آن چه گذشت متن سخنان ابن تيميه بود، اما يادآورى اين نكته ضرورى است كه برخى مقلّدان و پيروان ابن تيميه، بعضى الفاظ عبارت ابن تيميه را تغيير داده و يا از آثار وى حذف كرده اند.
به دليل اين كه بطلان اين سخنان چنان روشن بوده كه آنان به حذف يا تغيير برخى عبارات، مجبور شده اند.
براى نمونه آنان عبارت «همه مردم اتّفاق نظر دارند» را از عبارات وى حذف كرده و نيز واژه «شيعه» را حذف و «رافضه» را جايگزين آن نموده اند.
يكى ديگر از موارد حذف شده از عبارات ابن تيميه، «ابطح در مكه است» است. اين ناآگاهى ابن تيميه است، زيرا «ابطح» نام مكان نيست. اگر به فرهنگ نامه هايى مانند صحاح، القاموس و النهايه مراجعه و واژه بطح مطالعه شود، اين واقعيت روشن مى گردد كه «ابطح» در زبان عربى به معناى شن زار است، نه اين كه نقطه اى در مكه اين نام را داشته باشد. آنان نوشته اند: بطحاء مكه نيز از همين ماده است.
البته سمهودى در كتاب خود كه درباره تاريخ مدينه منوره نگاشته، يكى از اماكن مدينه را ذكر مى كند كه بطحاء نام دارد.1
گذشته از اين، دليل اول او يعنى مكى بودن سوره معارج را در چند محور پاسخ مى دهيم:
نخست آن كه مكّى بودن سوره دليل نمى شود كه برخى از آيات آن مدنى باشند ـ اين مطلب حتى در مورد آيات آغازين سوره نيز صحيح است ـ زيرا مشابه اين امر در قرآن كريم وجود دارد و در كتاب هاى مربوطه نيز به آن ها اشاره شده است. حتى مراجعه به كتاب هاى تفسيرى و بخش هاى مربوط به آغاز سوره هاى قرآن كريم، براى يافتن اين حقيقت كافى است.
براى نمونه مى بينيم كه مفسّران مى گويند: فلان سوره مكى است، به جز فلان آيات از ابتداى آن يا فلان آيه.
دوم آن كه اشكالى ندارد كه آيه مباركه دو يا چند بار نازل شده باشد. اين موضوع نيز در قرآن كريم مشابه دارد. به همين دليل در كتاب هاى علوم قرآنى مانند الاتقان سيوطى، با اختصاص بابى به اين موضوع، به اين مسأله پرداخته شده است.
اشكال دوم ابن تيميه اين است كه مى گويد: «آيه (وَإِذْ قالُوا اللّهُمَّ...) مدنى است و در جريان واقعه بدر نازل شده است».
اين استدلال ابن تيميه بسيار عجيب است. شايسته بود مقلّدان وى، اين عبارت را نيز حذف مى كردند. چرا كه ما مدّعى نشديم كه اين آيه در رابطه با غديرخم و در شأن اين اعرابى نازل شده است، همان طور كه در روايت نقل شده از سفيان بن عيينه مطلبى نيامده كه نشان دهنده اين مطلب باشد. بلكه در اين روايت آمده كه آن اعرابى در حالى بيرون آمد كه مى گفت: خدايا! اگر آن چه محمد مى گويد، حق است، پس سنگى از آسمان بر ما فروفرست و فقط كلام او به كلام كسانى شباهت داشت كه پيش از او چنين تقاضاى عذاب كرده و آيه در حق آنان نازل شده است... بنابراين، اشكالى ديده نمى شود!!
البته ما پيش از اين در موسوعه بزرگ نفحات الازهار به طور مفصّل به سخنان ابن تيميه پاسخ گفته ايم، اما در اين جا به همين اندازه بسنده مى كنيم.2
1 . خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى: 246.
2 . ر.ك: نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الأنوار: 8 / 364 ـ 381.