بخارى در كتاب المغازى صحيح خود در عنوان «داستان اهل نجران» چنين مى نگارد:
عباس بن حسين، از يحيى بن آدم، از اسرائيل، از ابى اسحاق، از صلة بن زفر، از حذيفه اين گونه نقل مى كند:
عاقب و سيد ـ دو شخصيت اول نجران ـ به قصد مباهله به نزد پيامبر خدا صلى الله عليه وآله آمدند. يكى از آن دو به ديگرى گفت: مباهله نكن، به خدا سوگند! اگر او، پيامبر خدا باشد و ما مباهله كنيم خود و دودمان رستگار نخواهيم شد.
آن دو به پيامبر گفتند: هر چه بخواهى به تو عطا مى كنيم، ولى فردى را با ما بفرست كه به طور كامل امين و مورد اعتماد باشد.
پيامبر در پاسخ آن دو فرمود: حتماً فردى كاملاً امين با شما مى فرستم.
هر يك از اصحاب مى خواست تا اين شرافت نصيب او گردد كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله فرمود: ابوعبيدة بن جرّاح برخيز!
وقتى ابوعبيده برخاست; رسول خدا صلى الله عليه وآله گفت: اين شخص، امين اين امت است.
بخارى روايت ديگر را اين گونه نقل مى كند:
محمد بن بشار از محمد بن جعفر، از شعبه، از ابواسحاق از صلة بن زفر، از حذيفه نقل مى كند:
اهالى نجران به نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آمدند و گفتند: فردى امين براى ما بفرست.
پيامبر فرمود: حتماً فردى امين و كاملاً مورد اعتماد را خواهم فرستاد.
هر يك از مردم مى خواست تا اين شرافت نصيب او گردد كه آن پيامبر، ابوعبيده بن جرّاح را اعزام كردند.1
1 . صحيح بخارى: 5 / 217.