((143- حسين بن زيد هاشمى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كند كه فرمود: زينب عطاره كه چشمش تاب و پيچ داشت براى فروختن عطر به نزد زنان و دختران رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آمد و در همان حال كه او در نزد آنها بود رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نيز به نزد آنها آمد، حضرت به او فرمود: كه اين ترتيب (خريد و فروش ) براى دارائى و مال پاكتر و براى ماندنش بهتر است .
عرض كرد: اى رسول خدا من اين بار نيامده ام چيزى بفروشم بلكه آمده ام تا از عظمت خداى عزوجل از تو پرسش كنم ، حضرت فرمود: بزرگ است جلال او، و من اينك شمه اى از عظمت او را برايت باز گويم ، آنگاه (شروع بسخن كرده ) فرمود: همانا اين زمين و هرچه بر آن قرار دارد در برابر آن (زمينى ) كه در زير آن قرار دارد (مقصود ستارگان و كواكبى است كه گاهى بالاى سر ما است و گاهى در زير زمين قرار مى گيرد) مانند حلقه (كوچكى ) است كه در بيابان بى سر و ته و) پهناورى افتاده باشد و آندو با هم و هر چه بر آنها است در برابر آنچه در زير آندو قرار گرفته چون حلقه اى است كه در بيابان تهى و پنهاورى افتاده ، و سومى نيز (اينچنين است ) تا برسد به هفتمين زمين (نسبت هر كدام به آن ديگرى مانند همان حلقه است كه در بيابان تهى و پهناورى افتاده باشد) و اين آيه را خواند: (..(خدائى كه ) هفت آسمان و زمين ها نيز مانند آنها آفريد...) (سوره طلاق آيه 12)، و هفت زمين با آنچه بر آن است كه بر پشت خروس است چون حلقه اى است كه در بيابان تهى و پهناورى افتاده باشد، و خروس دو بال دارد، بالى در مشرق و بالى در مغرب و دو پايش در آخرين حد از عمق است ، و هفت زمين با خروس و آنچه در آن است و بر آن قرار دارد بر روى صخره (سنگ ) چون حلقه اى است كه در بيابان تهى و پهناورى افتاده باشد، و صخره به آنچه در آن است و بر آن است برپشت ماهى چون حلقه اى است كه در بيابان تهى و پهناورى افتاده باشد، و هفت زمين و خروس و صخره و ماهى با هر چه در آن .
و هرچه بر آن قرار دارد بر روزى درياى تاريك چون حلقه اى است كه در بيابان تهى و پهناورى افتاده باشد، و هفت زمين با خروس و صخره و ماهى و درياى تاريك بر روى هواى روان چون حلقه اى است در بيابانى تهى و پهناور. و هفت زمين با خروس و صخره و ماهى و درياى تاريك و هوا بر روى (ثرى ) چون حلقه است در بيابانى تهى و پهناور.
سپس اين آيه را خواند: (از آن اوست آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در زير ثرى است ) (سوره طه آيه 6) و خبر و آگاهى بشر در همان ثرى منقطع گشته ، و هفت زمين و خروس و صخره و ماهى و درياى تاريك و هوا و ثرى در برابر آسمان اول مانند حلقه اى است در بيابان پهناورى تهى ، و همه اينها و آسمان مزبور با آنچه بر آن است و در آن قرار دارد در برابر آسمانى كه بالاى آن است چون حلقه اى است در بيابان تهى و پهناور، و اين دو آسمان و آنچه در آنها و بر آنها است در برابر آسمانى كه بالاى آندو است چون حلقه اى است در بيابانى تهى و پهناور، و اين سه آسمان و آنچه در آن است و بر آن قرار دارد در برابر آسمان چهارم چون حلقه اى است در بيابانى تهى و پهناور، و هم چنين تا برسد به آسمان هفتم .
و اين هفت آسمان با آنچه در آن است و بر آنها قرار دارد در برابر دريائى كه از زمينيان پنهان است چون حلقه اى است در بيابانى تهى و پهناور و همه اين هفت آسمان و درياى پنهان در برابر كوههاى تگرك چون حلقه اى است در بيابانى تهى و پهناور، و اين آيه را خواند: (و فرو فرستد از آسمان از كوههائى كه در آن است تگرگ ) (سوره نور آيه 43).
و اين هفت آسمان و درياى پنهان و كوههاى تگرگ در برابر آن هوائى كه دلها در آن سرگردانند چون حلقه اى است در درياى تهى و پهناور، و اين هفت آسمان و درياى پهناور و كوههاى تگرگ و هوا در برابر پرده هاى نور چون حلقه اى است در درياى تهى و پهناور، و اين هفت آسمان و درياى پنهان و كوههاى تگرگ و هواء و پرده هاى نور در برابر كرسى چون حلقه اى است در درياى تهى و پهناور، سپس اين آيه را خواند: (و كرسى او آسمانها و زمين را فرا گيرد و نگهداشتنش بر او سنگينى نكند كه او است والا و بزرگ ) (سوره بقره آيه 255) و اين هفت آسمان و درياى پنهان و كوههاى تگرگ و هوا و پرده هاى نور و كرسى در برابر عرش چون حلقه اى است در درياى تهى و پهناور، و اين آيه را خواند: (خداى رحمان بر عرش استوار است ) (سوره طه آيه 5).
و در روايت حسن كه از آنحضرت نقل كرده : پرده هاى نور پيش از هوائى كه دلها در آن سرگردان شوند ذكر شده .
شرح :
در حديث زينب عطاره و هم چنين حديث اصبغ بن نباتة (حديث 148) كه پس از اين بيايد و نظائر آنها بايد به اين دو نكته توجه داشت :
1- در زمان رسول (صلى الله عليه و آله ) و ائمه اطهار (عليه السلام ) و مردم هيچگونه اطلاعى از كرويت زمين و ساير آنچه را هيئت جديد نسبت به فضا و ستارگان و افلاك كشف كرده اند نداشتند و غالبا مردمانى جاهل و عالم بودند و دانشمندان آن زمان نيز پيش از آنچه بطلميوس كشف كرده بود نمى دانستند يعنى افلاك را اجسامى بلورين و سخت مى پنداشتند كه قابل شكافته شدن و به هم پيوستن نيست و خورشيد و ماه و ساير ستارگان را نيز همچون گل ميخهائى به اين افلاك چسبيده مى دانستند و معتقد بودن كه دستگاه آسمان از نه فلك تشكيل شده كه مانند ورقه هاى پياز روى هم قرار دارند... و امثال اين عقايدى كه كشفيات جديد اساسش ويران و بلكه مورد مسخره دانشمندان جهان قرار گرفت .
با توجه به آنچه گفته شد احتمال قوى مى رود كه بر فرض صحت اينگونه احاديث و صدور آنها از معصوم پيامبر عاليقدر اسلام و ائمه اطهار براى نزديك ساختن اين گونه مطالب علمى و اطلاع از وضع آسمانها به ذهن مردم عامى آن زمان حقائقى را در قالب اينگونه الفاظ و عبارات ريخته و از باب تشبيه معقول به محسوس براى هر يك از اين افلاك و عوالم نامى مانند خروس و صخرة و درياى تاريك و هواى روان و غير آنها قرار داده كه البته با توجه به موقعيت آنها بى شباهت هم نيست و تناسبى هم بين اسم و مسمى بوده است ، چنانچه در حديث : (...زمين روى شاخ گاو است ) اين مطلب گفته شده ، و مرحوم علامه شهرستانى در كتاب الهيئة والاسلام تحقيقى در آن كرده است ، و اگر مى خواستند حقائق مربوط به ساختمان آسمانها را صريح بگويند آنها باور نمى كردند و نسبت دروغ و امثال آنها بساحت قدسشان مى دادند.
2- راويان چنانچه گفته شد هيچگونه اطلاعى از وضع آسمانها مطابق هيئت جديد نداشتند و بلكه بسيارى از آنها از هيئت بطلميوسى هم بى خبر بودند، از اين رو به گفته يكى از اساتيد در حاشيه اى بر شرح ملا صالح : معلوم نيست آنها توانسته باشند تمام الفاظ و عباراتى را كه معصوم املاء مى فرمود با تمام خصوصيات و ريزه كاريهايش ضبط كرده و نقل كرده باشند و بسا مى شود كه جملات را در هنگام نقل پس و پيش و يا برخى را اشتباه نقل كرده باشند، و يا آنها كه شنيده و نوشته اند اين اشتباه را كرده باشند. واصل عدم خطاى راوى اگر در جاى خودش هم صحيح باشد در اينگونه موارد جريان ندارد و البته اينها همه پس از آنيست كه ما در صدور اصل حديث از معصوم (عليه السلام ) ترديد نداشته و روايت از نظر سند معتبر باشد، كه تصادفا هيچ يك از اين دو حديث بهره اى از آن ندارند.
مجلسى (رحمة الله عليه ) در مرآة العقول در ذيل اين حديث گويد: مجهول است ، و در ذيل حديث اصبغ گويد: حسن است ولى در آن شائبه ارسال وجود دارد چون روايت كنانى از اصبغ بدون واسطه بعيد است . ))
حَدِيثُ زَيْنَبَ الْعَطَّارَةِ
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِى نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ جَاءَتْ زَيْنَبُ الْعَطَّارَةُ الْحَوْلَاءُ إِلَى نِسَاءِ النَّبِيِّ ص وَ بَنَاتِهِ وَ كَانَتْ تَبِيعُ مِنْهُنَّ الْعِطْرَ فَجَاءَ النَّبِيُّ ص وَ هِيَ عِنْدَهُنَّ فَقَالَ إِذَا أَتَيْتِنَا طَابَتْ بُيُوتُنَا فَقَالَتْ بُيُوتُكَ بِرِيحِكَ أَطْيَبُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا بِعْتِ فَأَحْسِنِى وَ لَا تَغُشِّى فَإِنَّهُ أَتْقَى وَ أَبْقَى لِلْمَالِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَتَيْتُ بِشَيْءٍ مِنْ بَيْعِي وَ إِنَّمَا أَتَيْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ عَظَمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ جَلَّ جَلَالُ اللَّهِ سَأُحَدِّثُكِ عَنْ بَعْضِ ذَلِكِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذِهِ الْأَرْضَ بِمَنْ عَلَيْهَا عِنْدَ الَّتِى تَحْتَهَا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَاتَانِ بِمَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهِمَا عِنْدَ الَّتِى تَحْتَهَا كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الثَّالِثَةُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ خَلَقَ
سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ وَ السَّبْعُ الْأَرَضِينَ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عَلَى ظَهْرِ الدِّيكِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الدِّيكُ لَهُ جَنَاحَانِ جَنَاحٌ فِى الْمَشْرِقِ وَ جَنَاحٌ فِى الْمَغْرِبِ وَ رِجْلَاهُ فِى التُّخُومِ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الصَّخْرَةِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الصَّخْرَةُ بِمَنْ فِيهَا وَ مَنْ عَلَيْهَا عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الْبَحْرِ الْمُظْلِمِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ عَلَى الْهَوَاءِ الذَّاهِبِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ عَلَى الثَّرَى كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ لَهُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى ثُمَّ انْقَطَعَ الْخَبَرُ عِنْدَ الثَّرَى وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ وَ الثَّرَى بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عِنْدَ السَّمَاءِ الْأُولَى كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذَا كُلُّهُ وَ سَمَاءُ الدُّنْيَا بِمَنْ عَلَيْهَا وَ مَنْ فِيهَا عِنْدَ الَّتِى فَوْقَهَا كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَاتَانِ السَّمَاءَانِ وَ مَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهِمَا عِنْدَ الَّتِى فَوْقَهُمَا كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ الثَّلَاثُ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الرَّابِعَةِ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ وَ هُنَّ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الْبَحْرِ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ عِنْدَ جِبَالِ الْبَرَدِ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ عِنْدَ الْهَوَاءِ الَّذِى تَحَارُ فِيهِ الْقُلُوبُ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ عِنْدَ حُجُبِ النُّورِ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ عِنْدَ الْكُرْسِيِّ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ وَ الْكُرْسِيُّ عِنْدَ الْعَرْشِ كَحَلْقَةٍ فِى فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى [ وَ فِى رِوَايَةِ الْحَسَنِ ] الْحُجُبُ قَبْلَ الْهَوَاءِ الَّذِى تَحَارُ فِيهِ الْقُلُوبُ