« الله الله فى القرآن! فلا يسبقكم الى العمل به احد غيركم. » حرمت قرآن را پاس بداريد. مراقب باشيد، مبادا كه كسى در عمل به آن بر شما سبقت بگيرده.
پيشتر، قرآن به پيامبر اين پيش بينى را كرده و فرموده بود: و قال الرسول يا رب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا [ فرقان/ 30. در تفسير بيضاوى ذيل آيه آمده است كه اين شكايت پيامبر در دنيا يا در آخرت است. ] روز قيامت- يا در همين دنيا- پيامبر به خداوند عرض مى كند: پروردگارا! اين قوم من قرآن را مهجور ساختند- آن را به كنارى نهادند و به آن عمل نكردند.
اين شكايت پيامبر در حالى است كه آن حضرت سفارش بسيار در خواندن، تعليم، تعلم، و عمل به دستورهاى قرآن، كرده است و قرآن را پناهگاهى استوار در سختهاى روزگار شمرده است: شما در زمان- و مكانى- سست به سر مى بريد. اينك بر پشت شتر زمانه سواريد و او به سرعت شما را به سوى مرگ مى برد. مى بينيد كه چگونه شب و روز و خورشيد و ماه مى آيند و مى روند و هر نوى را كهنه و فرسوده مى سازند و هر دورى را نزديك مى كنند و هر وعده اى را حاضر مى نمايند. پس براى پيمودن راهى دراز خود را مهيا كنيد و توشه برگيريد.
مقداد برخاست و پرسيد: يا رسول الله منظور از جايگاه سست چيست ؟
حضرت فرمود: همين دنياست. خانه اى كه در آن سخت مبتلا مى شويد و سپس از آن كوچ مى كنيد. حال كه چنين است، آنگاه كه فتنه ها مانند پاره هاى شب سياه شما را فروگرفت به قرآن پناه ببريد. قرآن شفاعت مى كند و شفاعتش را مى پذيرند، قرآن از آنان كه به آن بى اعتنايى مى كنند، سعايت مى كنند و سعايت و شكايت قرآن را تصديق مى كنند. هر كس قرآن را پيش روى خويش قرار دهد، قرآن او را به بهشت وارد مى كند و هر كس قرآن را پشت سر اندازد، قرآن او را به دوزخ مى افكند... [ [قال رسول الله صلى الله عليه و آله: يا ايها الناس انكم فى زمان هدنه، و انتم على ظهر السفر و السير بكم سريع. فقد رايتم الليل و النهار و الشمس و القمر يبليان كل جديد و يقربان كل بعيد، و ياتيان بكل موعود. فاعدوا الجهاز لبعد المفاز. فقام المقداد فقال: يا رسول الله! ما دار الهدنه؟ قال: دار بلاء و انقطاع. فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم، فعليكم بالقرآن. فانه شافع مشفع و ماحل مصدق. من جعله امامه قاده الى الجنه و من جعله خلفه ساقه الى النار. "تفسير عياشى 13:1". ] ]
حضرت على هم كه شاگرد نخست مكتب قرآن بود، سخنانى در آسا و گهربار در عظمت قرآن، گفته است، چنانچه در يكى از آن گفتارهاى فراوان مى فرمايد: قرآن را بياموزيد، زيرا كه نيكوترين گفتار است، ژرفاى آيات آن را خوب بفهميد، چون كه بهار و طراوت دلهاست. به نور قرآن شفا بجوييد، چرا كه شفابخش سينه هاست، آن را به نيكويى بخوانيد، زيرا كه سودمندترين قصه هاست، - و آگاه باشيد- دانشمندى كه به آنچه غير از دانش اوست عمل كند، همانند جاهل سرگشته اى است كه از بيمارى جهل بهبودى نيابد. بلكه حجت خدا- به خاطر علمش- بر او بزرگتر، و حسرت و پشيمانى اش لازمتر، و نزد خداوند سرزنش بر او بيشتر است. [ و تعلموا القرآن فانه احسن الحديث، و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب، و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور، و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص. و ان العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذى لايستفيق من جهله، بل الحجه عليه اعظم، و الحسره له الزم و هو عند الله الوم. "نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 110". ]
اما با همه ى اين توصيه ها، حضرت اميرالمومنين چنين پيشگويى مى كنند: پس از من روزگارى را در مى يابيد كه در آن زمان چيزى نهان تر از حق و آشكارتر از باطل نيست، روزگارى كه بيشترين دروغ و ناروا به خدا و رسول بسته مى شود. نزد مردم آن دوران كالايى بى ارزش تر از كتاب خدا نيست، البته آن هنگام كه آيات آن به حق تلاوت و معنا شود. و در عين حال كالايى رايج تر و پربهاتر از قرآن نيست، البته آن گاه كه معانى آن از موضع و منظور اصلى تحريف شود... [ انه سياتى عليكم من بعدى زمان ليس فى ذلك الزمان شى ء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اكثر من الكذب على الله تعالى و رسوله صلى الله عليه و آله، و ليس عند اهل ذلك الزمان سلعه ابور من الكتاب اذا تلى حق تلاوته و لا سلعه انفق بيعا و اغلى ثمنا من الكتاب اذا حرف من مواضعه... "كافى 387:8". ]