كتاب شريف فَلاحَ السّائِلِ وَ نَجاحُ الْمَسائِلِ فى عَمَلِ الْيَوْمِ وَ اللّيْلَةِ چنانكه از نام آن پيداست دربارهى اعمال عبادى شبانه روز نگاشته شده است، و همان گونه كه از مقدّمه مؤلّف بر همين كتاب بر مىآيد، آن را به عنوان يكى از مجموعه كتابهاى دعا تأليف كرده كه هر كدام به منظور جمع آورى اعمال خاصّ (سال، ماه، هفته، شبانه روز، و ...) مهيّا شده است.
به نظر مىرسد تحقيق در رابطه با صحّت اسناد اين كتاب به مؤلّفش، و نيز پيرامون احاديث آن در اين مقدّمه كوتاه ضرورت ندارد؛ زيرا اوّلاً - محدّث خبير، صاحب مستدرك الوسائل در اين باره تنها به اين بسنده مىكند كه جلالت قدر مؤلف كتاب فلاح السائل و اتقان و دقّت و تحقيق او در تمام رواياتى كه نقل مىكند، در نزد معاصرين آن بزرگوار و متأخّرين از او، مشهورتر از آن است كه ذكر شود.(31)
نيز خود مؤلّف در مقدّمه تحقيق مبسوط و جوابيّهاى درباره احاديث آن نگاشته، و افزون بر آن اغلب احاديث كتاب در چاپ جديد از ديگر منابع (متقدّم و متأخر) اخراج و آدرس داده شده است. ولى در رابطه با محتواى كتاب و ويژگيهايى كه آن را از ديگر كتابهاى حديث و دعا ممتاز مىكند، توجّه به نكات زير لازم است:
1 - مؤلّف تنها به جمع آورى ادعيه همّت نگماشته، بلكه همان گونه كه خود وى در همين كتاب تصريح مىفرمايد، از بيان نكات و اسرار و مشاهدات شخصى خود دربارهى مقامات اوليا، نحوهى تحصيل اخلاص در عبادات و پرداختن اعمال از نواقص، و حضور قلب و زدودن حالت غفلت، و به طور كلّى ريز بيان آداب معنوى و اسرار نماز، دعا و ساير اعمال شبانه روز كوتاهى ننموده است، و بى جهت نيست كه عارفان بلند پايه از او با نام سيّد المراقبين و معلّم مراقبه ياد مىكنند.
2 - بيانات مؤلّف تقليدى نبوده، بلكه وى نكاتى را كه خود بدان دست يافته و با دل و جان لمس نموده و با سرّ و سويداى خويش چشيده، سالكان طريق الى اللّه را هشدار داده است. براى پى بردن به اين نكته كافى است خوانندهى محترم، كتابهاى اخلاقى و يا رسالههايى را كه در حديث و دعا و اسرار نماز نگاشته شده مقابله كند، و آنگاه با تأمّل و دقّت در زمينهى مورد نظر به كتابهاى مؤلّف توجّه كند.
3 - ديگر ويژگى آثار سيّد قدّس سرّه از جمله اين رساله آن است كه عقل و نقل و عرفان به هم آميخته است، يعنى وى با تمام مقام علمى و عملى و عرفانى كه دارد سرسپردهى تامّ بيانات الهى و معصومين (عليهم السلام) است و همواره نخست به آنها استشهاد مىكند؛ ولى هنر او در اين تمام نمىشود، بلكه وى با انديشه ژرف و ملكوتى خويش، اسرار آيات و روايات را براى انديشمندانى كه حظّى از ذوق و عرفان ندارند تابناك مىنمايد، و احكام و آداب اسلام را چنان توجيه مىكند كه هر عاقلى مُلْزَم به اعتقاد و عمل به آن مىگردد، با اين همه به اين نيز بسنده نمىكند، بلكه گاه با تصريح و گاه با اشاره، از تجربهى شخصى و مشاهدهى درونى خود پرده بر مىدارد، و با اين كار خواننده را به عمل بر احكام و آداب ظاهرى و معنوى اعمال و عبادات ترغيب مىنمايد.
گرچه سخن در اين مقام بسيار است، ولى به همين مقدار اكتفا مىشود.
31) مستدرك الوسائل، خاتمه، ج 3 ص 361.