مقصد دوم

مقصد دوم
خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم - 133
اين مقصد در بيان اين مطلب است كه حسين عليه السلام در همه صفات و خصايص و فضايل با قرآن شريك است .
قرآن مردم را به سوى اسلام هدايت مى كند و آيات بيناتى از هدايت و فرقان است . حسين عليه السلام نيز هادى مردم به سوى ايمان است . (كه ما اين مطلب را در جاى خود تبيين كرديم ) همچنين آن حضرت ، هنگامى كه تصميم گرفت با حاكمان ستمگر بجنگد و روزى كه به شهادت رسيد، آيات بيناتى از هدايت و فرقان در ميان اهل حق و باطل است .
شب نزول قرآن ، ليلة القدر است . شب ولادت حسين عليه السلام نيز ملائكه و روح به اذن خدا از هر امرى نازل مى گردانند. اين شب از جانب خداوند با درود و تهنيت به او از زبان جبرئيل ، تا سپيده صبح سلام است و تهنيت
قرآن براى كسانى كه آن را تلاوت كنند و اين كار را تداوم بخشند، شفيع است . حسين عليه السلام نيز شفيع كسانى است كه او را زيارت مى كنند و بر او گريانند.
قرآن با اسلوب خاص و معانى متعالى اش معجزه است . سر حسين عليه السلام ، بدن او، خون آن حضرت و تربت پاكش نيز معجزه است . اين مطلب در كرامت هايى كه در قضاياى متعدد از هر يك از اين اعضا سر زده است ، معلوم مى شود.
قرآن جديد است و با كثرت تكرار، كهنه و ملال آور نمى شود. مصيبت هاى حسين عليه السلام نيز جديد است و با كثرت يادآورى و تكرار آنها در هر سال ملال آور نيست .
تلاوت قرآن ، شنيدن آيات الهى و نگاه به قرآن عبادت است . رثاى حسين عليه السلام ، شنيدن رثاى او، نشستن براى او تظاهر به گريه كردن براى او، گرياندن براى او و تظاهر به گريه كردن براى او، همه و همه عبادت است .
قرآن داراى احترام خاص است و در اين زمينه احكامى وجود دارد، از جمله اينكه مهجور نماند، غبار بر آن ننشيند و جز انسان هاى پاك و مطهر او را لمس نكنند و مانند كالاهاى دنيايى با چيزى معامله نشود. در احترام نهادن به حسين عليه السلام نيز احكامى و آدابى وجود دارد. اما بادها، خاك را برداشته و بر پيكر مطهر آن حضرت ريختند و خاك آن را احاطه كرد و دشمن با به شهادت رساندن آن حضرت دين خود را به بهاى اندك فروخت .
قرآن كلام الله صامت است ، امام حسين عليه السلام كلام الله ناطق است .
قرآن كريم ، شريف و مجيد است ، حسين عليه السلام نيز، كريم ، شريف ، مجيد و شهيد است . در قرآن سرگذشت ها، حالات ، گرفتارى ها و ماجراهاى پيامبران ذكر شده است . در حالت حسين عليه السلام ، سرگذشت و حالت هر پيامبرى بالعيان آمده است .
قرآن آياتش آشكار و تعداد آن 6666 است . حسين عليه السلام نيز آياتش در بدنش آشكار است و تعداد آن 1900 است و گفته اند چهار هزار است . اما اگر تعداد زخم بر روى زخم و تعداد ضربت هايى كه بر آن حضرت وارد شده ، شمرده شود، تعداد آن بالغ بر 6666 مى شود.
قرآن داراى 114 بسم الله است . در بدن حسين عليه السلام نيز به مانند بسم الله ، تعداد 114 زخم شمشير است .
قرآن داراى جزء، سوره ، (آيه )، سطر، كلمات ، حروف ، نقطه و اعراب است . بدن حسين عليه السلام نيز از اجتماع سطور شمشيرها و كلمات نيزه ها و نقطه تيرها و اعراب آنها، داراى اجزاء، سوره ها، سطور، كلمات ، حروف ، نقطه ها و اعراب گرديد.
قرآن چهار قسم است : طوال ، مبين ، مثانى و مفصل . حسين عليه السلام نيز داراى چهار قسم است : سرش بر روى نيزه ها در حركت بود، جسدش در كربلا افتاده بود، خونش بر بال هاى پرندگان و بر شيشه خضراء نزد فرشتگان و صغار اعضاى اطراف جسد (دستها و پاها) در هر طرف افتاده بود.
قرآن داراى سى جزء است و هر نصف جزء را به طور جداگانه آورده اند كه در فارسى به آن شصت پاره مى گويند. اما درباره حسين در تطبيق با اين ويژگى قرآن نمى دانم چه بگويم ؟!!
خداوند قرآن را به نام هايى اسم برده كه تعداد آن به 23 عنوان مى رسد. اين اسامى بر حسين عليه السلام نيز صدق مى كنند. خداوند از قرآن به مبارك نام برده است و فرموده ((هذا ذكر مبارك .))(47) خداوند متعال امام حسين عليه السلام را نيز مبارك نام نهاد و اين مطلب را بدون واسطه در روايت عجيبى كه خبر از فضيلت عجيب آن حضرت مى دهد، بر پيامبرش وحى مى كند، كه از جمله الفاظ آن روايت اين است كه ((بورك من مولود عليه صلواتى و رحمتى )) كه ما اين مطلب را در عنوان مربوط به الطاف خاص الهى نسبت به امام حسين عليه السلام آورده ايم .
قرآن براى مؤ منان شفاء و رحمت است . حسين عليه السلام نيز براى بيمارى هاى باطنى شفاء است و تربت او شفاى بيمارى ظاهرى است . آن حضرت همچنين براى مؤ منان رحمت است و سعادت و رستگارى هر چه بيشتر آنها به واسطه حسين عليه السلام حاصل مى شود. قرآن ، نور است . حسين عليه السلام نيز آن زمان كه جسد پاكش با خاك و خون آغشته شد، نور افشانى كرد.
آن طور كه در آيه شريفه آمده است ، قرآن براى پيامبر صلى الله عليه و آله و مردم روح است . حسين عليه السلام نيز آن طور كه در حديث آمده است ؛ ريحانه رسول خدا و راحت مردم است .
قرآن ، حكيم است ؛ دل ها را معالجه و آنها را به اطاعت ، هدايت مى كند. حسين عليه السلام نيز حكيمى است كه با هدايت گروهى به اطاعت ، آنها را معالجه و معصيت كاران را با شفاعت معالجه كرد.
قرآن بشارت دهنده و هشدار دهنده است . حسين عليه السلام نيز بشير و نذير است . قرآن كتاب مبين است و حسين ذكر پيامبر صلى الله عليه و آله و ورد آن حضرت در تمام طول عمر شريفشان بوده است .
در قرآن آية الكرسى و آية النور است . در حسين هم كرسى است كه معدن علم الهى است و در حسين آية النور و آيه اى است كه نه با سياهى هاى شب و نه با خاك و خون خاموش ‍ مى شود.
در قرآن آيات شفاء، رجاء و رحمت وجود دارد. در حسين عليه السلام نيز آيات و صفات شفاء و اسباب رجاء وجود دارد و آن حضرت علل تامه رحمت است .
قرآن داراى 14 منزل ، از اول حدوث آن - كما هوالحق - تا استقرار آن در بهشت مى باشد. منزل اول ؛ حدوث و ايجاد آن در لوحى مى باشد كه جسمى خاص يا فرشته اى است . دوم ؛ قلب اسرافيل كه ناظر بر لوح است . سوم ؛ قلب ميكائيل ، وقتى اسرافيل قرآن را برايش تلاوت كرد. چهارم ؛ قلب جبرئيل ، وقتى كه ميكائيل آن را بر او تلاوت كرد. پنجم ؛ نزول قرآن در بيت المعمور در شب قدر. ششم ؛ نزول يك باره قرآن بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله تا آن را فرا بگيرد نه اينكه براى مردم تلاوت كند، كه آن در ماه مبارك رمضان بوده است . هفتم ؛ نزول قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله در اول مبعث براى اينكه آن را تلاوت كند. هشتم ؛ نزول قرآن در هر شب قدر بر امام عصر كه تهنيت است تا سپيده صبح . نهم ؛ جايگاه قرآن در گوش ها. دهم ؛ جايگاه قرآن در زبان كه همان تلاوت است . يازدهم ؛ جايگاه قرآن در ميان اوراق . دوازدهم ؛ منزل قرآن در قلب ها. سيزدهم ؛ منزل قرآن در روز محشر، با هياءتى عجيب . چهاردهم ؛ جايگاه قرآن در بهشت كه داراى درجاتى است و به قارى آن گفته مى شود، تلاوت كن و ارتقاء مقام بگير. همه اين موارد بر اساس روايات گردآورى شده است . و كيفيت اين منازل شرح و تفصيلى دارد كه مقام ديگرى را مى طلبد و نياز به تحقيق بيشتر در اين زمينه دارد كه من پاره اى از حقايق را در ((روضات الجنات )) ذكر كرده ام ؛ از خداوند توفيق طلب مى كنم تا آن را به اتمام برسانم . اما در حال حاضر مقصود آن است كه بگويم ، حسين عليه السلام نيز در فضايل داراى چهارده منزل و جايگاه است و همچنين آن حضرت در مصائب نيز چهارده منزل دارد كه تفصيل آن به اين شرح است :
الف : ابتدا شرح جايگاه و مراتب آن حضرت : اول ، خلق نور آن حضرت ، قبل از خلقت آفرينش است . دوم ؛ منزل امام كه متعلق به عرش است و مشتمل به حالاتى است . سوم ؛ منزل امام در بهشت است ، آن حضرت در بهشت كيفياتى دارد كه از آن جمله اين است كه امام درختى در بهشت و ميوه آن است ، همچنين گوشواره گوش زهراء سلام الله عليها و زينت بهشت و گوشواره آن و زينت اركان بهشت است . چهارم ؛ منزل آن حضرت به صورت نور در صلب هاى شامخ پدران آن حضرت ، پنجم ؛ منزل آن حضرت به صورت نور در رحم هاى مطهر و پاك بويژه زمانى كه حضرت فاطمه زهراء سلام الله عليها به آن حضرت باردار شدند؛ چرا كه حضرت فاطمه فرمود: وقتى به او باردار شدم ، در شب هاى تاريك ، نيازى به چراغ نداشتم . ششم ؛ بر دست لعياء حوريه ، كه به عنوان قابله به همراه حورالعين فرستاده شد. هفتم ؛ بدن مبارك حضرت رسول صلى الله عليه و آله ؛ زمانى كتف شريف آن حضرت ، زمانى دوش مبارك ، گاهى دامن پاك آن حضرت ، گاهى ، سينه معظم و زمانى هم پشت مبارك ايشان جايگاه حسين عليه السلام بود. كه هر يك از اين موارد كيفيت خاصى دارد كه ما آن را در محل خودش يادآور شده ايم .
همچنين اعضاى مطهر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر جسم حسين عليه السلام داراى منازل خاصى است . مثلا منزل زبان آن حضرت ، دهان حسين است كه او را شير مى دهد. و منزل انگشت ابهام پيامبر، حلق حسين عليه السلام است ، تا او را تغذيه كند. اما لب هاى مبارك پيامبر، بر جسم حسين عليه السلام داراى منزلگاه هايى است كه يكى از آن منزلگاه ها پيشانى حسين و ديگرى ، گلوى آن حضرت بود. آن حضرت بيش از ساير اعضا، اين دو جا را مى بوسيد، و جاى ديگر بالاى ناف آن حضرت بود كه حضرت رسول مخصوصا آن محل را مى بوسيد. هشتم ؛ سينه حضرت زهراى بتول عليها السلام . نهم ؛ دستان على عليه السلام ، زمانى كه حسين عليه السلام را روى دست گرفت و رسول الله صلى الله عليه و آله او را بوسيد و گريه كرد و چون از علت گريه سؤ ال كرد، ايشان فرمود: جاى شمشيرها را مى بوسم و گريه مى كنم . دهم ؛ كتف و گردن جبرئيل عليه السلام ، جبرئيل بارها از رسول الله صلى الله عليه و آله تقاضا مى كرد و حسين را از ايشان مى گرفت و با خود حمل مى كرد. يازدهم ؛ منبر رسول الله صلى الله عليه و آله ، آن حضرت هيچ كس جز على عليه السلام را بالاى منبر نبرد. در روز غدير پيامبر، على را بالا برد و فرمود: هر كه من مولاى اويم اين على مولاى اوست . ولى حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، حسين عليه السلام را با خود بالاى منبر برد و او را در جلو يا بر دامن مباركشان نشاند و فرمود: اى مردم ! اين حسين فرزند على است ؛ او را بشناسيد و ترجيح دهيد، كما اينكه خداوند او را برترى داده است . سپس خبر شهادت او را داد و بعد قاتل او و كسانى را كه او را يارى نكردند، نفرين نمود و سپس او را به تمام مؤ منان به امانت سپرد - تا جايى كه آن حضرت را به شما هم سپرده است ، زيرا اين فرمايش پيامبر عموميت دارد كه فرمود: ((خدايا! من او را به تو و صالح مؤ منان به امانت سپردم .)) - آنگاه مردم گريه كردند و حضرت فرمود: آيا گريه مى كنيد ولى او را يارى نمى نماييد؟!)) دوازدهم ؛ قلب پيامبر صلى الله عليه و آله ؛ حسين عليه السلام در قلب پيامبر خدا داراى جايگاه و موقعيت مخصوصى است كه خود آن حضرت اين جايگاه را چنين توصيف كرده كه كسى جاى او را در قلبش نمى گيرد. سيزدهم ؛ سينه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در زمانى مخصوص ؛ آن هنگام كه حضرت در حال احتضار بودند؛ حسين عليه السلام بر روى سينه ايشان قرار داشت . چهاردهم ؛ قلب پيامبر صلى الله عليه و آله در حالت احتضار؛ در حالى كه پيامبر اسلام در حال احتضار بودند براى حسين حسرت مى خوردند و حالات او را يادآور مى شدند و فرمودند: مرا با يزيد چه كار است ؟ خداوند به او بركت ندهد. سپس فرمود: به سوى رفيق اعلى مى روم و روح شريفش از جسد مطهرش جدا شد. پانزدهم ؛ قلوب مؤ منان ؛ در قلب هاى مؤ منان محبتى نسبت به حسين عليه السلام است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آن اين گونه تعبير كرده اند كه اين محبت در باطن آنها نهفته است ، و اگر تو به درون خودت مراجعه كنى صدق فرموده پيامبر خدا را تاءييد مى كنى .
ب : شرح و مصائب و منزلگاه هايى كه اين مصائب بر آن حضرت روى آورد:
اول ؛ اولين منزل در مدينه بود، هنگامى كه امام از آنجا رانده شد، خيلى براى او سخت آمد و يك بار به درگاه پروردگار دعا كرد و گفت : خدايا! ما عترت پيامبر تو هستيم ، آنها ما را طرد كردند، و بار ديگر به پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت كرد و در كنار قبر آن حضرت گفت : من حسين فرزند فاطمه ام ، آنها با من دشمنى كردند و حق ما را ضايع نمودند.
دوم ؛ منزل آن حضرت در جايى كه براى همه ، از انسان گرفته تا حيوان و پرنده و حيوانات وحشى و درختان و گياهان ، امن است ، يعنى مكه مكرمه . اما همين جاى امن براى آن حضرت ناامن شد، زيرا در صدد برآمدند او را در اين محل به شهادت برسانند؛ به همين خاطر آنجا را ترك كرد.
سوم ؛ حد فاصل ميان مكه و كوفه ؛ در طى اين سفر، حضرت در منازل بين راه نسبت به هر كس كه با او ملاقات مى كرد، نگران بود و هر كس را كه ديد، او را يارى نكرد و آن حضرت را تنها گذاشت .
چهارم ؛ كربلاء؛ حسين عليه السلام به قصد اقامت و نيت توطن در آنجا فرود آمد و به شتردارانى كه همراهش بودند، فرمود: شتران را در همين جا بخوابانيد و بارها را پائين آوريد و برويد، كه من هرگز از اين نقطه نخواهم رفت .
پنجم ؛ نقطه اى در ميدان جنگ ؛ امام پس از مدتى جنگيدن ، هر گاه مى خواست استراحت كند، به آن نقطه برمى گشت و مى گفت : لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم
ششم ؛ آنجا كه امام بر زمين افتاد؛ امام درباره آن نقطه فرمود: ((براى من مصرعى (48 ) انتخاب شده است كه آن را ملاقات مى كنم )) جنازه آن حضرت سه يا چهار روز بر روى زمين باقى ماند و بعد در بطن همان زمين كه همان قبر شريف معظمشان باشد، دفن شد.
هفتم ؛ محل نزول سر مبارك آن حضرت ؛ در شب يازدهم محرم سر مطهر آن حضرت را به خانه خولى فرزند يزيد بردند. در حديث است كه بر آن پوشش قرار دادند، اما مشهور بر زبان ها اين است كه آن نور در تنور فرود آمد.
هشتم ؛ منزل ابن زياد، سر مطهر امام حسين عليه السلام را در طبقى جلوى آن ملعون گذاشتند و او از اينكه سر حسين عليه السلام را برايش آورده بودند، خوشحال بود. بزرگترين مصيبت آن است كه وقتى سر مبارك را پيشش گذاشتند لبخند زد و شايد اين تبسم گران تر از آن خيزران و ضرباتى بود كه بر لب و چشم آن حضرت وارد شد.
نهم ؛ منزل آن حضرت در كوفه ، آنگاه كه سر آن حضرت را بر درختى آويختند.
دهم ؛ منزلگاه هاى ميان كوفه تا شام است . در اين فاصله گاهى سر آن حضرت بر نيزه ها و گاهى در صندوقچه اى بود. تعداد اين منزل ها در مناطق مختلف فراوان است و از هر منزلى تا كنون علامت و نشانى باقى مانده است .
يازدهم ؛ دير راهب ؛ در اين منزل از سوى ميزبان ، سر امام مورد احترام و اكرام واقع شد، به بوى خوش و طيب آغشته گرديد و در پارچه لطيف و پاك نهاده شد و به او تحيت و سلام داده شد و ايشان جواب سلام او را دادند. شرح اين مطلب در جاى خودش خواهد آمد. ان شاء الله .
دوازدهم ؛ نزول سر آن حضرت در شام ، مجلس يزيد - لعنت الله عليه - بود. سر مبارك آن حضرت را در تشتى از طلا گذاشتند و پيش يزيد آوردند. در اين منزل بنا بر جهاتى - كه تعداد آن از بيست مورد بيشتر است - مصيبت ها بر آن حضرت فراهم آمدند.
سيزدهم ؛ نزول سر آن حضرت آن زمان كه به در خانه يزيد آويخته شد؛ اما همسر يزيد نتوانست اين صحنه را تحمل كند و سر برهنه بيرون آمد و نزد يزيد رفت و فرياد زد: آيا اين سر حسين پسر فاطمه است كه به در خانه ما آويخته شده است ؟ يزيد برخاست و او را پوشاند و به حرمش باز گرداند و دستور داد سر مبارك را پائين بياورند. و به او گفت : هند! برو و براى پسر رسول خدا و فريادرس قريش گريه و زارى كن .
چهاردهم ؛ دروازه شهر دمشق بود كه سر امام را در آنجا آويختند و اين جا بود كه امام سجاد عليه السلام هم نتوانست آن را تحمل كند و صبرشان به سر آمد و با اينكه سخن گفتن برايش دشوار بود، شروع به صحبت نمودند. وقتى سر امام را نهادند و با خيزران بر او جسارت كردند، امام سجاد عليه السلام سخن نگفت ، اما وقتى ملاحظه كرد كه سر مبارك حسين عليه السلام بر دروازه شهر آويخته شده است ، فرياد زد و گفت : اى يزيد! آيا از اين كه سر فرزند فاطمه بر دروازه شهر شما آويخته شده است ، حيا نمى كنى . او امانت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله است .
بعد از اين منازل ، آن حضرت مانند قرآن ، داراى منازل خاصى در محل دفن و محشرش به هياءت خاصى است . پايان منازلش ، محل خاص آن حضرت در بهشت ، در درجاتى است كه جدش به او فرمود: تو درجاتى دارى كه جز با شهادت به آنها نايل نشوى . عالى ترين آن درجات ، اين است كه در حديث آمده است ؛ خداوند آن حضرت را در منزلت و درجه ، به پيامبرش ملحق گردانيد.
46- احزاب ، آيه 23
47- انبياء، آيه 50
48- مصرع : مكان سقوط و افتادن
منبع : خصائص الحسينيه و المزايا المظلوم
نویسنده :  آية الله شيخ جعفر شوشتری
مترجم :  خليل الله فاضلى

توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل:

 

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن