«ما دوستان پیامبر صلّیاللهعلیهوآله و خویشان وی هستیم» بدین ترتیب مهاجرین با برشمردن مستندات خود، حقَ جانشینی را از آن خود میدانند و معتقد هستند که جر ظالم در آن با ایشان منازعه نکند.(1)
حال آیا در آن جمع، مردی نبود که از روی انصاف برآید:
ای خویشان رسول خدا و دوستان او! ای کسانی که دعوی خویشی و دوستی رسول خدا را دارید! آیا این از ویژگی های دوست و خویش است که جنازه ی خویش و دوست خود را رها کند(3) و بیاید در مورد کسب مقاماتی که وی داشت به چه بد شکلی منازعه و جنگ و دعوا کند(4)؟
... اگر این حق، از آن خویش و دوست اوست؛ پس کجایند بنی هاشم؟ چرا این جا اثری از بنی هاشم نیست؟ این جا چرا جای پسرعمو و دامادش نیست؟ چرا همان کسی که به اتّفاق تمام فرق اسلامی عقد اخوّت(5) میان او و رسول خدا بسته شد ... این جا نیست؟!
و اینک جای چه سخنی بلیغ تر از این سخن مولای غریب که این گونه شکواییه می سراید:
احتجّوا بالشّجرة و اضاعوا الثّمرة(2)
به درخت احتجاج کردند، در حالی که میوه اش را ضایع نمودند.
بیشتر بخوانید در:
آیا همه ی مسلمین موظف به رعایت آیه 23 سوره شوری نیستند؟
رفتن به سقیفه امّا مخفیانه!
________________________________
1_ تاریخ طبری، ج 2، ص 457: فبدأ أبو بکر فحمد الله وأثنى علیه ثم قال ... فخص الله المهاجرین الأولین من قومه بتصدیقه والایمان به والمؤاساة له والصبر معه على شدة أذى قومهم لهم وتکذیبهم إیاهم وکل الناس لهم مخالف زار علیهم فلم یستوحشوا لقلة عددهم وشنف الناس لهم وإجماع قومهم علیهم فهم أول من عبد الله فی الأرض وآمن بالله وبالرسول وهم أولیاؤه وعشیرته وأحق الناس بهذا الامر من بعده ولا ینازعهم ذلک إلا ظالم
2_ نهج البلاغه، خطبه 67
3_ تاریخ طبری،ج 2، ص 456
4_ ر.ک به: انتخاب خلیفه رسول خدا به شیوه جاهلی
5_ به سند امیرمؤمنان علی علیهالسّلام: مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 1 - ص 402 – 403، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 140و150،تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 263، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 136 – 137/به سند سیدالشهداء سلاماللهعلیها: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 410 – 411،الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 441 – 442/به سند صادق آلمحمّد صلواتاللهعلیه: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 754 – 755/ به سند امام علیبنموسی الرضا علیهماالسّلام:الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 116/به سند جابربنعبدالله: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 186 – 187/به سند ابنعبّاس: مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 1 - ص 230و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 4 - ص 323 – 324و المصنف - ابن أبی شیبة الکوفی - ج 7 - ص 507و مسند أبی یعلى - أبو یعلى الموصلی - ج 4 - ص 266 – 267و الاستیعاب - ابن عبد البر - ج 3 - ص 1098و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 13 - ص 109، الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 433 – 434/به سند امّسلمه: شواهد التنزیل - الحاکم الحسکانی - ج 2 - ص 150/به سند ابنعمر: سنن الترمذی - الترمذی - ج 5 - ص 300و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 598، المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 14،المعجم الکبیر - الطبرانی - ج 12 - ص 321و مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 9 - ص 121 – 122، کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 610 – 611/ به سند مخدوجبنزید: الأمالی - الشیخ الصدوق - ص 402