((474- سليمان بن خالد گويد: از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدم كه گرما و سرما از چه پيدا شود؟ فرمود: اى اباايوب همانا مريخ ستاره اى است گرم ، و زحل ستاره اى است سرد، پس هر گاه مريخ ارتفاع گيرد زحل پائين آيد و اين در وقت بهار است ، و اين دو به همين وضع پيش روند يعنى هرگاه يك درجه مريخ بالا رود يك درجه زحل پائين مى آيد در طور سه ماه تا اينكه مريخ به حد اعلاى ارتفاع خود رسد و زحل آخرين درجه انحطاط خود را طى كند و در اين وقت است كه مريخ به خوبى آشكار گردد و از اينرو گرما سخت شود، و چون آخر تابستان و اول پاييز شود زحل ارتفاع گيرد و مريخ شروع به هبوط كند و همچنان پيش روند يعنى به هر درجه كه زحل ارتفاع گيرد مريخ به همان درجه پائين آيد تا اينكه در اول زمستان و آخر پائيز است واز اينرو سرما سخت شود، و به هر اندازه آن يك ارتفاع گيرد اين ديگرى پائين آيد، و به هر اندازه اين پائين آيد آن يك بالا رود، و هر گاه در تابستان روز سردى شود اينكار مربوط به ماه است و هر گاه در زمستان روزى گرم شود آن هم از كارهاى خورشيد است ، اين است اندازه گيرى خداى عزيز دانا و منم بنده پروردگار جهانيان .
شرح :
فيض (رحمة الله عليه ) در شرح اين حديث گويد: اين حديث منافات با اين مطلب ندارد كه پيدايش حرارت در تابستان بواسطه ارتفاع خورشيد است و سرماى زمستان به خاطر دورى آن ، زيرا ممكن است اين هر دو در سرما و گرما دخالت داشته باشند و يكى سبب آشكار و جلى باشد و ديگرى سبب پنهان و خفى ، و امام (عليه السلام ) سبب خفى را به خاطر پنهان بودنش بيان فرموده و سبب جلى را به خاطر آشكار بودنش ذكر نفرموده .
و مرحوم مجلسى (رحمة الله عليه ) گويد: ممكن است تاثير مريخ و زحل در سرما و گرما از نظر خاصيت آنها باشد نه از اينجهت سرايت گرما و سرما از آنها مانند تاثيرات ستارگان در زمين هنگام تقارن با يكديگر (و امثال آنها)...
و برخى گفته اند اين حديث از آن احاديثى است كه بايد علم آن را به خود اهل بيت (عليهم السلام ) وا گذاشت . ))
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ مِمَّا يَكُونَانِ فَقَالَ لِى يَا أَبَا أَيُّوبَ إِنَّ الْمِرِّيخَ كَوْكَبٌ حَارٌّ وَ زُحَلَ كَوْكَبٌ بَارِدٌ فَإِذَا بَدَأَ الْمِرِّيخُ فِى الِارْتِفَاعِ انْحَطَّ زُحَلُ وَ ذَلِكَ فِى الرَّبِيعِ فَلَا يَزَالَانِ كَذَلِكَ كُلَّمَا ارْتَفَعَ الْمِرِّيخُ دَرَجَةً انْحَطَّ زُحَلُ دَرَجَةً ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ حَتَّى يَنْتَهِيَ الْمِرِّيخُ فِي الِارْتِفَاعِ وَ يَنْتَهِيَ زُحَلُ فِي الْهُبُوطِ فَيَجْلُوَ الْمِرِّيخُ فَلِذَلِكَ يَشْتَدُّ الْحَرُّ فَإِذَا كَانَ فِى آخِرِ الصَّيْفِ وَ أَوَّلِ الْخَرِيفِ بَدَأَ زُحَلُ فِى الِارْتِفَاعِ وَ بَدَأَ الْمِرِّيخُ فِى الْهُبُوطِ فَلَا يَزَالَانِ كَذَلِكَ كُلَّمَا ارْتَفَعَ زُحَلُ دَرَجَةً انْحَطَّ الْمِرِّيخُ دَرَجَةً حَتَّى يَنْتَهِيَ الْمِرِّيخُ فِي الْهُبُوطِ وَ يَنْتَهِيَ زُحَلُ فِي الِارْتِفَاعِ فَيَجْلُوَ زُحَلُ وَ ذَلِكَ فِى أَوَّلِ الشِّتَاءِ وَ آخِرِ الْخَرِيفِ فَلِذَلِكَ يَشْتَدُّ الْبَرْدُ وَ كُلَّمَا ارْتَفَعَ هَذَا هَبَطَ هَذَا وَ كُلَّمَا هَبَطَ هَذَا ارْتَفَعَ هَذَا فَإِذَا كَانَ فِى الصَّيْفِ يَوْمٌ بَارِدٌ فَالْفِعْلُ فِى ذَلِكَ لِلْقَمَرِ وَ إِذَا كَانَ فِى الشِّتَاءِ يَوْمٌ حَارٌّ فَالْفِعْلُ فِى ذَلِكَ لِلشَّمْسِ هَذَا تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ وَ أَنَا عَبْدُ رَبِّ الْعَالَمِينَ