يا أباذر أعبد الله كأنك تراه. فان كنت لا تراه فانه يراك. اى ابوذر خداى را چنان عبادت كن كه گويا او را مىبينى. پس اگر تو او را نبينى او تو را مىبيند.
چنين گويد مترجم اين حديث شريف كه: اين مضمون (573) به سندهاى معتبر (574) از آن حضرت منقول است چنانچه نقل كردهاند كه پرسيدند از حضرت رسالت صلىالله عليه و آله از معنى احسان (575) كه خداوند عالميان امر فرموده به آن. (576) حضرت اين كلام را در جواب فرمودند.
و بايد دانست كه كلمات معجزآيات (577) حضرت رسالتپناهى صلىالله عليه و آله به مقتضاى (578) حديث اعطيت جوامع الكلم (579) در هر كلمهاى از آنها با نهايت ايجاز لفظ، انواع حِكَم و حقايق ربانى (580) مُندَرِج (581) و مُنطَوى (582) است و همه كس در خور قابليت و استعداد خود از آن بهره و نصيبى دارد. و اگر در هر فقرهاى (583) آنچه بر اين بىبضاعت ظاهر گرديده استيفا (584) كنم، بر هر يك كتابى مىبايد نوشته شود وليكن به مقتضاى ما لا يدرك كله لا يترك كله (585) اكتفا به محض ترجمه ننموده، به قدرى از تفصيل (586) و تبيين قناعت مىنمايم.
و تبيين اين فقره عليه (587) موقوف (588) بر چند فصل است:
573) مضمون: موضوع و مفهومى كه در كلام و عبارت وجود دارد.
574) سند معتبر: سند حديث راويان حديثاند. سند معتبر آن است كه راويان يك حديث را افرادى متصل به يكديگر تشكيل داده باشند و با اين شرط يا: همه شيعه عادل و موثق باشد (سند صحيح)، يا: آنها كه شيعهاند اما عادل و موثق نيستند يا به عدالت و وثوق آنها تصريح نشده است مورد حسن ظن باشند و گمان ضعف، جعل و اشكالهاى ديگر به آنان نرود (سند حسن)، يا: آنها كه شيعه نيستند موثق باشند (سند موثق). بنابراين سند معتبر عبارت است از سند صحيح، سند حسن يا سند موثق. گام نام سند را به حديث مىدهند و حديثى با سندهاى گفته شده را حديث معتبر، حديث صحيح، حديث حسن يا حديث موثق مىنامند. گاه نيز به حديث يا روايتى كه همه يا عدهاى از فقها به آن عمل كرده باشند يا دليل بر صحت آن اقامه شده باشد، حديث معبتر گويند.
575) احسان: نيكى كردن - نيكوكارى - كار نيك كردن - كارى را نيك به اجرا درآوردن.
576) خداوند در آيات بسيارى امر به احسان فرموده است اما در اينجا مقصود آيات مربوط به احسان در عبادت است يعنى عبادت را آنگونه كه بايد بهجا آوردن.
577) معجزآيات: آنچه نشانههاى اعجاز را در خود دارد.
578) به مقتضاى...: بر طبق نتيجه حاصل از... - براساس آنچه... در خود دارد.
579) ترجمه: به من سخنان جامع عطا شده است. سخن رسول اكرم (ص) است. مقصود از سخنان جامع سخنانى است كه در عين كوتاهى و اختصار، حاوى نكات بسيار و معانى پربار است.
580) ربانى: الهى - خداوندى - خدايى.
581) مندرج: گنجانده - گنجيده - جاىگرفته - نهفته - درج شده.
582) منطوى: پيچيده - درپيچيده.
583) فقره: هر جمله از كلام.
584) استيفا: گردآورى به طور كامل.
585) ترجمه: چيزى كه همهاش را نتوان به دست آورد، همهاش را نيز نبايد از دست داد. اين سخن منسوب به اميرمؤمنان على (ع) است.
586) تفصيل: شرح و بسط مطلب.
587) عليه: مؤنث على - شريف - ارزشمند - بلند مرتبه.
588) موقوف: (در اينجا:) وابسته - تكيه كرده.