عترتيم.
و بنا به روايتى، منظور آل ابراهيم هستند و يا مستقلا در خود آيه عنوان «آل محمّد» وجود داشته است كه رواياتى در اين زمينه نقل شده است. البته اگر ظاهر اين روايات را اخذ بكنيم، شبهه تحريف قرآن پيش مى آيد، ولى اين آيه و نظير آن در آيات قرآن مجيد كم نيستند كه نامى از اميرالمؤمنين، يا از اهل بيت و يا از آل محمّد و يا امثال آن ها آمده است. هشام بن سالم گويد:
سألت أبا عبداللّه عليه السلام عن قول اللّه (إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحًا).
فقال: هو آل إبراهيم وآل محمّد على العالمين فوضعوا اسماً مكان اسم؛8
از امام صادق عليه السلام از اين فرمايش خداى تعالى پرسيدم؟
فرمود: همان آل ابراهيم و آل محمّد هستند كه بر جهانيان برترى داده شدند؛ پس نامى را مكان نام ديگر قرار دادند.
در روايت ديگرى ايّوب گويد:
سمعني أبو عبداللّه عليه السلام وأنا أقرأ: (إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْراهيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ).
فقال لي: «وآل محمّد»، كانت فمحوها وتركوا آل إبراهيم وآل عمران؛9
در حالى كه اين آيه را مى خواندم امام صادق عليه السلام به من فرمود: «و آل محمّد» نيز در آن بوده است؛ آن را حذف كردند و آل ابراهيم و آل عمران را باقى گذاردند.
امّا علماى ما اين روايات را به نحوى تفسير و يا تأويل نموده و يا به عنوان شأن نزول ذكر مى كنند كه بر تحريف قرآن دلالت نكند؛ چرا كه بايد قرآن را از تحريف در الفاظ، از زيادى و يا نقصان منزّه بدانيم.
درباره آيه مباركه (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا)10 نيز روايات فراوان آمده است. در بصائر الدرجات آمده است كه امام باقر عليه السلام فرمود:
هي في ولد عليّ وفاطمة عليهم السلام؛11
اين آيه درباره فرزندان على و فاطمه عليهم السلام نازل شده است.
و در كتاب الكافى از امام باقر عليه السلام در ذيل ادامه آيه شريفه (فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ) مى فرمايد:
السابق بالخيرات: الإمام، والمقتصد: العارف للإمام، والظالم لنفسه: الّذي لا يعرف الإمام؛12
امام، همان شتاب كننده به نيكى هاست، معتدل و ميانه رو كسى است كه حق امام را بشناسد و ستمگر به خويش كسى است كه امام را نشناسد.
در اين زمينه روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه بعضى ادّعا كردند كه اين آيه در فاطميان ظهور دارد. زيديه ادّعا كرده اند كه اين آيه درباره آن ها نازل شده است، امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
ليس حيث تذهب ليس يدخل في هذا من أشار بسيفه ودعا الناس إلى خلاف.
فقلت: فأيّ شيء الظالم لنفسه؟
قال: الجالس في بيته لا يعرف حقّ الإمام، والمقتصد: العارف بحق الإمام، والسابق بالخيرات: الإمام؛13
چنان كه تو پندارى نيست. كسى كه شمشير كشد و مردم را به مخالفت فرا خواند در اين آيه داخل نيست.
عرض كردم: پس ستمگر به خويشتن كيست؟
فرمود: كسى است كه در خانه خود بنشيند و حق امام را نشناسد و معتدل و ميانه رو كسى است كه حق امام را بشناسد و شتاب كننده به نيكى ها، امام است.
در روايت ديگرى امام كاظم عليه السلام مى فرمايد:
فنحن الّذين اصطفانا اللّه عزّ وجلّ وأورثنا هذا الّذي فيه تبيان كلّ شيء؛14
ما همان كسانى هستيم كه خداى تعالى برگزيده و اين كتاب را به ارث بخشيده است؛ كتابى كه در آن همه چيز بيان شده است.
در روايت ديگرى راوى درباره اين آيه از امام رضا عليه السلام مى پرسد، حضرت مى فرمايد:
ولد فاطمة عليها السّلام والسّابق بالخيرات: الإمام، والمقتصد: العارف بالإمام، والظالم لنفسه: الّذي لا يعرف الإمام؛15
منظور فرزندان حضرت فاطمه عليها السلام مى باشند و منظور از شتاب كنندگان به نيكى ها امام و ميانه رو كسى است كه امام را بشناسد و ستمگر به خويشتن كسى است كه امام را نمى شناسد.
هم چنين از ديگر ائمّه عليهم السلام رواياتى نقل شده كه اين آيه درباره آن بزرگواران است. در الاحتجاج آمده است كه ابوبصير گويد:
سألت أبا عبداللّه عليه السلام عن هذه الآية: (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا).
قال: أيّ شيء تقول؟
قلت: إنّي أقول إنّها خاصّة لولد فاطمة عليها السّلام.
فقال عليه السلام: أمّا من سَلّ سيفه ودَعَا الناس إلى نفسه إلى الضّلال من ولد فاطمة عليها السّلام وغيرهم فليس بداخل في الآية.
قلت: من يدخل فيها؟
قال: الظالم لنفسه الّذي لا يدعو الناس إلى ضلال ولا هدى، والمقتصد منّا أهل البيت هو العارف حق الإمام، والسابق بالخيرات هو الإمام؛16
از امام صادق عليه السلام درباره آيه شريفه «ثم اورثنا...» پرسيدم.
فرمود: نظر تو چيست؟
عرض كردم: بندگان برگزيده فقط فرزندان حضرت فاطمه عليها السلام هستند.
فرمود: امّا آن گروه از فرزندان حضرت فاطمه سلام اللّه عليها كه دست به شمشير برده و با گمراهى مردم را به سوى خود فرا مى خوانند و ديگر مردمان، مشمول اين آيه شريفه نمى شوند.
گفتم: چه كسانى شامل اين آيه مى شوند؟
فرمود: منظور از ستم گر به خود كسى است كه مردم را نه به گمراهى فرا مى خواند و نه به هدايت دعوت مى كند و ميانه رو از ما اهل بيت كسى است كه حق امام را به خوبى بشناسد و سبقت گيرنده به نيكى ها، همان امام است.
در المناقب ابن شهرآشوب آمده است: امام صادق عليه السلام فرمود:
نزلت في حقّنا وحقّ ذريّاتنا خاصّة؛17
اين آيه به خصوص در حق ما و حق فرزندان ما نازل شده است.
در مورد ديگرى مى فرمايد:
هي لنا خاصّة وإيّانا عنى؛18
اين آيه در خصوص ماست و فقط ما منظور شده ايم.
در روايت ديگرى امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
هم آل محمّد عليهم السلام؛19
آنان همان آل محمّد عليهم السلام هستند.
بنابراين روايات، اين آيه درباره اهل بيت عليهم السلام مى باشد؛ يعنى كلمه «المصطفون» در زيارت جامعه به اين آيات اشاره دارد.
1 . ر.ك: جلد يكم، صفحه 219 ـ 221 از همين كتاب.
2 . سوره نمل (27): آيه 59.
3 . سوره انبياء (21): آيه 26.
4 . سوره آل عمران (3): آيات 33 و 34.
5 . سوره فاطر (35): آيه 32.
6 . ر.ك: تفسير فرات كوفى: 145، حديث 11، تفسير القمى: 2 / 209، بحار الأنوار: 23 / 222، حديث 28، باب 12.
7 . تفسير العياشى: 1 / 168، حديث 29، بحار الأنوار: 23 / 225، حديث 44.
8 . همان: 1 / 168، حديث 30، همان: 23 / 225، حديث 45.
9 . همان: 1 / 169، حديث 34، همان: 23 / 227، حديث 48.
10 . سوره فاطر (35): آيه 32.
11 . بصائر الدرجات: 65 (باب 21).
12 . الكافى: 1 / 214، حديث 1، بحار الأنوار: 23 / 223، حديث 35.
13 . همان: 1 / 214، حديث 2.
14 . الكافى: 1 / 226، حديث 7، بحار الأنوار: 17 / 134، حديث 10.
15 . همان: 1 / 215، حديث 3، تفسير نور الثقلين: 4 / 361، حديث 76.
16 . الاحتجاج: 2 / 138 و 139، اين حديث در بحار الأنوار: 23 / 215، حديث 5 با اندكى تفاوت نقل شده است.
17 . المناقب، ابن شهرآشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 222، حديث 28 و 223، حديث 29 و حديث 30.
18 . همان.
19 . المناقب، ابن شهرآشوب: 3 / 274، بحار الأنوار: 23 / 223، حديث 30.