الحمدلله الاول كل اول، و الاخر بعد كل آخر، و باوليته وجب ان لا اول له و باخريته وجب ان لاآخرله.(5)
از صفات الهى چه بگويم كه نه قدرت آن را دارم و نه مىتوانم درك نمايم؛ پس بهتر است كلام امام على (عليه السلام) را كه در ابتداء مقدمه آوردم، در وصف الهى ترجمه نمايم و اندكى تبيين سازم.
ايشان مىفرمايند: ستايش مخصوص خداوندى است كه ابتداى هر اولى است يعنى هر كس به نوعى در جنس خود اول است، بايد بداند، قبل از او كسى بوده كه او را آفريده است. مثل حضرت آدم (عليه السلام) كه اولين بشر است، اما خداوند از او هم اولتر مىباشد.
در ادامه فرمودهاند: و خدايى كه بعد از هر آخرى، آخر است يعنى آخر هر آخرى مىباشد و در قسمت پايانى اين فراز از سخنان خود مىفرمايند: به خاطر اول بودنش، لازم است كه نتوان براى او اولى در نظر گرفت و به خاطر آخر بودنش نمىتوان پايانى براى او تصور كرد.
اين عبارات به خوبى نشان مىدهد كه خداوند تا چه اندازه بزرگ است و بزرگى او به اين است كه نمىتوان بزرگىاش را تصور نمود و به همين دليل مىگوييم: الله اكبر يعنى خداوند بزرگتر از آن است كه وصف كنيم.
با نگاه و دقت در خود و اطراف، چه در آسمان و چه در زمين فقط گوشهاى از بزرگى او را مىفهميم كه آن هم با ديدن فهميده مىشود و گرنه اين كه تا چه اندازه توانستهايم همان ديدنىها را درك كنيم، معلوم نيست.
در هر حال بعد از سالها از خداوند همين را فهميديم كه اول هر اول و آخر هر آخر است و نسبت به اين كه نوع اولى و آخرى او چگونه است؟ هيچ دركى نداريم.
اما سوال اين است كه براى بهتر شناختن خداوند چه راهى وجود دارد؟
در جواب مىگوييم: بهترين راه اين است كه در قرآن تدبر كنيم و رواياتى را كه در واقع تفسير قرآن است و از رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت ايشان به ما رسيده است را مورد بررسى قرار دهيم و در نتيجه خداوند را در حدى كه بايد شناخت، بشناسيم.
كتاب (توحيد) اثر شيخ بزرگوار صدوق (اعلى الله مقامه الشريف) چنين خصوصيتى دارد يعنى روايات پيرامون خداشناسى با دسته بندى موضوعاتى كه در بحث خداشناسى مطرح است را بيان كرده است و بىنظيرترين و بهترين كتاب روايى در اين زمينه مىباشد و مانند اين كتاب پيدا نمىشود.
بنابراين بر ما لازم است كه اگر چه خود نمىتوانيم درك واقعى از جايگاه خداوند داشته باشيم؛ اما با دقت در اين روايات، به وظيفه خود در زمينه خداشناسى عمل كنيم.
اما يك وظيفه بر عهده مترجم چنين كتابهايى است كه در فهم بحثهاى خداشناسى براى مردمى كه زبان عربى نمىدانند، مؤثر است و آن دقت در ترجمه و ساده و روان و به روز ترجمه كردن اين روايات است، تا هم الفاظ روايات جزء به جزء ترجمه شوند و همه روان و همه فهم باشد و كسانى كه با كتابهاى ترجمهاى اينجانب آشنايى دارند، مىدانند كه سعى من اين بوده است كه تا حد امكان، اين نكات را در ترجمه رعايت كنم.
ترجمه اين كتاب كه به دست حقير انجام شده است را به روح ملكوتى مولف كتاب توحيد يعنى شيخ صدوق (رحمهم الله) تقديم مىكنم؛ زيرا تلاشهاى شبانه روزى ايشان در عصرى كه جمع آورى روايات بسيار سخت و دشوار بود، سبب گرديد چنين كتابى نوشته شود.
از خداوند متعال مىخواهم كه اين اثر را مايه بركت در عمر و زندگى حقير قرار دهد و ما را مشمول دعاى حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) قرار دهد.
اللهم وفقنى بطاعتك و بعد معصيتك
مجمع علمى و پژوهشى مناديان اسلام
(پژوهشكده طلاب هرمزگانى حوزه علميه قم)
قم - اسفند ماه 1386
على اكبر ميرزايى