جلال الدين سيوطى نيز به چند طريق حديث مباهله را نقل كرده است. اينك به مواردى از نقل او مى پردازيم، وى مى گويد:
بيهقى در كتاب دلائل النبوة، از طريق سلمة بن عبد يشوع، از پدرش، از جدش چنين آورده است:
رسول خدا صلى الله عليه وآله با ارسال پيام كتبى، مسيحى ها را به مباهله دعوت كرد... و روز بعد حسن و حسين عليهما السلام را در زير رداى خود گرفت و به همراه فاطمه عليها السلام كه در پشت سر ايشان حركت مى كرد، براى مباهله به سوى آن ها رفتند. در آن روز، پيامبر خود چندين همسر داشتند... .
حاكم ـ در روايتى كه آن را صحيح دانسته ـ ابن مردويه و ابونعيم اصفهانى در كتاب دلائل النبوه خود از جابر چنين نقل كرده اند:
... رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن روز دستان على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را گرفتند و... .
جابر مى گويد: آيه (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ...)، درباره آنان نازل شده است.
جابر مى گويد: منظور از (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)، پيامبر خدا صلى الله عليه وآله و على عليه السلام است و منظور از (أَبْناءَنا) حسن و حسين عليهم السلام و منظور از (وَنِساءَنا) فاطمه عليها السلام است.
ابونعيم در كتاب دلائل النبوه به واسطه كلبى از ابوصالح، از ابن عباس نيز چنين آورده است:
... رسول خدا صلى الله عليه وآله به همراه على، حسن، حسين و فاطمه عليهم السلام (به قصد مباهله) حركت كردند و به همراهان خود گفتند: وقتى من به نفرين اقدام كردم شما آمين بگوييد.
در اين جريان، مسيحيان از اقدام خود منصرف شدند و به پرداخت جزيه رضايت دادند.
ابن ابى شيبه، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير و ابونعيم از شعبى چنين آورده اند:
پيامبر صلى الله عليه وآله صبح آن روز حسن، حسين و فاطمه عليهم السلام را با خود همراه ساختند... .
مسلم، ترمذى، ابن منذر، حاكم نيشابورى و بيهقى در كتاب السنن الكبرى از سعد بن ابى وقّاص اين گونه آورده اند:
با نزول آيه (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ) رسول خدا صلى الله عليه وآله على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و گفت:
اللهمّ هؤلاء أهلي;
خدايا! اينان اهل من هستند.1
1 . الدرّ المنثور فى التفسير بالمأثور: 2 / 38 و 39.