1 - ذكر خداوند - جلّ جلاله - بر دل [يا:عقل] انسان غلبه بيشترى پيدا كرده، و در نتيجه موجب اُنس بنده با پروردگار مىگردد، و بنده در عوض اشتغال به خواطر دنيوى و اسباب ناپايدار، به خدا مشغول مىگردد، و در نتيجه همين مطلب او را به سوى مراقبت مولاى خويش، و سلامتى از دورى از حضرت حقّ، و نيل به خشنودى او فرا مىخواند. 2 - بنده مىتواند بدين وسيلهى به منزلت پروردگار در قلب خويش پى ببرد؛ زيرا اگر ديد نَفْسش به تكرارِ اَذكار ميل و رغبت دارد، پى مىبرد كه خداوند - جلّ جلاله - در نزد او مقام و منزلت دارد، به گونهاى كه همين منزلت، وسيلهاى براى نيل به سلامتى از خطرها مىگردد، زيرا هركس چيزى را دوست بدارد، بسيار از آن ياد مىكند. 3 - خداوند - جلّ جلاله - مىفرمايد:
أُذْكُرُونى، أَذْكُرْكُمْ.(73) و معلوم است كه اگر پادشاهى از پادشاهان دنياى فانى به يكى از بردگانش كه قدر منزلت والاى او را مىشناسد، بگويد كه: به ياد من باش، تا اينكه من نيز به ياد تو باشم. و او همان گونه كه در محضر خداوند - جلّ جلاله - است، در حضور آن پادشاه باشد، مسلّماً در دوام ياد او كوشش مىكند، تا مولايش به ياد او بوده، و در دنيا و آخرت او را به ذكر و ياد خود مشرّف سازد. آيا به معناى گفته شاعر توجّه نمىكنى آنجا كه دربارهى معشوقهى فانى خويش مىگويد:
- عاشق دوست دارد كه شب را با مريضى سپرى نمايد، تا شايد وقتى معشوقهاش [سَلْمى ]خبر او را شنيد، شكوه و گلهاى به سوى او بفرستد. و در جستجوى بلند پايگى و شرافت، به سوى نيكى حركت مىكند، تا خلق و خوى پاكيزه و فضايلش روزى در نزد سلْمى ذكر شود. و لذا بندگان عارف و مؤدّب و فرهيخته همواره مىكوشند كه بسيار به ياد مولاى خويش كه پيوسته آنان را مىبيند باشند، تا او نيز از ايشان ياد كند؛ و يا به فضل و كرم خويش از آنان خشنود گردد، و يا آنان را خشنود سازد.
از جمله فوائد محافظت بر مناجات با پروردگار از راه روايات كه من يافتهام، چندين فائده بزرگ و آرزو كردنى است: نخست اينكه هُلْهَم شدن به دعا، نشانهى كوتاهى بلا و گرفتارى است. چنانكه در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: آيا مىدانيد كدام بلا طولانى و كداميك كوتاه است؟ راوى مىگويد عرض كرديم: خير. حضرت فرمود: هرگاه به شما، و يا به يكى از شما،(74) الهام شد كه دعا كند، پس بداند كه آن بلا كوتاه خواهد بود. دوّم اينكه: دعا كردن پيش از گرفتارى، مسلّماً بلا و گرفتارى را دفع مىكند، ولى با دعا كردن بعد از بلا گاهى نمىتوان به اميد و آرزوى خود رسيد. چنانكه در روايت آمده كه حضرت ابوالحسن امام كاظم (عليه السلام) فرمود: حضرت علىّ بن الحسين (عليهماالسلام) پيوسته مىفرمود: هركس پيش از نزول بلا پيشدستى نموده و دعا كند، هنگامى كه بلا نازل مىشود دعايش مستجاب مىگردد، ولى هركس پيشتر دعا نكند، و بعد بلا بر او نازل شود و آنگاه دعا كند، دعايش مستجاب نمىگردد. سوّم اينكه: فرشتگان، دعاى بندهاى را كه تنها هنگام گرفتارى دعا مىكند، ولى در حال آسايش و خوشى دعا نمىكند، از رسيدن به مرحلهى اجابت جلوگيرى مىكنند. چنانكه در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه بندهاى هنگام بلا و گرفتارى دعا كند، و در حال آسايش و خوشى دعا نكند، ملائكه جلو صداى او را مىگيرند و مىگويند: اين صداى ناآشنا و غريبى است. پيش از اين كجا بودى؟ چهارم اينكه: پافشارى كردن و اصرار در دعا، كليد نجات و رهايى است. چنانكه در حديث است كه امام صادق (عليه السلام) مىفرمود: به خدا سوگند، هيچ بندهى مؤمنى پيرامون حاجتى به درگاه خداوند پافشارى نمىنمايد، مگر اينكه خداوند حاجت او را برآورده مىسازد. و نيز در روايت آمده كه امام صادق و امام باقر (عليهماالسلام) فرمودند: به خدا سوگند، هيچ بندهى مؤمنى به درگاه خداوند اصرار نمىكند، مگر اينكه خداوند دعاى او را مستجاب مىگرداند. صفاتى كه دعا كننده از ديدگاه عقل و نقل بايد داراى آن باشد گذشت(75)، بنابراين شايسته است كه الحاح و پا فشارى در دعا مُبتنى بر آن اصول باشد.
اينك پس از ذكر شروط مهمّى كه موجب قبولى دعا مىشوند، لازم است فضيلت دعا در غياب برادران دينى را با استفاده از برخى رواياتى كه بدان دست يافتهايم يادآور شويم: 1 - در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود رسول خدا (صلى الله على و آله و سلم) فرمودند: هركس بگويد:
أَللّهُمَّ، اَغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ. - خداوندا، مردان و زنان مؤمن را بيآمرز. خداوند، در برابر هر مؤمنى كه از زمان آفرينش حضرت آدم (عليه السلام) تا برپايى قيامت خلق فرموده، يك كار نيك براى او مىنويسد، و يك گناه او را محو مىفرمايد، و يك درجه [درجهى ايمانى ]او را بالا مىبرد. 2 - نيز در روايت آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه كسى بگويد:
أَللّهُمَّ، اغْفِرْلِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ، أَلاَْحْيآءِ مِنْهُمْ وَ جَميعَ الاَْمْواتِ. - خدايا، مردان و زنان مؤمن و مسلمان، و زندگان و تمام مردگان آنها را مورد مغفرت خويش قرار ده. خداوند به شمارهى تمام انسانهاى گذشته و آينده، دعا براى او مستجاب مىگرداند: [يا: دعاى آنان را براى وى مىنويسد] 3 - همچنين در اين باره است روايت بندهى صالح خدا عبداللَّه بن جندب - رضوان اللَّه عليه - از مولايمان امام صادق (عليه السلام)، عبداللَّه بن سنان مىگويد: گذرم بر عبداللَّه بن جندب افتاد كه بر صفا به نماز ايستاده - وى پيرمرد كهنسالى بود ديدم كه دعا مىنمود و در دعاى خود بسيار مىگفت:أَللّهُمَّ ، فُلانَ بْنَ فُلانٍ، أَللّهُمَّ، فُلانَ بْنَ فُلانٍ.: (خداوندا، فلانى پسر فلانى را [بيامرز])(76) به اندازهاى كه نتوانستم بشمارم. پس وقتى كه سلام نماز را گفت. عرض كردم: اى عبداللَّه، هيچ موقف و جايگاهى بهتر از جايگاه تو نديدهام، ولى از يك خصلت تو اصلاً خوشم نيآمد. گفت: چه چيز من خوشايند تو نبود. گفتم: به بسيارى از برادرانت دعا كردى، ولى نشنيدم كه براى خود دعايى بكنى. گفت: اى عبداللَّه، از مولايمان امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: هركس در پشت سر برادر مؤمن خويش براى او دعا كند، از كنارههاى آسمان ندا مىشود: اى فلانى، براى توست مانند آنچه كه براى برادرت درخواست نمودى، و براى توست صد هزار برابر آن. لذا دوست نداشتم صد هزار برابر ضمانت شده را به خاطر يكى كه نمىدانم آيا مستجاب مىشود يا خير، ترك كنم. 4 - و نيز از آن جمله است روايت همين بندهى صالح، عبداللَّه بن جندب - رضوان اللّه عليه - از مولايمان موسى بن جعفر امام كاظم (عليه السلام) علىّ بن ابراهيم بن هاشم مىگويد: پدرم به من گفت: عبداللَّه بن جندب را در موقف ديدم، و هيچ موقفى بهتر از موقف او نديدم، پيوسته دستهاى خويش را به سوى آسمان دراز كرده بود، و اشكهايش بر گونهاش جارى مىشد و به زمين مىريخت. پس از رفتن مردم به او گفتم: اى [اَ]با محمّد، هرگز موقفى بهتر از موقف تو نديدم. گفت: به خدا سوگند، جز براى برادرانم دعا ننمودم. و اين بخاطر آن بود كه حضرت اباالحسن موسى بن جعفر (عليهماالسلام) به من خبر داد كه: هركس در غياب برادرش براى او دعا كند، از سوى عرش ندا مىشود كه: براى توست صدهزار برابر آن، لذا خوشم نيامد كه صدهزار برابرِ ضمانت شده را به خاطر يكى كه نمىدانم آيا مستجاب مىشود يا خير، فروگذارم. 5 - روايات گرانسنگ ديگرى پيرامون دعا در غياب برادران دينى در قنوت نماز وتر از نماز شب ذكر خواهيم كرد، زيرا ديدهام اصحاب ما اماميّه، براى كسانى كه مىخواهند دعا كنند، بيشتر در قنوت نماز وتر نماز شب دعا مىكنند.(77)
اينك مىگويم: اگر دعا براى برادران دينى اين همه فضيلت دارد، پس فضيلت دعا براى سلطان و فرمانروايى كه سبب هستى و وجود توست. و تو معتقدى كه اگر او نبود، خداوند نه تو و نه هيچ كس از مكلّفين زمان او و تو را نمىآفريد، و اينكه لُطف الهى به وجود او - صلوات اللّه عليه - سبب تمام آنچه كه تو و غير تو در آن قرار داريد مىباشد، و وسيلهى تمامى خيراتى است كه بدان نايل مىگرديد، چگونه خواهد بود؟ پس مبادا و مبادا كه تا حدّى كه امكان دارد خود و يا احدى از خلايق را در دوست داشتن و دعا نمودن، بر او مقدّم كنى. و نيز هنگام دعا كردن براى آن مولاى عظيم الشأن حضور قلبى و زبانى داشته باش. و مبادا گمان كنى كه علّت ذكر اين مطلب براى آن است كه آن بزرگوار به دعاى تو احتياج دارد. بسيار دور است، بسيار دور است، اگر چنين اعتقادى داشته باشى، در اعتقاد دوستىات مريض و بيمارى؛ بلكه اين را براى آن گفتم كه حقّ بزرگ و احسان گرانبار حضرتش را بر تو بشناسانم. و ديگر اينكه: اگر پيش از دعا براى خويش و كسانى كه نزد تو گرامى هستند، براى آن بزرگوار دعا نمايى، خداوند - جلّ جلاله - زودتر درهاى اجابت را به روى تو خواهد گشود؛ زيرا تو - اى بنده، - درهاى قبولى دعا را با قفلهاى جنايتها و گناهانت بستهاى، پس اگر براى اين مولايى كه در نزد خداوند مالك زندگان و مردگان خاصّ و ويژه مىباشد دعا كنى، خداوند به خاطر او زود درهاى اجابت را به روى تو مىگشايد، و در نتيجه تو نيز به خاطر چنگ زدن به ريسمان او در دعايى كه براى خود و ديگران مىكنى، در زمرهى فضل او داخل شده، و رحمت و كَرَمَ و عنايت خداوند - جلّ جلاله - تو را نيز فرا مىگيرد. و مبادا بيايى و اساتيدى را كه از آنها پيروى مىكنى، بشمارى و بگويى كه من نديدهام آنان به آنچه كه تو گفتى عمل كنند، و آنها از مولايمان كه بدو اشاره نمودى - صلوات اللّه عليه - غافل، و نسبت به او بىاعتنا هستند. جواب اينكه: به آنچه كه گفتم عمل كن، كه مطلبِ حقّ است، زيرا هركس نسبت به مولايمان بىاعتنا، و از آنچه كه ذكر نمودم غافل باشد، به خدا سوگند، كه در اشتباه فضاحت بارى مىباشد. و حديثى كه جدّم ابو جعفر طوسى - رضوان اللّه عليه - مطلبى را كه ذكر نموديم، گوشزد مىكند. وى روايت نموده كه بعضى از صالحين يعنى ائمّه (عليهمالسلام) فرمود: در شب بيست و سوّم ماه رمضان مكرّر - در حال سجده و ايستاده و نشسته و به طور كلّى در هر حال كه هستى - و نيز در كلّ اين ماه و در طول عمرت به هر صورت كه ممكن شد، و هرگاه كه در طول عمرت به يادت آمد، اين دعا را مكرّر مىخوانى. به اين صورت كه بعد از حمد و ستايش خداوند متعال، و صلوات بر پيامبر اكرم حضرت محمّد (صلى الله على و آله و سلم) مىگويى:
أَللّهُمَّ، كُنْ لِوَلِيِّكَ فُلانِ بْنِ فُلانٍ(78) فى هذِهِ السّاعَةِ وَ فى كُلِّ ساعَةٍ، وَليّاً وَ حافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً. - خدايا، در اين لحظه و در تمام لحظات، سرپرست و نگاهدار و راهبر و يارىگر و راهنما و ديدبانِ ولىِّ حضرت حجّة بن الحسن - كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد، - باش، تا اينكه او را به صورتى كه خوشايند اوست [و همه از او فرمانبرى مىنمايند ]ساكن زمين گردانيده، و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى. اينك اهتمام ائمّه (عليهمالسلام) را نسبت به اين دعا براى آن بزرگوار چگونه مىبينى؟ آيا مانند كوتاهى كردن تو نسبت به آن مقام شريف است؟ بنابراين از بسيار دعا كردن براى او - صلوات اللّه عليه - و براى كسانى كه دعا كردن براى آنان در نمازهاى واجب، جايز است، خوددارى مكن؛ كه در روايتى آمده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر سخنى كه در نماز واجب با آن خداوند متعال را مورد خطاب قرار دهى، كلام آدمى و گفتارى كه نماز را باطل كند نيست. بنابراين، عذرى در ترك اهتمام و همّت گماشتن نسبت به اين امر براى تو باقى نمىماند.
73) بقره (2): 152. مرا ياد نماييد، تا من نيز شما را ياد كنم. 74) ترديد از راوى است. 75) به فصل ششم و هفتم رجوع شود. 76) به جاى فلان بن فلان، برادران مؤمن خود را ذكر مىنمود. 77) چنانكه سيّد - رضوان اللَّه تعالى عليه - در مقدّمه تصريحفرموده، اين فصل از كتابدر جلد دوّم كتاب فلاح السائل آمده، كه متأسّفانه بكلّى مفقود شده و در دسترس نيست. 78) به جاى فلان بن فلان در هر زمان، حجّت وقت (عليه السلام)ذكر مىشود، و درزمان ما گفته مىشود: أَلْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِىِّ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ.
توسط RSS یا ایمیل مطالب جدید را دریافت کنید. ایمیل: