حديث كساء در كتب معتبر مكتب خلفا و مكتب اهل بيت(ع)- 12
داستان حديث كساء را كه در روايات گذشته بيان داشتيم چنين خلاصه مىشود:
رسول خدا صلىاللهعليهوآله در نوبت ام سلمه در خانه او بود، وقتى ديد رحمت الهى فرود مىآيد، فرمود: به سوى من بخوانيد، به سوى من بخوانيد. گفتند: كه را بخوانيم؟
فرمود: اهل بيت مرا؛ على را و فاطمه و حسن و حسين را.
پس ايشان در اطراف پيامبر بر روى فرشى جمع شدند، سپس پيامبر خدا خود و ايشان را به كسايى كه از موى سياهى بافته شده بود پيچاند و فرمود: خداوندا! ايشان آل منند ـ اهل بيت من هستند ـ پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و خدا اين آيه را نازل فرمود كه «إنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهِيراً».
اين آيه به هنگامى نازل شد كه اهل بيت پيامبر اطراف او جمع بودند كه پس از نزول آيه پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: خداوندا! ايشان اهل بيت منند، پس پليدى را از ايشان دور گردان و پاك و پاكيزهشان ساز!
امّ سلمه در پس پرده قرار داشت.
امّ سلمه گفت: من بر در خانه نشسته بودم و در خانه هفت نفر بودند: پيامبر، جبرئيل، ميكائيل، على، فاطمه، و حسن و حسين. و سر به داخل خانه كردم و گفتم: اى رسول خدا! آيا من از اهل بيت شما نيستم؟ گويد: به خداى سوگند كه پاسخ موافق نداد، ولى فرمود: تو در مسير خيرى، تو در مسير خيرى؛ تو از زنان پيامبرى.
و در روايتى ديگر آمده كه سؤال كرد: آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود: تو در مسير خيرى و فقط ايشانند اهل بيت من. خداوندا! اهل بيت سزاوارترند.
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله، در اين داستان، اهل بيت خود را از ديگر خلق جدا نموده و آيه تطهير را با عمل و گفته خود شرح و تفصيل داد. در سخن، مانند «إنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهِيراً» و سپس فرمود: من و اهل بيتم از گناهان پاك و پاكيزهايم.
و همين مطلب را در مسجد در حضور مسلمين عملاً اعلان مىفرمود. چه در وقت هر نمازى، به در خانه على و فاطمه مىآمد و مىفرمود: درود و رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت رسول باد كه «إنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهِيراً».
و در روايتى ديگر است كه: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله هر بار كه هنگام نماز صبح مىشد به در خانه على عليهالسلام مىآمد، و دو دست مبارك را به دو جانب درب خانه مىگذاشت و مىفرمود:... تا آخر حديث.
بعضى از صحابه، اين عمل پيامبر را، تا شش ماه و بعضى هفت ماه و بعضى هشت ماه و بعضى نه ما شماره كردهاند و بعضى هم در نقل اين ارقام زياد و كم كردهاند. هر كدام شمارهاى را كه توجه داشته نقل كرده، اين رفتار پيامبر، براى اين بود كه مىخواسته با گفته و علم خود، به امت اسلامى بفهماند اهل بيت پيامبر كه آيه تطهير دربارهشان نازل شده، كيانند و همچنين معناى آيه را بيان دارد.
و اين همه كوشش از جانب رسول خدا، به خاطر اين بود كه بر پيامبر لازم بود تا به مضمون اين آيه عمل فرمايد كه: ما ذكر (قرآن) را به تو نازل كرديم تا آنچه ار كه براى مردم است براى ايشان بيان نمايى، شايد مردمان به تفكر نشينند72
داستان نزول آيه تطهير درباره اهل بيت در آن زمان، به قدرى مشهور بود كه عدهاى به آن استشهاد كردهاند. از جمله امام حسن عليهالسلام كه خود يكى از اصحاب كساء است. بعد از مرگ پدر، در خطبهاى مىفرمايد: أنا من أهل البيت الذين أذهب اللّه عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا: من از اهل بيتى هستم كه خداوند پليدى را از آنان دور ساخته و پاك و پاكيزهشان گردانيده است.
و همچنين حضرت امام حسن عليهالسلام در خطبهاى پس از مجروح شدنش فرمود: ما از اهل بيتى هستيم كه خداوند عزيز درباره ما فرمود: «إنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطْهِيراً».
و همچنين امّ سلمه اين آيه را براى عمره همدانى تلاوت مىند، عمره، پس از كشته شدن على عليهالسلام از امّ سلمه راجع به على مىپرسد، و امّ سلمه در جواب آيه را مىخواند.
سعد بن ابى وقاص هم، هنگامى كه معاويه از او مىخواهد تا على را دشنام دهد، به اين آيه در فضيلت مولا استدلال مىكند.
و ابن عباس هم به جماعتى كه در محضرش، امام را دشنام دادند، ضمن فضايل دهگانه على عليهالسلام يكى را آيه تطهير مىشمرد.
و واثله كه از صحابه رسول خدا است، آيه تطهير را در ردّ كسانى كه امام على عليهالسلام را دشنام مىدادند شاهد مىآورد.
و امّ سلمه هم هنگامى كه خبر شهادت امام حسين بدو مىرسد، و اينكه اهل عراق حضرت را لعن كردهاند، اين داستان و آيه را نقل مىكند.
و چنين عملى را هم واثله در داستانى مشابه امّ سلمه انجام مىدهد.
و على بن الحسين عليهالسلام هم براى مرد شامى كه بر يزيد ثنا مىگفت و به اهل بيت جسارت مىكرد آيه تطهير را خواند.
و آخرين سخن ما اين است كه سپاس مر خدايى راست كه پروردگار عالميان است.
سيّد مرتضى عسكرى
72. سوره نحل:44.
منبع : حديث كساء در كتب معتبر مكتب خلفا و مكتب اهل بيت(ع)
نویسنده: علامه سيد مرتضى عسكرى - مترجم: على اسلامى