وی به سوی منزل پیامبر صلّیاللهعلیهوآله میشتابد و به ابوبکر پیغاممیدهد که هرچه سریعتر نزد من بیا. ابوبکر نیز در جواب، پیغاممیدهد: «انّی مشتغل الیه» (من حواسم به اوست.)1
باز عمر پیاممیفرستد: «موضوعی پیشآمده که حضور تو واجب و ضروری است.» پس از این ابوبکر بیرونمیآید و به اتّفاق هم به سوی سقیفه میروند.2
آیا این سخنان ردّوبدلشده، کمی رمزآلود بهنظرنمیآید؟ آیا آن دو میخواستند مطلبی را از امیرالمؤمنین علیهالسّلام پنهانکنند ؟ در اینصورت چرا؟ مگر نبود که آنجا محلّ گردهمایی بزرگان از مهاجر و انصار بود؟ آیا جایی برای آگاهکردن او نبود؟ و مگر وی قدر و منزلت کم داشت یا مسأله چیز دیگری است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ فرق است بین «مشتغل به» و «مشتغل الیه»
2ـ تاریخ طبری،ج 2، ص 456
..... وأتى عمر الخبر فأقبل إلى منزل النبی صلى الله علیه وسلم فأرسل إلى أبى بکر وأبو بکر فی الدار وعلی بن أبی طالب علیه السلام دائب فی جهاز رسول الله صلى الله علیه وسلم فأرسل إلى أبى بکر أن اخرج إلی فأرسل إلیه انى مشتغل إلیه انه قد حدث أمر لا بد لک من حضوره فخرج إلیه